بسم الله الرحمن الرحیم
مردم گرفتارند و دستِ من بسته!
پریشانیاش به سرعت تبدیل به دلتنگی شد. عادت داشت که هر وقت زمانه بر او سخت میگرفت و همۀ درها بر او بسته میشد، سراغ استادش میرفت و غم و غصههایش را با استاد تقسیم میکرد.
استاد که در غمگساری از شاگرد بدیل نداشت، غالبا با چند جمله و گاه هم با چند کلمه، غمِ شاگرد را به نشاطی تازه و درماندگیاش را به عزمی راسخ تبدیل میکرد.
این بار پریشانیِ شاگرد با نوبت های پیشین تفاوت داشت. پریشانیِ جدید به خودش مربوط نمیشد؛ دلیل این پریشانی چیزی غیر از این نبود که راهِ برون رفتی به ذهنش نمیرسید و به قول خودش «دستش بسته بود».
لباسهایش را پوشید، سر و وضع خود را مرتب کرد و به سمت منزل استاد به راه افتاد. به منزل استاد رسید و بر خلاف نوبتهای پیش که اندکی معطل میشد تا بتواند با استاد همکلام شود، این بار از انبوه شاگردانی که معمولا دور استاد حلقه میزدند و برای طرحِ پرسش از استاد بر همدیگر سبقت میگرفتند خبری نبود.
سؤال استاد از شاگرد که «در چه حال به سر میبری؟» سرآغاز گفتگو شد. همین جمله کوتاه که نشان از همدلی استاد با شاگرد داشت، بهانهای شد تا شاگرد سفرۀ دلش را باز کند و بدون وقفه، جملات زیر را به زبان جاری کند:
«اغلبِ مردم گرفتارند و با فقر و نداری دست و پنجه نرم میکنند. تهیدستان زیاد شدهاند و فشار مالی، آنها را به ستوه آورده است. حاکمان هم کاری با مردم ندارند و مردم را در گرفتاری خود رها کردهاند. کاش کاری از من ساخته بود! افسوس که دستم بسته است. هر بار که گرفتاریِ مردم را میبینم، غصه بر قلبم هجوم میآورَد و غمی بزرگ بر جانم مینشیند. نه مالی دارم که به مردم ببخشم و نه کسی را میشناسم که گرفتارها را به ایشان ارجاع دهم. این قدر میفهمم که فقر ممکن است آدمهای کم ظرفیت را به مرز یأس و نومیدی بکشاند. کارم همین شده که مردم را به آنچه که خداوند به صالحان وعده کرده امیدوار کنم و روح امید را به کالبد زندگی شان بدمم و بدین وسیله نگذارم فقرشان به کفر تبدیل شود. برای مردم از زندگی ساده شما مثال میزنم، بلکه کمی از آلامشان بکاهم. از رنجهایی که بر پیامبران وارد شد سخن میگویم تا مردم را به صبر و مقاومت دعوت کنم. چه کنم؟ کارم شده حرف زدن و از از سخنِ تنها هم کاری ساخته نیست!.. »
سخن شاگرد که به اینجا رسید، استاد کلامش را قطع کرد و ابتدا با این جمله شاگرد را آرام کرد: «خیلی خوب! بسیار خوب! خداوند بیش از توان تو، کار و مسئولیتی از تو نخواسته است.»
در چهرۀ استاد نشانِ خوشحالی پیدا بود و از اینکه شاگرد برای گرفتاری مردم این قدر احساس مسئولیت میکند، احساس رضایتمندی میکرد. شاگرد آرام به نظر میرسید، اما هنوز قانع نشده بود. شاگرد بارها دیده بود که استاد دو کار را هرگز به کسی حواله نمیداد و خودش شخصا این دو کار را عهدهدار میشد؛ یکی عبادت بود و دیگری رسیدگی به گرفتاری مردم.
استاد با نگاهِ نافذش به چهرۀ شاگرد خیره شد و از او پرسید: «چرا نقش سخن و کلام را ناچیز میدانی؟» پیش از آنکه شاگرد پاسخی بدهد استاد با چند سؤالِ پیاپی، شاگرد را به سکوت و تفکر واشت.
