eitaa logo
شنبه های فقهی
642 دنبال‌کننده
476 عکس
5 ویدیو
194 فایل
مجالی کم موونه برای بحث و گعده های علمی زمان : شنبه هر هفته از اذان ظهر به مدت ۲ ساعت محمد مهدی مقیسه راه ارتباطی جهت هماهنگی برای ارائه مقالات در جلسه شنبه های فقهی @mmmoghiseh
مشاهده در ایتا
دانلود
فایل صوتی جلسه ⬇️⬇️
هشتاد و پنجمین جلسه شنبه های فقهی با موضوع بررسی امتیازات مبنای حجیت مضمون در فرآیند استنباط مقرر محمد مهدی مقیسه شنبه ششم اسفندماه ۱۴۰۱ @shfeghhi
چکیده بحث بسم الله الرحمن الرحیم ثم ان للمبنی الثالث اعنی حجیۀ المضمون امتیازات لاتشترک مع غیرها : منها : لایخفی ان ما ذکر فی علم الاصول و الرجال و غیرهما من العلوم الآلیه هو القواعد التی سیحتاج الیه المجتهد عند مواجهته روایات الاحکام و ما ترتبط بالفقه بالمعنی الاخص من الظواهر و المفاهیم و حجیۀ خبر الواحد و غیرها و اما اذا واجه غیرها من الابواب و العلوم من الروایات کروایات العقائد و الاخلاق و التاریخ و الطب و . . . فلایلتزم المجتهد بما طرّقه فی الروایات الفقهیۀ بل یمشی فی کل علی ما یناسبه و یستظهر هو الصحیح فیها تارۀ بتوجیه مقبول و اخری بما لا یرضی به السائلون . حینما ان صاحب المبنی الثالث فی فسحۀ و سهلۀ من هذا حیث ان اخذه بالمضمون و دعوی کون ثقل الحجیۀ علی المضمون دون الطریق و حتی الوثوق بالفاظ الروایۀ من الامام علیه السلام یشترک فی کل ما یجتهد فیه المجتهد من العلوم و المعارف اللهیه حتی المباحث التاریخیه و طب الابدان بمعنی یستنبط من الروایات فی کل باب و علم ما هو المضمون من کلام الامام علیه السلام و ما اراده . و هذا الامر فی الاهمیۀ یبلغ حد المفتاح لفتح الاغلاق المحکمۀ حیث ان تحیر المجتهد فی الابواب الغیر الفقهیۀ و اتخاذ المبانی المتشتتۀ فیها یوجب رمی المجتهدین الی اخذ دعوات بلا دلیل فی المواجهۀ مع روایات کل باب و الفقیه منزۀ عن ذلک فلابد من وحدۀ الرویۀ و اتحاد الطریق فی هذه المواجهۀ لان ما هو المعتبر من الروایات و ما هو الحجۀ للفقیه من الروایات هو الوصول الی کلام الامام علیه السلام کما قرر فی محله فی علم الکلام و لافرق فی هذا المناط بین الفقه بالمعنی الاخص و الفقه بمعناه الاعم . مثلا ان جل الفقهاء الاصولیین لولا اتفاقهم لایعتبرون بالخبر الواحد فی المباحث الاعتقادیۀ ای یلتزمون فی الاعتقادیات بما یکون اکثر اعتبارا من الخبر الواحد و اشد انطباقا الی الواقع و ان کانوا یعملون به فی الاحکام الفرعیۀ الفقهیۀ فما هو الفرق بین هذین التعاملین ؟ مع ان الاعتقادات ایضا شان من شئون التدین کما ان الاحکام الفرعیّۀ ایضا کذلک و لکن اهمیۀ المسائل الاعتقادیۀ و کونها اصولا و عمودا لبنیان تدین المکلفین یفضیهم الی الاحتیاط فی مشیهم و عدم قبول ما یقبلونه فی الفقه الاخص. و علی العکس فی الروایات التاریخیه حیث تمسکوا بما لایعتبرونه فی المسائل الفرعیۀ من الروایات الضعیفۀ و القرائن الغیر القطعیۀ و اعتمدوا بکل ما اوصلهم الی المطلوب و یشیرهم الیه و بعد ذلک یبنون علیها المسائل المهمه من التاریخ من جزئیات عهود النبی صلی الله علیه و آله مع الناس و جعل المعاهدین فی تلک الواقعۀ من اجلاء الاصحاب کما ذکر فی حال العقبۀ ابن الخالد الذی عاهد مع النبی صلی الله علیه و آله فی العقبه الاولی و الثانیۀ و لم یوثق فی الکتب الرجالیۀ بانه من اجلاء الاصحاب لان النقول التاریخیۀ تحکی بحضوره فی العهدین فلذا لایحتاج الی التوثیق الخاص . و کذلک فی روایات الطب حیث ذهب بعض الی انها من المجعولات کما حکی عن السید الروجردی ره و بعض الی انها من التعبدیات کما نسب الی العلامۀ المجلسی ره و بعض الی ان ما وافق التجربۀ حجۀ و ما لا یوافقها لیس بحجۀ کما فی المعاصرین و بعض الی ان ما یرجع الی تصحیح العیش و اصلاح الامزجۀ حجۀ و ما یرجع الی تداوی الامراض و ابرائها لیس بحجۀ کما فی بعضهم الآخرین . و کذلک فی الروایات الاخلاق فبعضهم لم اوردوا فیها بحثا فنیا فقهیا و احالها الی السیرۀ العقلائیۀ التی فی تنظیم نظام العیش المادی المسمی بالاخلاق الفاضلۀ المدنیۀ و بعضهم رأی امدا عظیما و ثمرات عدیدۀ للتخلق بهذه الصفات الفاضلۀ فیعتقدون بالتزامها بکل ما وردت من الائمۀ علیهم السلام و لو کانت ضعیفۀ و غیر صحیح سندا و بعضهم یلتزمون بکل ما یوجب الرقیۀ للمومن طیل حیاته المادیۀ من حیث الروح و العمل . و هذا التشطط و التنوع فی اخذ المبنی مما ضعّف الحجیۀ علی السند و الحجیۀ علی الوثوق بالفاظ الروایۀ بینما ان المبنی الثالث استقر علی ما یقرب بالواقع و الاحتیاط من حجیۀ ما یقوله الامام علیه السلام و یریده ، المسمی بالمضمون من دون فرق بین الابواب و العلوم المختلفۀ . منها عدم جواز التمسک (علی هذا المبنی الثالث) بروایۀ واحدۀ و لو کانت صحیحۀ سندا و دلالۀ فالاخذ بروایۀ واحدۀ ضعیفۀ لیس افحش بطلانا من الاخذ بروایۀ واحدۀ صحیحۀ بل انهما سیان فی عدم وجود حجۀ للفقیه فی الاخذ بایهما حیث ان المضمون کما یحتمل کشفه من روایۀ صحیحۀ کذلک یحتمل کشفه من الضعیفۀ و کما یحتمل عدم کشفه منها کذلک فی ضعیفها . فمجموعۀ من الروایات الضعیفۀ قد لاتوجب الوثوق بصدور الفاظها من الامام علیه السلام و لکن یمکن بضمیمۀ القرائن الاخر کشف المضمون منها فیمکن ان یکون للروایات الضعیفۀ ظاهرا و الکتب الروائیۀ الضعیفۀ کالعوالی اللئالی دور فی ایصال المجتهد الی المضمون فلاتطرح الروایات عن مدار الحجیۀ مطلقا .
