معرفی آيت الله ميرزا محمد ابراهيم شريفی سیستانی ، استان #سیستان_و_بلوچستان شهر #زابل :
قسمت اول :
🔻سالك رباني مجاهد عاليقدر آيت الله ميرزا محمد ابراهيم شريفي زابلي (ره) شاگرد و داماد سيد علي اقای قاضي بودند.
🔻سيد علي قاضي(ره) در نامه اي به آيت الله شريفي زابلي(ره) كه در مشهد مقدس حضور داشتند مي فرمايد :
«...و اگر در ارض اقدس قدري مانديد، كما هو المظنون .البته متوقع است كه به فيوض عظيمه برسيد.تمام اهل طريقت يا اغلب آنها،حسب خود را به حضرت رضا-عليه و علي آبائه و ابنائه الصلاة و السلام و التعية والثناء-منتهي ميسازند و حرفشان بر اين است كه در دولت هاشميه كه تقيه كم شد و اول تنفس شيعه بود،آن بزرگوار، طريقت را كه باطن شريعت است راهنما شد و علناً به مسلمين رسانيد كه راه ، همين است و ظاهر (كذا)، ظاهر آن است و آن مخصوص وجود اميرالمومنين و اولاد كرام او بود- صلوات الله عليهم- و فلان و فلان خبر نداشتند، نامحرم بودند...و گويند كه حضرت رضا ، خرقه را به معروف كرخي داد...مقصود آنكه غافل مباش!»
📝گوشه ای از زندگینامه ی ایشان :
سالك رباني مجاهد في الانفس والنفوس آيت الله ميرزا ابراهيم شريفي زابلي(ره) متولد سال 1283 شمسي و اهل خطه اي از اين خاك نوراني وشهيدپرور است كه افتخارات فراواني در طول تاريخ كسب كرده است . سيستان و بلوچستان و زابل گرمايي از جنس محبت دارد . مثل گرماي نجف . به همين دليل آيت الله شريفي زابلي(ره) در جوانی بعد از قم و تلمذ در درس آيات عظام حاج شيخ عبدالكريم حائري، حاج آقا حسين قمي و آيت الله بروجردي(رضوان الله عليهم اجمعين) ، جهت تحصيل عازم نجف شد و در دروس آقا ضياءعراقي و آقاسيد ابوالحسن اصفهاني و آيت الله نائيني(رحمت الله عليهم) شركت كرد . اما شيخ زابلي بنابر هدايت خاصه ي رب العالمين پايش به وادي توحيد باز شد و خدمت سيد علي قاضي (ره) رسيد و بعدها با صبيه ي ايشان ازدواج كرد و " داماد آيت الله قاضي " شد . اسامي دامادهاي مرحوم قاضي(ره) نيز از اين قرار است : 1- آيت الله سيد علي عينكي طباطبايي؛2- آيت الله ميرزا محمد ابراهيم شريفي؛ 3- آيت الله شيخ محمد سرابي ؛ 4- سيد كاظم رفيعي ؛5- ميرزا محمد حسين تبريزي . دوران تحصيل آيت الله شريفي(ره) سي سال طول كشيد . از همدوره اي هاي ايشان ميشود از علامه طباطبايي(ره) ، شيخ علي محمد بروجردي (ره) و آيت الله بهجت (ره) نام برد .
او مورد توجه خاص استادش بود . اواخر دوره سلطنت پهلوي اول با درجه اجتهاد وارد سيستان و بلوچستان شد و امامت جمعه مسجد جامع حسين آباد را به عهده گرفت . در زماني كه منبر رفتن ممنوع بود به مدد حضرت سيدالشهدا(ع) مراسم عزاداري به پا مي كرد و به تبع آن توسط دستگاه جور دستگير و زنداني مي شد . در زمان مصدق كه انتخابات آزاد عنوان شده بود به درخواست آيت الله كاشاني وامريه ي آيت الله بروجردي(ره) كانديد مردم خونگرم سيستان و بلوچستان شد . اما درمقابل رقيبي از عمال حكومت داشت كه در زمان انتخابات فتنه اي به پا شد و او را دستگير و به تهران بردند . به وساطت آيت الله بروجردي(ره) آزاد شد و به سيستان و بلوچستان برگشت .
