eitaa logo
گنجینه معنوی
1.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
650 ویدیو
12 فایل
کتابت حرزامام جواد علیه السلام و ادعیه و حرزهای قرانی و روایی از کتب معتبر استخاره وبررسی احوال اشخاص مشاورخانواده و پاسخگویی به سوالات دینی واحکام شرعی توسط کارشناس ارشد فقه واصول @Shefasodor
مشاهده در ایتا
دانلود
زنی از خاک، ‌از خورشید، از دریا،‌ قدیمی‌تر زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمی‌تر زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمی‌تر زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمی‌تر که قبل از قصۀ ‌«قالوا بلی» این زن بلی گفته‌ست نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفته‌ست ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه به سوی جانمازش می‌رود سلانه سلانه شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد زنی آن‌سان که خورشید است سرگرم مصابیحش که باران نام او را می‌ستاید در تواشیحش جهان آرایه دارد از شگفتی‌های تلمیحش جهان این شاه‌مقصودی که روشن شد ز تسبیحش ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش ندانم‌های عالم ثبت شد در لوح محفوظش چه بنویسم از آن بی‌ابتدا، بی‌انتها، زهرا ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا چه می‌فهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا! مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم مدام او وصله می‌زد، وصلۀ دیگر بر آن چادر که جبرائیل می‌بندد دخیل پر بر آن چادر ستون آسمان‌ها می‌گذارد سر بر آن چادر تیمّم می‌کند هر روز پیغمبر بر آن چادر همان چادر که مأوای علی در کوچه‌ها بوده‌ست کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بوده‌ست غمی در جان زهرا می‌شود تکرار در تکرار صدای گریه می‌آید به گوشش از در و دیوار تمام آسمان‌ها می‌شود روی سرش آوار که دارد در وجودش روضه می‌خواند کسی انگار برایش روضه می‌خواند صدایی در دل باران که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان خدا را ناگهان در جلوه‌ای دیگر نشان دادند که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند صدای گریه آمد، مادرم می‌سوخت در باران برای کودک خود پیرُهن می‌دوخت در باران وصیت کرد مادر، آسمان بی‌وقفه می‌بارید حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید! تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید جهان تشنه‌ست، بالای سر او آب بگذارید زمان رفتنش فرمود: می‌بخشید مادر را کفن‌هایم یکی کم بود، می‌بخشید مادر را بمیرم بسته می‌شد آن نگاه آهسته آهسته به چشم ما جهان می‌شد سیاه آهسته آهسته صدای روضه می‌افتد به راه آهسته آهسته زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته بُنَّیَ تشنه‌ای مادر برایت آب آورده... https://eitaa.com/shfasodor
عالم تمام غـرق تـمـنای فاطمه سـت اصلا دلیل خلق، تماشای فاطمه ست باشد به زیر سایه ی مهرش تمام خلق... هـرذره ای کـه زیر قدمـهـای فاطمه ست... هاجر که زمزم از قدم کودکش شکفت در آرزوی بوسه ای از پای فاطمه ست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 عیسی که مرده از نفسش جان گرفته بود در آرزوی فـیــض نـفـس هـای فـاطـمـه ست موسی که با عصاش دل بحر می شکافت بی بادبان فــتـاده به دریــای فـاطـمه سـت مـریـم کجا و رسیدن بر گرد پای او مریم کنیز زینب کبرای فاطمه ست او زن بُــوَد ولـــی بــه خــداونـد تا به ابد مردانگی خلاصه ی معنای فاطمه ست 🌹🌹 امــا بــه جـز عـلـی که سزاوار مدح اوست؟ آری فقط علیست که همتای فاطمه ست رخسار نیلی و قدِ خم ، بازوی كبود این ها همه نشان ز تولای فاطمه ست 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://eitaa.com/shfasodor
