مشکلات زیاد بود. البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند.
همه تحمل میکردیم و شکر خدا را بجا میآوریم..
مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد.با این همه ناشکری.
مادرم بهم سفارش میکرد و میگفت: وقتی باردار هستی بیشتر دفت کن. نمازت را اول وقت بخوان.
به قرآن و احکام بیشتر اهمیت بده.
هر غذایی را برایت آوردن نخور.
من هم تا آنجا که میتوانستم عمل میکردم.
همیشه و همه جا دعا میکردم.
که خدایا از تو بچه ای سالم و صالح میخواهم. دوست دارم فرزندم سربازی باشد برای امام زمان عج.
روز 23 تیرماه پسرم به دنیا آمد. پسری بسیار زیبا.
همه میگفتند سریع برای اون عقیقه کنیم و صدقه بدیم.
مبادا چشم زخم .....
پدرش نام او را " محمدرضا " گذاشت.
هم من و هم پدرش خیلی خوشحال بودیم.
چون سنم کم بود و کم تجربه خیلی نگران بودم میترسیدم که نتوانم بار زندگی را تحمل کنم.
اما خدا همه درها را به روی انسان نمیبندد
این پسر به طرز عجیبی آرام و متین بود
هیچ دردسر و اذیتی برای ما نداشت.
از زمانی که محمدرضا بدنیا آمد زندگی ما آرامش و برکت خاصی پیدا کرد.
محمدرضا رشد خوبی داشت در سه سالگی مانند یک بچه شش ساله بود.
همسایه ها میگفتند :
خدا رو شاکر باش با این همه مشکلات لااقل بچه هیچ اذیتی ندارد.
به روایت مادر #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🌸💫🌸💫🌸💫🌸
شهید تورجی زاده واقعا از شهدایی است که مورد توجه عنایت خداوند قرار گرفته.
لقمه حلال پدر و شیر پاک مادر باعث شد که #شهید_تورجی_زاده به این مقام برسد.
سلام و درود خدا بر شهید تورجی زاده.
ان شاءالله که شفاعت کند همگی اعضای کانال را .
و همگی ما عاقبت بخیر بشویم.
الهی آمین.
#خادم_الزینب
http://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22
مشکلات زیاد بود. البته همه مردم آن زمان مثل ما بودند.
همه تحمل میکردیم و شکر خدا را بجا میآوریم..
مثل حالا نبود که اینقدر رفاه و آسایش باشد.با این همه ناشکری.
مادرم بهم سفارش میکرد و میگفت: وقتی باردار هستی بیشتر دفت کن. نمازت را اول وقت بخوان.
به قرآن و احکام بیشتر اهمیت بده.
هر غذایی را برایت آوردن نخور.
من هم تا آنجا که میتوانستم عمل میکردم.
همیشه و همه جا دعا میکردم.
که خدایا از تو بچه ای سالم و صالح میخواهم. دوست دارم فرزندم سربازی باشد برای امام زمان عج.
روز 23 تیرماه پسرم به دنیا آمد. پسری بسیار زیبا.
همه میگفتند سریع برای اون عقیقه کنیم و صدقه بدیم.
مبادا چشم زخم .....
پدرش نام او را " محمدرضا " گذاشت.
هم من و هم پدرش خیلی خوشحال بودیم.
چون سنم کم بود و کم تجربه خیلی نگران بودم میترسیدم که نتوانم بار زندگی را تحمل کنم.
اما خدا همه درها را به روی انسان نمیبندد
این پسر به طرز عجیبی آرام و متین بود
هیچ دردسر و اذیتی برای ما نداشت.
از زمانی که محمدرضا بدنیا آمد زندگی ما آرامش و برکت خاصی پیدا کرد.
محمدرضا رشد خوبی داشت در سه سالگی مانند یک بچه شش ساله بود.
همسایه ها میگفتند :
خدا رو شاکر باش با این همه مشکلات لااقل بچه هیچ اذیتی ندارد.
به روایت مادر #شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
🌸💫🌸💫🌸💫🌸
شهید تورجی زاده واقعا از شهدایی است که مورد توجه عنایت خداوند قرار گرفته.
لقمه حلال پدر و شیر پاک مادر باعث شد که #شهید_تورجی_زاده به این مقام برسد.
سلام و درود خدا بر شهید تورجی زاده.
ان شاءالله که شفاعت کند همگی اعضای کانال را .
و همگی ما عاقبت بخیر بشویم.
الهی آمین.
#خادم_الزینب
http://eitaa.com/joinchat/3093823506Ccc6baf7b22