ـ مگر نمیدانی که سرمایۀ اصلی پیامبران «سخن و کلام» بوده است؟ خداوند کدام پیامبرش را با کیسۀ طلا و نقره برای هدایت مردم مأمور کرده؟ اصلا توجه کردهای که خداوند خودش هم با کلام و گفتار، مردمان را به راه سعادت فراخوانده است؟
استاد که با این کلمات، کار شاگردش را تأیید کرده بود کلامِ خود را اینگونه ادامه داد:
اگر بتوانی که گرهای از کار مردم باز کنی، لحظهای درنگ نکن. اما اکنون که راهی جز کلام حق و دعوت به صبر و مقاومت باقی نمانده، همین مسیر را ادامه بده و قدر آنرا بدان و خداوند را بابت اینکه ابزار کار پیامبران را به تو ارزانی داشته شکر کن.
شاگرد از اینکه مسیرِ خود را درست انتخاب کرده، در پوست خود نمیگنجید. سخن استاد از همه جهت تمام بود. او بارها دیده بود که استاد با کلامش چگونه معجزه میکند و بنبستها را تبدیل به شاهراه میکند. این بار هم با معجزۀ کلام استاد، مطلبی تازه آموخت و راهی جدید و البته مسئولیتی تازه را فرا روی خود میدید.
استاد که کسی جز ششمین پیشوای صالحان، امام صادق ع نبود با این جمله شاگرد را برای ادای مسئولیتِ جدید روانه کرد:
ـ راهت را ادامه بده و از این که خداوند قدرتهای دیگرش را در اختیارت نگذاشته، غصه نخور.
نویسنده: حمزه شریفیدوست؛ عضو هیات علمی پژوهشگاه معارف
منبع: کتاب روضه کافی، کلینی، جلد اول، ص 276.
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
#اینستکس رو بشناسیم تا دوباره سرمون رو کلاه نگذارن
چون دیدم دوباره یه عده اینستکس رو تبدیل به کعبه آمالشون کردن
https://www.instagram.com/p/BzVxlNjBPuN/?igshid=dqifkciix4hz
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
كسی كه نهان خود را اصلاح كند، خدا آشكار او را نیكو گرداند،
و كسی كه برای دین خود كار كند، خدا دنیای او را كفایت فرماید،
و كسی كه میان خود و خدا را نیكو گرداند، خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد كرد.
مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ
وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ كَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ
وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ ، أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ.
نهج البلاغه حکمت ۴۲۳
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
حرم امن تو کافی است هراسان شده را
مثل شه راه بده آهوی گریان شده را
دل سپردیم به آن معجزه چشمانت
تا که آباد کنی خانه ویران شده را
مهر تو باعث خاموشی آتشدان است
خارج از دست خلیل است، گلستان شده را
گندم ری به تنور کرمت پخته شود
از تو داریم پس این مزرعه نان شده را
هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است
از طلا حرف نزن، نقره ایوان شده را
به در خانه تو بسته و وابسته شدیم
چه نیازی است به جنت سگ دربان شده را
گر قرار است جبینش به قدومت نرسد
کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را
در محله خبر لطف تو بهتر پیچید
پخش کردند اگر قصه مهمان شده را
شدنی نیست کرم داشته باشی، اما
دستگیری نکنی دست به دامان شده را
پنجره ساختهای دور ضریح کرمت
تا ببندند به آن زلف پریشان شده را
ما فقط ظاهری از اوج تو را میبینیم
گذری نیست به معراج تو حیران شده را
جلوهای کردی و زهرای پر از جذبه تو
تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
علی اکبر لطیفیان
❤️میلاد فاطمه معصومه س و روز دختر مبارک🌹
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
راه سوم
اگر کسی بنای آرمان جویی نداشته باشد و فقط بخواهد رفاه داشته باشد، بخواهد با آسایش زندگیش را بکند، نخواهد حرفهای گنده گنده معنوی و سیاسی و انقلابی بزند، آیا چنین آدمی میتواند بدون مقابله با قدرتهای دنیا زندگیش را بکند؟ این سوال ساده ولی مهمی است.
