eitaa logo
منتظران ظهور "تولید دارو تختی"
776 دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
4.6هزار ویدیو
34 فایل
#منتظران_ظهور_تولید_دارو_تختی https://eitaa.com/shhdMoezGholami_Jahadi مدیریت کانال @Tasbih1361
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻یک عدد پیک موتوری  و یک کارگر ماهر برای فست فود نیازمندیم. ☎️ تلفن : ۰۹۱۰۲۷۰۹۳۳۴ https://eitaa.com/shhdMoezGholami_Jahadi
✅ شرکت معتبر در حوزه حمل و نقل درون شهری به تعدادی کارمند اداری آقا جهت انجام امور اداری نیازمندیم. 🔴کارشناس اداری آقا 📎 جهت انجام امور اداری و دفتری 🖥 تسلط کامل به office (ورود – اکسل) 👨‍🎓 مدرک تحصیلی: کاردانی به بالا (رشته های مدیریت منابع انسانی، بازرگانی، دولتی، صنعتی، کسب و کار) در اولویت می باشند. 📌 شرایط سنی: بین 25 الی 35 سال ✅ حداقل یک سال سابقه کاری 🔜 ساعت کاری از 8:00 صبح لغایت 16:30 بعدازظهر 🎁 بیمه تأمین اجتماعی: بعد از یک هفته آزمایشی 💎حقوق: مطابق با وزارت کار + اضافه کاری ⏱ ساعت پاسخگویی: 9:00 صبح لغایت 15:00 بعدازظهر؛ 👆 از شما بزرگواران خواهشمندم متن آگهی را با دقت مطالعه نمایند. 🔖 مصاحبه: ستارخان، شهرآرا، نبش خیابان 13، پلاک 145، طبقه 3 – خانم ولی زاده 🌐 @Valizadeh55 https://eitaa.com/shhdMoezGholami_Jahadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تخت اهدایی به خانواده نیازمند محدوده شهرک ولی عصر برای هماهنگی به آیدی زیر پیام دهید 👇🌸 @sar_allah767 https://eitaa.com/shhdMoezGholami_Jahadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺➖🌺➖🌺 🌺 سلام خرمی روزگاران... دست تو و آغاز من دست تو و درمان من یاد تو و چشمان من آمدن تو و بهار من 🌺اللهم عجل لولیک الفرج
نسل جوان را به جهان، رهبری جلوه ی توحيد، علی اکبری هر که هوای رخ احمد کند در تو تماشای پيمبر کنـد فرارسیدن ولادت باسعادت پسر ارشد ارباب حضرت علی اکبر(علیه السلام) و روز جوان بر تمام جوانان و دوستداران آن حضرت گرامی باد. 💐💐💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همسر شهید طاهرنیا از شهدای مدافع حرم، پس از تحمل شش سال رنج بیماری،‌ آسمانی شد. فاطمه رقیۀ ۱۲ ساله و محمد حسین ۸ ساله دوباره یتیم شدند.
سلام بنده عباسی ولدی هستم امروز به بهانۀ درگذشت همسر شهید سجاد طاهرنیا می‌خوام خودم مستقیم با شما حرف بزنم. دو تا هدف دارم؛ اول این که بفهمیم چقدر مدیون شهدا و خانواده‌هاشون هستیم، چه زجرها و سختی‌ها برای حفظ امنیت کشور و مقدساتمون کشیده می‌شه که ما خبر چندانی ازش نداریم. دوم این که تو عالَم یک همسر شهید قرار بگیریم و فاصلۀ خودمون رو با عالم کسایی که حال و هوای خدا تو زندگی‌شون جاریه بسنجیم. 👈(این مطلب و مطالب بعدی از کانال آقای عباسی ولدی کپی و نشر داده شده‌)👉
سجاد طاهرنیا با همسرش در سال 1387 ازدواج می‌کنند و سجاد در سال 1394 در سوریه به شهادت می‌رسه. سجاد وقتی داشت می‌رفت سوریه یه فاطمه رقیۀ چهارساله داشت و محمدحسینش می‌خواست به دنیا بیاد؛ اما سجاد باید می‌رفت. پنج ساعت بود که اعزام شده بود و هفت روز به محرم مونده بود که محمد حسین به دنیا اومد. روز تاسوعا بود و محمد حسین 16 روزش بود که سجاد پر کشید و رفت. مادر فاطمه رقیه و محمد حسین دو سال بعد از پرکشیدن پدرشون، بیمار می‌شه و شش سال با این بیماری می‌جنگه؛ اما دیروز خدا تقدیرش رو برای رفتن امضا می‌کنه و اونم آسمونی می‌شه و مهمون سجاد.