🍂وفات
آيت الله شريفي زابلي در 17 ديماه 1348 شمسي بعد از عمري مجاهدت با عارضه قلبی به ملكوت اعلي پيوست . ایشان محبوب اهالي سيستان و بلوچستان بود و مومنين و اخيار از او بسيار حمايت مي كردند . قيام تاريخي 19 بهمن سال 1330 سيستان و رشادتهای آیت الله زابلی هميشه در ياد و خاطره ي آن ديار باقي است . مردم مجاهد سيستان و بلوچستان جزء اولين خونخواهان حضرت اباعبدالله الحسين(ع) هستند .
@shia5t
معرفی آيت الله ميرزا محمد ابراهيم شريفی سیستانی ، استان #سیستان_و_بلوچستان شهر #زابل :
قسمت دوم :
روزه های زیاد می گرفت و عمل ام داود را هر ماه انجام می داد وحتی سر موقع افطار نمی کرد که با تذکر استادش مرتفع شد . از علوم غریبه اطلاع داشت و نسخه هایی از او وجود دارد . همیشه برای حضور در جلسات آیت الله قاضی(ره) سبقت می گرفت و تا رسیدن استاد از بقیه اهل صفا و شاگردان آن آیت ربانی پذیرایی می کرد مخصوصاً شبهای ماه مبارک رمضان . او همواره سعی می کرد تا جایی که مجاز است در محضر استاد باشد و بیشتر مشکلات و حاجات استاد را او رفع می کرد . علی رغم کمیاب بودن کتاب شریف " بحر المعارف " اثر مولی عبدالصمد همدانی (ره) – مدفون در ایوان طلای حرم باصفای ابی عبدالله الحسین(ع) – مرحوم شریفی به سرعت برای استاد تهیه کرده و در مواقعی که مرحوم سید محمدحسن قاضی(ره) آنرا برای پدرشان قرائت می کردند تا آنجا که ممکن بود کناری می نشست و حرفی نمی زد و در آن حال حضرت آقای قاضی(ره) که معمولاً وقتی غرق در تامل و تفکر میشدند کف دستشان را باز می کردند و نگاه خود را به انگشتان و ناخنهای خود می دوختند مشغول اوراد می شدند- به سجده های طولانی می رفتند یا حتی غذا می طلبیدند و در همه این حالات فرزند مشغول قرائت بود و پدر غلط های او را می گرفت . در هر حالی که بود !!! دقت و هوشیاری اقای قاضی , لحظه ای کم نمی شد . در هر حالی که بود . مرحوم سید محمدحسن قاضی (ره) می گوید : بعضی طلاب زمانی را کنار رودخانه ای میگذراندند و شبها به مسجدکوفه یا سهله میرفتند . مسابقه ی مشاعره ای شد . من در یکی از گروه هایی بودم که مرحوم شریفی زابلی(ره) حضور داشتند . درهفته اول مسابقه ایشان شرکت نکردند و در هفته دوم شرکت و برنده شدند . از ایشان ماجرا را پرسیدم . فرمودند : هفته پیش حافظ را مطالعه کردم !! قضیه را به والد معظم(ره)عرض کردم که فرمودند : این یکی از آثار مواظبت بر قرائت آیت الکرسی و دو معوذه است . آیت الله شریفی زابلی (ره) می فرمودند : موقعی که در زندان بودم و تحت فشارهای سخت قرار گرفته بودم در خواب سیدی در لباس روحانی دیدم ( البته مرحوم شریفی نام آن سید را فاش نکردند ) که به من گفت : فردا آزاد خواهی شد اما در نجف فلان علویه ای را که میشناسی را فراموش نکن . فردا به یکی از دوستانم که برای دیدنم به زندان آمده بود و عازم نجف بود مقداری وجه دادم تا به آن علویه بدهد و خودم هم اثاثیه ام را جمع کردم و منتظر زندانبان شدم تا خبر آزادیم را بیاورد . آیت الله شریفی(ره) به همین شکل از زندان رها شدند . این سالکان طریق الی الله با همت و استقامتی که داشتند نه تنها از حبس دشمن آزاد شدند بلکه از قفس حجاب های ظلمانی و نفسانی و به مدد انفاس اساتید عرفان از حجب نورانیه هم آزاد شدند . خوب ! وقتی ما کاری نمیکنیم که صلاحیت و قابلیت بدست آوریم نباید انتظار داشته باشیم که امثال مرحوم قاضی|(ره) از ما دستگیری کنند . زندگی نامه آیت الله شریفی زابلی(ره) بغیر از مطالب حذف شده همین بود . عمری مجاهدت . جهاد اصغر و جهاد اکبر . سالکی که در جبهه ی عالم ماده و عالم نفس مجاهده کند و صاحب فتح و ظفر شود صاحب باطن نورانی و شفاف خواهد بود . مرحوم شریفی (ره) چه پاکدامنی و طهارت باطنی داشته که آقای قاضی(ره) او را داماد خود کرده !!! این بزرگواران چه کسانی بودند ؟ مرحوم شریفی زابلی(ره) چه کرد که مرحوم قاضی(ره) اجازه این همه مجالست و موانست و ملازمت می داد ؟ چه مراقبه ای می کرد که معتمد استادش بود ؟ چرا ما با اطرافیانمان نمیتوانیم به سیره ی پیامبر و اهل بیت (صلوات الله علیهم) رفتار کنیم ؟ یا عجولیم یا متوقع . خودمان و کارهایمان را بزرگ می دانیم و دربرابر لطف دیگران سپاسگزار نیستیم . ما خدا را کمتر " شکر " میکنیم چه برسد به دیگران ؟! گاهی هم جور دیگر است . از دیگران همیشه به جهت تملق ممنون هستیم اما تشکر از خدا را بلد نیستیم . یاد نامه ی آیت الله شریفی(ره) به مرحوم قاضی(ره) افتادم که در آن از فراق و هجران گفته بود . میرزا ابراهیم(ره) سالک بود . یعنی " محبت به خدا " بود که به شکل محبت به استاد درآورده بود . فراق یار بود که برای استادش می نوشت . او درک کرده بود این چیزها را !!! ما چقدر از فراق تا الان نالیده ایم ؟ ما نه برای خدا و نه برای ولی اش که به حساب شیعه بودن و عاشق علی(ع) بودن و سینه زن حسین(ع) بودن و غیره , به او فکر میکنیم که نزدیکیم , خیلی کم از دوری آه میکشیم و دلگیریم و اشک میریزیم . خدایا ! به حق خوبان درگاهت , دل ما را هم نرم کن تا برای خودت بسوزیم .
منبع :
tariqe11elallah.blogfa.com/post/132
@shia5t
معرفی آيت الله ميرزا محمد ابراهيم شريفی سیستانی ، استان #سیستان_و_بلوچستان شهر #زابل :
قسمت سوم :
▫️ در حدود سی و هفت سالگی به امر پدرشان به زابل برگشت و امامت جمعه مسجد جامع را به عهده گرفت
▫️در نامه هایش به سید علی قاضی از درد فراق می گفت
▫️آیت الله بهجت: آقای قاضی روزهای چهارشنبه نمی آمد و کسی هم نمی دانست که ایشان کجا رفته است اما آیت الله شریفی می گفت: الان آقای قاضی فلان جاست الان فلان کار را انجام می دهد
ایشان در اتاق من بود دو کشف مهم به ایشان دست داد یکی از آنها بسیار مهم بود که از اسرار عالَم بود و گفتنی نبود
▫️همسر: پدرم (علامه قاضی) به او خیلی علاقمند بود می فرمود: بابا! خیلی مواظب این آقا (شریفی) باشید
📌فرزند ایت الله بهجت نیز ، مطالبی را در مورد مرحوم ایت الله زابلی عنوان کرده اند که از طریق لینک زیر ، میتوانید صحبت های ایشان را مطالعه فرمایید :
b2n.ir/530104
📚برای اشنایی بیشتر با ایشان ، می توانید به کتاب " آیت الحق " مراجعه فرمایید.
منبع :
t.me/mazaroliya
@shia5t