در دنیایی که همه در پی رفاه و آسایش دنیاییشان باشند. یک اتفاق قهری است و آن اینکه کسی که قدرت داشته باشد از دیگران بهره ببرد این کار را میکند. سرمایه داری غولهای خرپول در چنین دنیایی قهری است. و این غولها چرا باید از دیگران بهره نبرند. چه اصل اخلاقی مانع آنها میشود؟
من اندیشه امثال دکتر #سریع_القلم را نسبت به برخی ساده دلها بیشتر میپسندم. او معتقد است در این دنیا برای وجود داشتن باید وابسته بود. او لااقل انقدر میفهمد که یا باید مقاومت کرد و مجاهده نمود یا وابسته باشیم راه سومی نیست. برخی ساده دلان خیال میکنند در دنیای کسانی که همه خواسته شان رفاه و آرامش است، میتوان نه وابسته بود و نه درگیر با اراده قلدرهای سرمایه دار. اما غربگرایانی مثل او این را میفهمند که تو هم اگر سرمایه دار ها را رها کنی آنها رهایت نمیکنند. باید در دستگاه اراده آنها هضم شوی تا بهره شان را از تو ببرند.
.
سریع القلم راست میگوید اگر بنا است درگیر شویم، با نگاه مادی محض، آنکه ابزار جنگی قوی تری دارد پیروز است. پس ناچاریم تسلیم شویم. پس ناچاریم #وابسته باشیم.
اما اگر قدرت ایمان و باور ملتها را باور کنیم آن وقت مقاومت شدنی است و همه داستانهای تاریخ انبیا و اولیا هم موید است که قدرت ایمانی بر قدرت مادی میچربد. قدرت امتها و ملتهای متحد چیره میشود. و الا باید وابسته شد. .
خوب چه ایرادی دارد وابسته شویم، به جایش آنقدر پول جمع میکنیم که قدرتمند شویم.؟ این نظریه هم معلوم است که چقدر اشتباه است. وابسته هر چقدر هم پولدار شود همه داراییش را با یک تصمیم و اراده کسی که به او وابسته است، از دست خواهد داد. لذا هزینه تسلیم یعنی خودت را بفروشی همه داراییت را. او چرا میخواهد وابسته اش باشی؟ برای اینکه از تو بهره بکشد و تو را بدوشد.
پس با نیت رفاه هم بیایی وسط ناچاری یا مومنانه مقاومت کنی یا تسلیم شوی و وابسته. غربگرایان ایرانی زبان، وابستگی را انتخاب میکنند و عاقلان، مقاومت مومنانه را. چاره ای نیست.
یک سوال دیگر: تا کی مقاومت کنیم؟ تا وقتی که قدرت ایمانت خودش را در ساحت دنیا بروز دهد. یعنی قدرتها توان تو را ببینند و باور کنند و از تو منصرف و ناامید شوند و این نقطه بازدارندگی است.
علی مهدیان
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
💠 یادداشت #استاد_آیت_الله_تحریری در رابطه با استفاده از ماه #ذی_القعده:
🔸جنبه های گوناگونی برای شرافت ماه ذی القعده وجود دارد :
1⃣ شروع این ماه با تولد کریمه اهل بیت #حضرت_معصومه(سلام الله علیها) می باشد که قبل از تولد این بانوی مکرمه (سلام الله علیها) حضرت #امام_صادق(علیه السلام) فرمودند: #قم به واسطه وجود شریف این بانوی مکرمه حرم اهل بیت(علیهم السلام) می شود
2⃣اولین ماه از ماه های حرام است که خداوند متعال قتال در این ماه با کفار را حرام کرده است
3⃣ روز 25 از این ماه،روز #دحو_الارض است که فضائلی دارد و اعمالی مستحب است که در این روز انجام شود
4⃣ماه ذیقعده و دهه اول ماه ذیحجه از ایام مبارکی است که خداوند متعال به #حضرت_موسی(علیه السلام)وعده ملاقات و سخن گفتن با خود را داده است(وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً و اتممناها بعشر...)
5⃣ قبل از آن حج خانه خدا در زمان #حضرت_ابراهیم (علیه السلام)واجب شد که شروع اعمال حج در ماه ذیقعده خواهد بود
6⃣ شروع چله ای که تکمیل آن در دهه ذیحجه می باشد از اول ماه ذیقعده می باشد. 🌴 عمدتا علمای ما با توجه به آیه ( واعَدْنا مُوسى ثَلاثينَ لَيْلَةً...) و روایات به مسئله #چله یک اهتمامی می دهند که شخص دراین ایام #اخلاص_داشته_باشد آثاری برای او مترتب است.