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی کارش ز همه خلق جهان عقده‌گشایی جان همگان در قدمش باد فدایی جود آمده بر درگه او بهر گدایی در وسعت ملک ازلی نور ببینید ای چشم بد از ماه رخش دور! ببینید! ای ماه رجب بوسه بزن بر سر و رویش ای مهر ببر سجده به خاک سر کویش ای لیلۀ قدر این تو و این طرۀ مویش ای خلق خدا روی بیارید به سویش این باب کرم، باب دعا، باب مراد است والله جواد است جواد است جواد است ای چشم رضا محو تماشای جمالت جبریل، پرش سوخته در سیر کمالت خورشید بَرَد سجده به ایوان جلالت میراث محمّد شرف و خُلق و خصالت بالیده رضا لحظه‌به‌لحظه به وجودت مشهورتر از کل امامان شده جودت
سلام حضرت باران سلام یا مولا امام زاده ی سلطان سلام یا مولا گدا برای تو بودن بهانه می خواهد ظهور معرفتی عاشقانه می خواهد شکوه حسن تو را آسمان نمی داند سرود اوج تو را جز ملک نمی خواند نگاه لطف تو را عالمی گدا بوده فقیر منّت آیات هل اتی بوده سحاب رحمت و رافت ، عطای بی منّت جواد جود و کرم ، نور ذاتی عصمت قنوت صبح دعا در نگاه شبهایت نشسته خیره به هر لحظه ی تماشایت به جان خریده ام آقا مدال دینت را شکوه صبح طلایی کاظمینت را رفیق نیمه شب از آسمان دعایم کن برای صبح زیازت مرا صدایم کن صدا کن ای تو مرا مقتدای زیبایی سرود آبی گلواژه های دریایی مدام معتکفم در حریم احسانت نشسته ام به گدایی روح ایمانت نشسته ام که امام الهدی مرا بخری مرا خریده و تا وادی فنا ببری شبیه رقص کبوتر کنار آینه ها طواف می کنم این لحظه ها به دور شما کنار شمع وجودت که حرف سرما نیست تو هستی از چه بترسم که نار بر ما نیست
بیت نخستم مثل تیغی آبدار است چون بر لبم لاسیف الاّ ذوالفقار است باید به وجد آیند ابیاتم در این شعر وقتی شروع این غزل نـام نگار است با قوّت و قدرت نوشتن یک وظیفه ست از آن کسی که قدرت پروردگار است باید بیـــاموزم که من هم مرد باشم وقتی که شاهم شیرمرد روزگار است سلمان شدن مالک شدن امری طبیعی ست وقتی امیرالمؤمنین , آموزگار است ای دوستان از شیعه ی شاه ولایت وَ اللهِ , نامردی به دور از انتظار است بامرتضی,بی مرتضی,نکته همینجاست انسان همیشه بین جبر و اختیار است یک عدّه حالا رهسـپار اعتکافند امّا دل ما سمت صحنش رهسپار است دل با نوایی معنوی پیوند خورده وقتی غزل با مثنوی پیوند خورده ای دل بیا از اهل معنا دلبری کن حال و هوای مثنوی را حیدری کن آنان که ما را پای این سفره نشاندند ماه رجب را ماه کسب فیض خواندند در عین شیرینی ولی شورآفرین است ماه رجب , ماه امیرالمؤمنین است چون درک کردی ماه پُر فیض رجب را در اوج غم , ای دل ببین در خود طرب را دل مست شد تا حرف میلاد علی شد پس چند بیتی صرف میلاد علی شد از روشنای آب , پاکی را بیاموز از کعبه رسم سینه چاکی را بیاموز کعبه هزاران سال با سختی محک خورد تا پیش پای حضرت حیدر ترک خورد دیوار را کِی حیّ داور گفت : بشکاف ؟ حیدر درون بطن مادر گفت : بشکاف آری لسان اللهِ ناطــق حرف می زد با لهجه ی زیبای خالق حرف می زد می گفت مادر این منم حصن حصینم یعسوب دین , حبل المتین حقّ الیقینم می گفت مادر من همان اسلام نابم می گفت مادر من اصول الدّین دینم من نایب بر حقّ ختم الانبـیایم من از همان اوّل امیرالمؤمنیـنم نصر ُمِنَ اللّهم َ که با فتحٌ قریبم پیروز هر میدانم و فتح المُبیــنم قرآن که نازل شد پس از این میشود فاش لا رَیب فیه اَستم , هُدیً للمُتّقینم هر چند مصنوع خُدایم نور مَحضم هر چند مخلوقم ولی عرش آفرینم آموزگاریِ ملک در شأن من نیست هرچند که استاد بر روح الامینم عرش آستان,جان جهان,کهف امانم پشت و پناه انبیا در هر زمانم با دست من زیباست حق را لمس کردن هر جا که لازم بود ردّ الشّمس کردن من دشمن “لامذهبی”بودم از اوّل یک نور واحد با نبی بودم از اوّل از عالم انوار هر جا بوده , هستم عقد اخوّت با نبی در عرش بستم تا قدر من روشن شود حق کوثر آورد منصوره ی خود را به عقد من در آورد من وجه ذات ذوالجلالم باقی استم من بر سقاهم ربّهم هم ساقی استم با دست من رزق خلایق می شود پخش مستی درون جان عاشق می شود پخش من برگ را از شاخه می رویانم , آری من می کنم حال زمستان را بهاری عمری به عزرائیل امر و نهی کردم من بر قلم با امر یزدان وحی کردم آن خالقی که آب و خاکم را سرشته ست نام مرا بر روی هر شِیئی نوشته است من کیستم ؟ مَنْ عندهُ حُسنُ الثّوابم من کیستم ؟ مَنْ عندهُ عـلْمُ الکِـتابم میزان اعمال تمام بندگانم با اینکه من خود قاضی یوم الحِسابم خورشید از شرم جمالم میشود آب گر لحظه ای آنگونه که باید بتــابم شأنم ولی , یعنی که من والا مقامم اسمم علی , یعنی که من عالی جنابم قلب خدا , نفس خدا , وجهُ الّلَهَم من در جسم ناسوتی اگر پُشت نقابم سوگند بر ربّم که ربّ الارض هستم هر چند می خوانند مردم بوترابم یا فاطمه بنت اسد ای دختر شیر امروز دیگر می شوی تو مادر شیر کعبه خودش را باخته از شوکت من بُت را به خاک انداخته از هیبت من از بُت شکستن در حرم دلشادم امروز بیت الشّرف شد کعبه با میلادم امروز محمد قاسمی
عاشق آن است که پر می گیرد فقط از عشق خبر می گیرد از جگر آتش اگر می گیرد عشق را مدّ نظر می گیرد منطق منطقه ما عشق است مذهب مطلقه ما عشق است بی دل آن است که دل داده به تو کار و بارش فقط افتاده به تو سجده کرده خود سجاده به تو می رسد آخر این جاده به تو راهی جاده مجنون شدنیم بس که آماده مجنون شدنیم ما همه در به در لیلاییم بیش تر دور و بر لیلاییم سائل پشت درِ لیلاییم زیرِ دینِ پسرِ لیلاییم تو علی اکبر لیلا هستی نوه ی اول زهرا هستی کیستی محشر در گهواره؟ فاتح خیبر در گهواره یا که پیغمبر در گهواره خنده ات اکبر در گهواره همه را یاد نبی می انداخـت یاد میلاد نبی می انداخت “صابر خراسانی”
چه سایه سار پر از لطف و رحمتی داری به جمع سایه نشینان عنایتی داری غبار تربت تو با دم مسیح یکی ست عجب دوای عجیبی چه تربتی داری در آن جمال علی وار و نور زهرایی عجب شکوه و جلالی چه هیبتی داری به عشق تو همه عالم شده حسینیه چقدر مجلس روضه ، چه هیئتی داری بدون اینکه عتابم کنی ، عطا کردی چقدر خوب و کریمی چه عادتی داری چقدر بنده نوازی چقدر آقایی چقدر حضرت آقا شبیه زهرایی کبوتر دل من پر زده به سوی حرم مگر که اوج بگیرد دوباره روی حرم خداکند که بیایم دوباره پابوست خداکند که نمیرم در آرزوی حرم اگرچه خیر ندیدی تمام عمر زمن وجود من زده لطمه به آبروی حرم ... ... تو را دوباره قسم میدهم به عبّاست تصدّقی سر حضرت عموی حرم بده اجازه