بسم الله الرحمن الرحیم بحمدالله جلسه هشتاد و پنجم برگذار شد. بعد ازگزارش اجمالی از جلسه گذشته مبنی بربیان مبانی موجود در حجیت در مواجهه با روایات و اینکه تفاوت این سه دیدگاه در تفاوت ثقل و پایگاه حجیت بین سند و وثوق به الفاظ و مضمون بروز و ظهور می کند وارد در امتیازات مبنای سوم یعنی حجیت مضمون شدیم البته مراد از امتیازات الزاما محسنات این نظریه و دیدگاه نیست بلکه اشاره به برخی مشاکل پیش روی این مبنا هم خواهیم کرد. اما از جمله امتیازات این نظریه : 1) وحدت رویه در فرآیند استنباط و در مواجهه با روایات در ابواب مختلف خصیصه ای است که در این مبنا به چشم می خورد چراکه در مبانی دیگر غالبا فقهاء و صاحبان آن مبانی از روش اصولی خود در حجیت ظواهر و مفاهیم و خبر واحد و . . . و بحثهای رجالی در مواجهه با روایات ابواب دیگر مثل روایات اعتقادی و اخلاقی و طبی و تاریخی و . . . بهره نمی گیرند و گاهی کار را سختتر و گاهی آسانتر گرفته اند مثلا در روایات اعتقادی خبر واحد را معتبر نداسته و در روایات تاریخی به ادنی روایت و گزارش تاریخی بها داده و اخذ کرده اند در حالیکه مجتهد در مبنای سوم در تعامل با روایات مطلقا از حجیت مضمون پیروی می کند و در منش استنباطی وی تشطط در مواجهه با روایات دیده نمی شود . 2) در مبنای سوم تمامی روایات در دائره بهروری و استفاده فقیه قرار می گیرند و فارغ از صحه سند و دلالت قرینیت آن نسبت به کشف مضمون مورد بررسی واقع می شود و هیچ روایت و هیچ مجمع روائی از دائره استنباط فقیه بیرون نخواهد ماند بخلاف مبانی دیگر که یا اصلا به روایات غیر صحیح و غیر موثق ، بها داده نمی شود یا آنکه از آن برای ایجاد اطمئنان نسبت به صدور الفاظ روایت از امام علیه السلام بهره گرفته می شود . و به عبارت دیگر فقیه در مبنای سوم در راه کشف مضمون روایت و پیدا کردن مراد شارع است که همانطور که نمی تواند آن را از روایت واحد ضعیف اصطیاد کند نمی تواند آن را از روایت واحد صحیح اصطیاد کند چراکه رسیدن به مضمون کلام امام علیه السلام و احراز آن نیازمند تجمیع بین قرائن و روایات هر باب است. 3) فقیه در این مبنی گاهی مواجه با مطلبی مسلم و مضمونی محرز در یک باب می شود که می تواند از آن به عنوان اصل موضوعه باب یا همان اصول مذهب در آن باب یاد کند کما اینکه در کلمات قدماء اصحاب این جمله زیاد به چشم میخورد و با تاسیس چنین اصلی باید تمام این روایات به آن اصل عرضه شود و در صورت عدم تنافی ، فقیه می تواند در جزئیات مساله بدان روایت فتوی دهد و در غیر این صورت روایت طرح خواهد شد . لکن چیزی که اهمیت فراوانتری نسبت به بیان این امتیازات و و یژگیها دارد بیان اصول و قواعد فهم مضمون در این مبنای سوم است که بواسطه صعوبت امر کشف مضمون ، بیان این قواعد هم اهمیت فراوانتری پیدا خواهد کرد و شاید بتوان به عنوان بیان موارد از چند مورد آن پرده برداری کرد لکن بیان تفصیلی این قواعد و اصول نیازمند جلسات متعدد دیگری خواهد بود : الف) تتبع اقوال فقهاء به معنی تتبع در آراء رووس آنها در هر عصر که سیطره علمی بر حوزات علمیه داشتند مثل مرحوم شیخ طوسی ره در دوره دوم قدماء و مرحوم مقدس اردبیلی ره و مرحوم کاشف الغطاء ره در دوره دوم متاخرین و این کار به جهت احتراز از اشتباه در برداشت مضمون و اصطلاحا احتراز از برداشت سلیقه محور در فهم مضمون خواهد بود. ب) تتبع جامع و فحص کامل در روایات اعم از روایات مرتبط به هر مساله و غیر آن و اعم از مجامع روائی مشهور و غیر مشهور برای تجمیع قرائن برای کشف صحیح از مضمون در روایات . ج) آشنایی به زبان علم برای برداشت صحیح از روایات هر باب ، مثلا اگر کسی شمّه و اجمالی از طب در دست نداشته باشد در فهم مسائل طبی و روایات و الفاظ آن و به تبع فهم مضمون در هر روایت دچار مشکل خواهد شد و مراد از زبان علم ، دانستن مبادی تصوری هرعلم برای دانستن و فهمیدن و رسیدن به مبادی تصدیقیه خواهد بود که از اهمیت فراوانی برخوردار است . در ادامه جلسه با اشکالات دوستان همراه شد .