مسئله #اخلاص داشتن منحصر به ایام خاص نیست، در دیدگاه دین انسان هر وقت و در هر عملی ولو کوچک اخلاص داشته باشد آثار عجیبی بر این اخلاص مترتب می شود.
💢عدد 40 به نوعی حداقل برای این است که انسان در یک #مسیر_خوب استمرار داشته باشد، آنچه که مهم و سفارش شرع مقدس می باشد این است که انسان استمرار در اعمال صالح و دوام بر آن داشته باشد.
🔺 لذا در بحث در #دوام_در_عبادات خیلی سفارش شده ایم فرمودند:
کار کم با دوام بهتر است از کار زیاد بدون دوام.
🔸در بعضی از روایات هست که انسان وقتی عملی را شروع می کند(غیر از اعمال واجب که باید همیشه انجام دهد) از اعمال مستحب مطلوب هست که لااقل یک سال بر آن عمل مداومت داشته باشد تا به آثار آن برسد، زیرا در این یک سال حتما یک شب قدری وجود دارد و حتما این عمل مداوم در یک سال، در یک #شب_قدر انجام می شود.
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
.
خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد
از نور جلال تو درخشان شده باشد
آبادی ما رو به فنا بود, که دیدیم
از یمن قدم هات, گلستان شده باشد
هر کس که نیاورد به توحید تو اسلام
از کرده ی خود سخت پشیمان شده باشد
بی معجزه دیدن… به شما پشت به پشتم
با فخر و مباهات مسلمان شده باشد
اقبال عجم بود,قدم رنجه نمودید…
یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد
بین الحرمینی که تو احداث نمودی
یک سر قم و یک سمت خراسان شده باشد
تنها خوشی مادر پیرم سر هر ماه
یک جعبه ی سوغاتی سوهان شده باشد
قم حرمت تو داشت کجا پیش قدم هات
یک شهر سراسیمه چراغان شده باشد
فرق است میان تو وزینب که چهل روز_
آواره ی صحرا و بیابان شده باشد
فرق است میان تو و چشمی که به گودال
دیده ست برادر تنش عریان شده باشد
فرق است میان تو و هم قافله ی زجر
هر چند که گیسوت پریشان شده باشد
آزرده (خیال) است که چون منبر نیزه
اجلاس گه قاری قرآن شده باشد
علیرضا وفایی
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
panahian-Dokhtardari01.mp3
14.57M
🔉 دختر داری (۱)
📅 جلسه اول
میلاد حضرت فاطمه معصومه و روز دختر مبارک
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
panahian-Dokhtardari02.mp3
9.02M
🔉 دختر داری (2)
📅 جلسه دوم
میلاد حضرت فاطمه معصومه و روز دختر مبارک
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
هدایت شده از پاتوق بچه شیعه ها
✅ شیوه خواندن #نماز روز #یکشنبه ماه #ذیالقعده:
🔸غسل کنید
🔸و وضو بگیرید
🔸و چهار رکعت نماز (دو نماز دو رکعتی) بگذارید. در هر رکعت سوره حمد را یکبار، «قل هو الله احد» را سهبار، و معوّذتین (سورههای فلق و ناس) را یک بار بخوانید.
🔸[بعد از نماز] هفتاد بار استغفار کنید (أَسْتَغْفِرُ اللّهَ رَبّی وَ أَتُوبُ إلَیه بگویید)؛
🔸و...
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh1
بت شکن
همه ولو شده بودند کف اتاق. یکی پاهایش را گذاشته بود سینهی دیوار و با انگشتی که گذاشته بود میان کتاب، مردمک چشمانش خطوط ممتدش را طی میکردند. دیگری لم داده بود. آقای صفایی هم نشسته بود و با گروهی، از قرآن میگفت. از تفسیرش. از قدر انسان. از این که تا قدر خودت را ندانی ایمان به خدا معنا نمیدهد و روز جزا. الذین خسروا انفسهم فهم لا یومنون. تا وقتی ارزش جنسی که در دستان توست معلوم نشود که سنگی بی بهاست یا الماسی گرانبها، دنبال امن گشتن برای آن بیمعناست. ایمان یعنی همین...