شبی باز زائرت باشم و روی خاک بیافتم به روبروی حرم منی که خاک توام دلبر ثریّایی تویی در اوج ، که آقا شبیه زهرایی در اعتکاف نشستم به پای چشمانت منی که بوده دلم مبتلای چشمانت هزار بار بگردان مرا به دور سرت فقط به خاطر درد و بلای چشمانت اشاره ای نه ، نگاهی نه ، من دلم راضی ست به یک بهم زدن پلکهای چشمانت تو آمدی و علی و پیمبر و زهرا شدند زائر کرب و بلای چشمانت تو یک نگاه کن آقا ببین که بعد از آن هزار بار بمیرم برای چشمانت علی تو را بغلت کرد و مات روی تو شد صدا زد که ای گل بابا فدای چشمانت و خیره ماند روی چشمهای رویایی به اشک شوق صدا زد شبیه زهرایی تمام محو تماشا شد عالم ایجاد دمی که قابله قنداقه را به زهرا داد مدینه سبز شد و خانه سبز و دنیا سبز و با حضور تو شد این جهان حسین آباد شب تولدت آقا تولد گریه ست شبی که پرده ز چشمان مادرت افتاد تو را گرفت غریبانه بین آغوشش به روی دست شریفش تو را تکان میداد و دید لحظه ی تلخ غروب عاشوراست شکست بین گلوی شریف او فریاد هوا ز باد مخالف چو قیرگون میشد حسین فاطمه از اسب بر زمین افتاد و دید جسم تو را که میان صحرایی به سینه میزد و می گفت : عشق زهرایی ... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❇️ آیت الله مشکینی رحمه الله علیه: 🌴مبادا روز شهادت یا ولادت امامی بگذرد و شما آن امام را زیارت نکنید! در هر روزی که یا امامی است به نیت زیارت آن امام یک زیارت امین الله که زیارت کوتاهی هم هست بخوانید تا جزء زائران آن امام محسوب شوید و از برکات زیارت آن امام معصوم بهره مند گردید. 👆👆👆❤️ الله ❤️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ ⚜️السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ (السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ)، أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلائِكَ [شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلائِكَ] مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ. ▪️ اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَوْجُودَةٌ [مَبْذُولَةٌ] وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَبْذُولَةٌ [مَوْجُودَةٌ] وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ إِلَيْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِينَ مَغْفُورَةٌ وَ حَوَائِجَ خَلْقِكَ عِنْدَكَ مَقْضِيَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِينَ عِنْدَكَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ مُتَوَاتِرَةٌ وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِينَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ [لَدَيْكَ] مُتْرَعَةٌ اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِي وَ اقْبَلْ ثَنَائِي وَ اجْمَعْ بَيْنِي وَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِنَّكَ وَلِيُّ نَعْمَائِي وَ مُنْتَهَى مُنَايَ وَ غَايَةُ رَجَائِي فِي مُنْقَلَبِي وَ مَثْوَايَ. ▪️ كتاب«كامل الزيارات»پس از متن زيارت اين جملات آمده است: أَنْتَ إِلَهِي وَ سَيِّدِي وَ مَوْلايَ اغْفِرْ لِأَوْلِيَائِنَا وَ كُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا وَ أَظْهِرْ كَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْيَا وَ أَدْحِضْ كَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