20.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این گفتگوی تلویزیونی با همسر شهید طاهرنیاست. حتما ببینید؛ اما اگه از اول هم نمی‌بینید، از دقیقه حدود 17:04 به بعد رو ببینید و فکر کنید.
بنده عباسی ولدی هستم. خیلی از شماها با مباحث و کتاب‌های بنده انس دارید؛ اما امروز می‌خوام ببرمتون تو یه عالم متفاوت. می‌خوام دعوتتون کنم با همدیگه بریم سر کلاس درس یه همسر شهید بشینیم که اگر چه قبل از 40 سالگی آسمونی شد و هیچ وقت هیچ ادعایی نداشت؛ اما می‌تونه معلم همۀ ما بشه. می‌خوام از اوج شروع کنم. کمی باید از دودوتا چهارتاهای دنیا فاصله بگیریم. بعضی از این حرف‌ها تو عالم زمین قابل فهم نیست. باید تو حال و هوای آسمون نفس کشید،‌ تا فهمید. آماده‌اید؟ یکی از دوستان صمیمی‌شون که ایشون هم همسر شهید مدافع حرم هستند می‌گفتند: «به من می‌گفت می‌دونم این مریضیم به خاطر دعاییه که کردم و چیزیه که از خدا خواستم؟» می دونید چه دعایی کرده بود؟
قبلش بذارید یه نکته بگم: اهل بیت علیهم السلام به ما یاد دادن که تو معنویت به کم قانع نباشید. مقام‌های بلند بالا از خدا بخوایید. این قسمت از زیارت عاشورا رو یادتون هست؟ فَأَسْأَلُ اللّٰهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ، وَمَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ، وَرَزَقَنِي الْبَراءَةَ مِنْ أَعْدائِكُمْ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ، وَأَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثارِي مَعَ إِمامٍ هُدىً ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ؛ پس درخواست می‏کنم از خدایی که مرا گرامی داشت به معرفت شما و معرفت دوستان شما، و بیزارى از دشمنان شما را روزى من فرمود که مرا در دنیا و آخرت با شما قرار دهد و استوار و بی‌لغزش کند گام‌های مرا، با صدق و صفا در حضور شما.و باز از خدا درخواست می‏کنم مرا برساند به آن جایگاه پسندیده و پایگاه ستودنی که خاص شماست و نصیبم کند خونخواهی شما را در رکاب امامی که از رگ و ریشۀ شماست و خداوند، راهنمای اوست و ظهور کرده است که حق را آشکارا و بی‌ ترس و تقیه، می‌گوید و به مردمان می‌رساند.
حالا بگم دعای از ته دل خانم شهید طاهرنیا چی بود؟ دعای همسر شهید طاهرنیا این بود: خدایا من رو تو قیامت همخونۀ حضرت زهرا سلام الله علیها کن. به دوستشون تأکید می‌کردند که همسایه نه، همخونه. می‌گفتند می‌خوام تو قیامت هم کنیز حضرت زهرا سلام الله باشم. أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ
مقام محمود مقام شفاعته. تو زیارت عاشورا ما از خدا می‌خوایم که ما رو به این مقام برسونه: وَأَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللّٰهِ اسم همسر شهیدشون سجاد بود. دوستشون از قول ایشون نقل می‌کردن که می گفتن: نمی‌خوام همیشه آویزون آقا سجاد باشم، می‌خوام به جایی برسم که من دست سجاد رو تو قیامت بگیرم. می فهمیمم این حرف‌ها رو؟ می تونیم دغدغه‌هامون رو با این دغدغه‌ها کنار هم بذاریم و خجالت نکشیم؟ راستی ما به چی فکر می‌کنیم؟ آرزوهای ما چه چیزهایی هست؟ رومون می‌شه آرزوهامون رو کنار این آرزو بذاریم؟
همسر شهید طاهرنیا عجیب و غریب به یاد امام زمان علیه السلام بود. نه از این یادکردن‌های کلیشه‌ای؛ نه. واقعا هم خودش غرق یاد امام زمان علیه السلام بود و هم بقیه رو به یاد امام زمان علیه السلام می‌نداخت. همون چیزی که بین ماها کمه. حالا می‌خوام بعضی از پیامایی که بین ایشون و یکی از صمیمی‌ترین دوستاش رد و بدل شده رو براتون بفرستم. این پیام‌ها رو دوستشون در اختیارمون گذاشتن. اگه اشکمون جاری شد و حسرت خوردیم، حتما دعا کنیم. مطمئن باشید که خدا دوست داره همه‌مون این طوری بشیم و بی‌شک کمکمون می‌کنه.