چشمها خطوط ممتد کتاب را رها کردند. لبها خشکید با شنیدن کلام وحی. مرکز ثقل نگاهها شده بود یک جا. لبهایی که ازش نور می تراوید. گوشها چیزی نمیشنیدند جز آنچه او میگفت. آرام آرام پاها جمع شد. خوابیدهها برخواستند. خیلی مودب. چه آنها که پیشتر میشناختندش، و چه آنها که نمیشناختند. همه فقط یک چیز میدیدند. شعاعی از نور. در مقابل نور جز دوکنده زانو نباید نشست.
یک نفر آمد تو. یک پاکت پرتقال آورد. گذاشت وسط و خودش هم نشست. کسی دست به پرتقالها نزد. فضای سنگینی بود. شیخ به خود امد. جمعی را دید مات و مبهوت او. دست انداخت توی پاکت و یک پرتقال برداشت. انگشت شصتش را انداخت وسط آن و پارهاش کرد. چنگ انداخت و گوشتش را کشید بیرون. آب از سر و روی پرتقال می ریخت. یک تکهی بزرگ و تکه پاره اش را برد طرف دهانش و مانند ندید، بدیدها هوف کشید. بعد هم از پوست پرتقال بهرهی کافی و وافی برد و پرت کرد به طرف یکی از همان بچههای خیلی مودب. همان کسانی که دوکنده زانو نشسته بودند.
کمتر از آنی دموکراسی برقرار شد. همه هجوم بردند طرف پرتقالها. میخوردند و بعد پوستش را میزدند توی سر و کلهی هم. پوستها دیگر حرمت صفایی را هم نگه نمی داشتند. آخر این بازی را خودش شروع کرده بود.
یعنی چه؟ لااقل احترام خودت را نگه دار! اگر من جای تو بودم تا ابد از این منبر نور پایین نمیآمدم.
این گذشت. در راه حرم بودیم. به شوخی گفتم: آخر این چه کاری بود کردی مرد؟ چرا وقتی دیگران هم میخواهند بهت احترام بگذارند خودت حرمت خود را نگه نمیداری؟
خندید. ملیح و شیرین، نه به ملاحت پاسخی که شنیدم. گفت: ندیدی چطور محو من شده بودند؟ احترامی که آنها میگذاشتند به من بود یا به کلام وحی؟ تا آنجا که پای کلام وحی وسط بود باید میشنیدند. آنجا که پای من وسط آمد باید میفهمیدند من همینی هستم که میبینند. اگر نوری هست در کلام وحی است نه من. این بت باید میشکست.
ارسنجانی
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh
.
💠 تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند.
📆 #پیام_پذیرش_قطعنامه | ۲۹ تیر ۱۳۶۷
.
ان الذین یقفون معنا إلی النهایه هم الذین تجرعوا مراره الفقر و الحرمان و الاستضعاف فقط. ۵ ذی الحجه ۱۴۰۸
.
Only those who are with us up to the end would experience the pain of indigence, deprivation and weakness. 20 July 1988
امام خمینی ره
پاتوق بچه شیعهها
@shia_patogh
با سلام
نیاز به کمک دو نفر ادمین داریم که به روز کردن مطالب در نرم افزار هورسا و روبیکا رو به صورت جهادی بعهده بگیرن
ای دی بنده
@aahasanvand
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید| رهبر انقلاب خطاب به ائمه جمعه: سر سفرهی #اصحاب_ثروت و قدرت تا میتوانیم حاضر نشویم.
👈 مراقب نزدیکان و فرزندان خود باشید. ممکن است از راه #فرزند شما #نفوذ کنند.
🌷 #گزیده_دیدار_ائمه_جمعه
💻 @Khamenei_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک مداحی خیلی زیبا از اباذر الحلواجي با پسراش؛ عمار ومقداد وسلمان
علي يا مددي… ألا خذ بيدي وكن لي سندي.. عليْ يا مددي . علي يا ألقَ السما .. والدينُ بكَ احتمى والحقُّ لكَ انتمى .. إمامي . حُنَينٌ و بدرٌ .. و أُحْدٌ و خيبر بها المجدُ سِرٌّ .. سنىٰ اللهِ حيدر . حمَلتَ و الدُعا .. رِضاكَ يارب كسرتَ أنفَّهُم .. فتبّ من تَب بسيفِكَ انتهى .. غرورُ مَرحَب . عجيبه ياعلي .. السما تنادي علي اللي صارمه .. رمى الأعادي بصلاته يرتمي .. من المُرادي . دِماكَ استعرت .. و للهِ جَرَت وه
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh