در واقعه ی تاریخی كربلا تحریفاتی صورت گرفته است، چه از نوع لفظی و چه از نوع تحریف معنوی، و همین تحریفها سبب شده است كه این سند بزرگ تاریخی و این منبع بزرگ تربیتی برای ما بی اثر و یا كم اثر بشود و احیاناً در مواقعی #اثر_معكوس ببخشد. عموم ما این وظیفه را داریم كه این سند مقدس را از این تحریفها كه آن را آلوده كرده است، پاك و منزه كنیم.
عوامل تحریف:
یک: اغراض دشمنان
همیشه اغراض دشمنان خود یك عاملی است برای اینكه حادثه ای را دچار تحریف كند. دشمن برای اینكه به هدف و غرض خودش برسد، تغییر و تبدیل هایی در متن تاریخ می دهد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می كند .در حادثه ی كربلا هم این نوع از عامل دخالت داشت، یعنی دشمنان در صدد تحریف نهضت حسینی برآمدند. همان طوری كه در دنیا معمول است كه دشمنان، نهضتهای مقدس را به افساد و اخلال و تفریق كلمه و ایجاد اختلاف و امثال اینها متهم می كنند، #حكومت_اموی خیلی كوشش كرد برای اینكه چنین رنگی به نهضت حسینی بدهد.
از همان روز اول چنین تبلیغاتی شروع شد. ...شما یك نفر مورخ و یك نفر صاحب نظر را در دنیا پیدا نمی كنید كه این گونه اظهار نظر كرده و گفته باشد حسین بن علی، العیاذ بالله، قیام نابجایی كرد، آمد تا كلمه ی مردم را تفریق كند، اتحاد را از میان ببرد؛ خیر، این تحریف اثر نكرد كه نكرد. پس دشمن نتوانست در حادثه ی كربلا تحریفی ایجاد كند. در حادثه ی كربلا با كمال تأسف هرچه تحریف شده است، از ناحیه ی #دوستان است.
دوم: تمایل بشر به اسطوره سازی
عامل دوم، تمایل بشر است به #اسطوره_سازی و #افسانه_سازی. این هم باز در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. در بشر یك حس #قهرمان_پرستی هست، یك حسی هست كه درباره ی قهرمانهای ملی و قهرمانهای دینی افسانه می سازد. بهترین دلیلش این است كه مردم برای نوابغی مثل بوعلی سینا و شیخ بهائی چقدر افسانه جعل كردند!
....حاجی نوری، این مرد بزرگ، در #كتاب_لؤلؤ_و_مرجان انتقاد می كند، می گوید: برای #شجاعت_ابوالفضل در جنگ صفّین- كه اصل شركت حضرت هم معلوم نیست، اگر هم شركت كرده یك بچه ی پانزده ساله بوده است- نوشته اند أبو الفضل العباس مردی را پرتاب كرد به هوا، یكی دیگر را پرتاب كرد، یكی دیگر را، تا هشتاد نفر. هشتادمی را كه پرتاب كرد، هنوز اولی به زمین نیامده بود. اولی كه آمد به زمین دونیمش كرد، دومی را دونیم كرد، سومی را و. . . از این افسانه ها! .در حادثه ی كربلا، یك قسمت از تحریفاتی كه صورت گرفته است معلول حس اسطوره سازی است. مبالغه ها و اغراقهایی شده است. مخصوصاً اروپایی ها می گویند در تاریخ مشرق زمین [مبالغه و اغراق ] زیاد است، و راست هم می گویند.
#ملاّ_آقای_دربندی در #اسرار_الشهادة نوشته است عدد لشكریان #عمر_سعد سواره ی آنها ششصد هزار نفر بود، پیاده ی آنها دو كرور و مجموعشان یك میلیون و شش صد هزار نفر بود، همه هم اهل كوفه بودند. آخر كوفه مگر چقدر بزرگ بود؟ كوفه یك شهر تازه سازی بود. هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر كوفه نگذشته بود، چون كوفه را در زمان عمر بن الخطّاب ساختند و كوفه مركز سپاهیان اسلام بود. عمر دستور داد این شهر را در اینجا بسازند برای اینكه لشكریان اسلام در نزدیكی ایران یك مركزی داشته باشند. همه ی جمعیت كوفه معلوم نیست در آن وقت آیا به صد هزار نفر می رسیده یا نمی رسیده است. آن وقت یك میلیون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و حسین بن علی علیه السلام هم سیصد هزار نفر آنها را بكشد، این با عقل جور درنمی آید.
این حس اسطوره سازی خیلی كارها كرده است. ما كه نباید یك #سند_مقدس را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم. «وَ اِنَّ لَنا فی كُلِّ خَلَفٍ عُدولاً یَنْفونَ عَنّا تَحْریفَ الْغالینَ وَ انْتِحالَ الْمُبْطِلینَ» . ما وظیفه داریم اینها را از چنگ این افسانه سازها بیرون بیاوریم.حالا برای هرات هر كه هرچه می خواهد بگوید. اما برای حادثه ی عاشورا، حادثه ای كه ما دستور داریم هر سال آن را به صورت یك #مكتب زنده بداریم، آیا صحیح است كه در این داستان این همه افسانه وارد بشود؟ !
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 82-77.
#شهید_مرتضی_مطهری
ملا آقای دربندی و «اسرار الشهادة»
گفت: «وَ زادَتِ التَّنْبورُ نَغْمَةً اُخْری » ؛ بعد در شصت هفتاد سال پیش، مرحوم #ملا_آقای_دربندی پیدا شد. تمام حرفهای #روضة_الشهداء را به اضافه ی یك چیزهای دیگر، همه را یكجا جمع كرد كه دیگر وا ویلاست! واقعاً به اسلام باید گریست.
حاجی نوری نوشته اند: ما در درس مرحوم حاج #شیخ_عبد_الحسین_تهرانی بودیم- كه مرد بسیار بزرگواری و استاد حاجی نوری بوده است- و از محضر ایشان استفاده می كردیم، یك سید روضه خوانی اهل حِلّه آمد و یك كتاب مقتلی به ایشان نشان داد كه ایشان ببینند معتبر هست یا معتبر نیست. این كتاب نه اول داشت و نه آخر، فقط یك جایش نوشته بود كه تألیف فلان ملاّی جبل عاملی از شاگردان صاحب معالم است. مرحوم آقا شیخ عبد الحسین این كتاب را گرفت كه مطالعه كند. اولاً در احوال آن عالم نگاه كرد، دید چنین كتابی به نام او ننوشته اند. ثانیاً خود كتاب را مطالعه كرد، دید #مملوّ_از_اكاذیب است. به آن سیّد گفت این كتاب همه اش دروغ است، مبادا این كتاب را بیرون بیاوری، یا از این كتاب چیزی نقل كنی كه جایز نیست و اساساً این كتاب از آن عالم نیست، مطالبش هم همه دروغ است.
حاجی می نویسد همین كتاب به دست صاحب اسرار الشهادة افتاد، از اول تا آخرش را نقل كرد.
اینها گریه دارد، خدا می داند گریه دارد. این حكایت را هم برایتان نقل كنم، كه تأثرآور است.
باز ایشان نقل می كنند، نوشته اند یك مردی رفت خدمت مرحوم صاحب مقامع [آقا محمد علی، پسر مرحوم وحید بهبهانی] و گفت من دیشب خواب وحشتناكی دیدم. گفت چه خواب دیدی؟ گفت: خواب دیدم كه با این دندانهای خودم گوشتهای بدن امام حسین علیه السلام را دارم می كَنم.
این مرد عالم لرزید، سرش را پایین انداخت، یك مدتی فكر كرد، گفت: شاید تو مرثیه خوان هستی؟ گفت: بله آقا.
گفت: دیگر بعد از این یا اساساً #مرثیه_خوانی را ترك كن یا از كتابهای معتبر نقل كن. تو با این دروغ هایت داری #گوشت_بدن_امام_حسین را با این دندان های خودت می كَنی. این لطف خدا بوده كه لااقل در این رؤیا به تو نشان بدهد.
اگر كسی تاریخ عاشورا را بخواند، می بیند از زنده ترین و مستندترین و پرمنبع ترین تاریخ هاست. ما احتیاجی [به این دروغها] نداریم. حالا گذشته از این كه اصلاً دروغ جعل كردن كار غلطی است، احتیاجی نیست، آن قدر راست هست كه همانها را اگر بگوییم كافی است.
مرحوم آخوند خراسانی می گفته است اینهایی كه دنبال روضه ی نوِ نشنیده هستند بروند روضه های راست را پیدا كنند كه آنها را احدی نشنیده است؛ و این طور است.
باز عرض كردم، خطبه هایی كه امام حسین در مكه و در حجاز به طور كلی، در بین راه و در كربلا خوانده است، خطابه هایی كه اصحابش خوانده اند، سؤال و جوابهایی كه با حضرت شده است، نامه هایی كه میان ایشان و دیگران مبادله شده است، نامه هایی كه میان خود دشمنان مبادله شده است، علاوه بر نقل كسانی كه حاضر وقعه ی عاشورا بوده اند، چه از دشمنان و چه از دوستان، [همه ی اینها جزئیات این حادثه را روشن كرده است. ]
سه چهار نفر از دوستان امام حسین بودند كه جان به سلامت بیرون بردند. از جمله غلامی است به نام عَقبة بن سمعان (یا عُقبة بن سمعان) و این مرد از مكه همراه امام بود و وقایع نگار قضیه ی كربلا بوده است از لشكریان ابا عبد الله. در روز عاشورا هم گرفتار شد ولی چون گفت غلام هستم، آزادش كردند. این مرد وقایع را نوشته است.
مرد دیگری است به نام #حمید_بن_مسلم كه وقایع نگار لشكر عمر سعد بوده است، او هم نوشته است. همچنین دیگران كه حاضر وقعه بوده اند، نوشته اند.
یكی از حاضرین وقعه شخص امام زین العابدین علیه السلام است. ایشان خودشان از حاضرین وقعه بودند. تمام جزئیات را از اول تا آخر [شاهد] بوده اند و همه ی قضایا را نقل كرده اند. نقطه ی ابهامی در تاریخ امام حسین وجود ندارد.
پس بیاییم #توبه كنیم، واقعاً باید توبه كنیم. بیاییم از این جنایت و خیانتی كه نسبت به ابا عبد الله الحسین علیه السلام و اصحاب بزرگوارش و یارانش و خاندانش مرتكب می شویم و همه ی افتخارات اینها را از میان می بریم، توبه كنیم و پس از این، طور دیگری باشیم كه از این مكتب تربیتی استفاده كنیم.
#کتاب_حماسه_حسینی ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 91-88.
#شهید_مرتضی_مطهری
.