خوش به حال هر کسی که دنبال نشوندن لبخند روی لب امامشه!
از این که یک شب دور هم جمع شدند و حرفی از امام نزدند، خجالت می‌کشند. راستی آخرین باری که تو جمع دوستانه‌مون از امام زمان علیه السلام حرف زدیم کی بوده؟ کی؟ یادمون نیست؟
این حدیث رو بخونید، بعدش حرف دارم: رُمیله از یاران امیر المؤمنین علی علیه السلام می‌گوید: در زمان حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام چند روزی تب تندی داشتم. در روز جمعه احساس کردم تبم پایین آمده است. با خود گفتم: کاری بهتر از این نمی‎شناسم که آبی به صورتم بزنم و پشت سر امیر مؤمنان علی علیه السلام نماز بخوانم. چنین کردم و به مسجد آمدم. هنگامی که امیر مؤمنان علی علیه السلام بالای منبر رفت، تبم برگشت. وقتی سخنان آن حضرت تمام شد و به دار الاماره بازگشت، من هم با ایشان وارد شدم. حضرت فرمود: ای رمیله! می‌دیدم که به خود می‌پیچیدی. عرض کردم: «بله» و داستان خود را بازگو کردم و این که چه چیز باعث شد که به نماز بروم. حضرت فرمود: رمیله! هیچ مؤمنی مریض نمی‎شود مگر این که ما هم به بیماری او، بیمار می‎شویم! و هیچ مؤمنی غمگین نمی‎شود، مگر این که ما به غم او محزون می‏‎شویم! و هیچ مؤمنی دعا نمی‎کند، مگر این که ما به دعای او آمین می‎گوییم و ساکت نمی‌شود مگر این که برایش دعا می‏کنیم. عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! فدایت شوم، این حالت شما مربوط به کسانی است که در این محل و در پیرامون شمایند. آیا شما کسانی را هم که در اطراف زمین هستند می‎بینید؟ حضرت فرمود: ای رمیله! هیچ مؤمنی در شرق زمین و غرب آن نیست که از نگاه ما پنهان باشد. (بصائر الدرجات في فضائل آل محمد صلى الله عليهم، ج‏1، ص 259)
خوندید؟ حالا آماده‌اید که یه پیام خیلی عجیب و غریب براتون بفرستم؟ هر کدوم از این پیام‌ها معنای دقیق اون چیزیه که مدت‌ها ازش حرف زدم: ما باید عالممون رو عوض کنیم. در عالمی که توش هستیم، خیلی از مفاهیم معنوی معنا نداره و فقط در حد شعار باقی می‌مونه. به پیامی که می‌فرستم خوب دقت کنید. این پیام کسیه که شش سال درگیر سرطان بوده. زجر کشیده. به مریضی و به خوب شدنش از زاویۀ امام نگاه می کنه.👇👇
چند نفرمون تا حالا به درد و مریضی از این زاویه نگاه کردیم؟ خوش به حال هر کسی که واقعا این طوری نگاه کرده!
گفتم دوستشون هم همسر شهید مدافع حرم هستن. نزدیک سالگرده همسر دوستشون که می‌شه باز هم یاد امام زمان علیه السلام رو وسط می کشن.
دربارۀ قرض دادن صحبت می‌شه و ایشون به دوستشون میگن پولی رو به کسی قرض دادم. دوستشون می‌گه: «ان‌شاءالله واست چند برابر بشه» حالا جواب ایشون رو بخونید.
بذارید این وسط یه نکته بگم. می‌دونید الان که بعضی‌ها حس رها شدن گرفتند، حال و هواشون داره آسمونی می‌شه، دارن خودشون رو بررسی می‌کنند و فاصله‌شون رو با عالم همچین آدم‌هایی می‌سنجند، شیطونم دست به کاره؟ شروع می‌کنه به وسوسه‌هایی که اجازه نده ما تو این حال بمونیم؛ مثل این که بله حالا ایشون هنری نکرده که به این رتبه رسیده، منم اگه شرایط ایشون رو داشتم شاید به این رتبه حتی بالاتر می‌رسیدم، و هر فکر و خیال دیگه‌ای که اجازه نده من استفاده خودم رو ببرم و یه قدم به خدا و امامم نزدیک بشم.
اهل شمال بودند. یکی از این گوسفندا برای ایشونه. ببینید چه قشنگ درباره‌ش حرف می‌زنن: یکی از این گوسفندها مال منه پارسال عید خریده بودم برای عید قربان.... اما پارسال کوچیک بود گذاشتیم امسال بررگ بشه قربانی کنیم... انشالله نذر ظهور امام🤲❤️