#شناخت_ائمه_علیهم_السلام
#امام_جواد_علیه_السلام 5⃣
#ولادت
🔸در تاریخ ولادت این امام بزرگوار اقوال مختلفی نقل شده. برخی ولادت را در دهم ماه رجب و عده ای در دهم ماه رمضان می دانند.
👈با توجه به دعای مخصوص ماه رجب که توسل به امام جواد علیه السلام به عنوان مولود ماه ر🌙جب است ، ظاهرا قول صحیح تر، همین ولادت درماه رجب است.
بنا بر قول صحیح تر ولادت ایشان در دهم ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه منوره واقع شده است.[1]
#کیفیت_ولادت
🔸حکيمه دختر امام کاظم عليه السلام ( خواهر امام رضا عليه السلام و عمه امام جواد عليه السلام ) مي گويد:
▫️ هنگامي که زمان زايمان خيزران، مادر امام جواد عليه السلام، فرا رسيد، امام رضا عليه السلام مرا فرا خواند و فرمود:« اي حکيمه، براي مراسم زايمان خيزران آماده باش.»
▫️آن گاه امر فرمود که من و خيزران و قابله به اتاقي برويم، براي ما چراغي 🕯روشن کرد و در را به روي ما بست. در اين حال درد زايمان خيزران را فرا گرفت و همزمان چراغ خاموش شد. من نگران شدم ولي امام جواد عليه السلام ناگهان همچون ماه شب چهارده طلوع کرد، در حالي که پارچه نازکي بدنش را پوشانده بود؛ نوري ✨از آن حضرت فروزان بود که همه اتاق را روشن کرده بود. نوزاد را گرفتم، در دامان خود گذاشتم و آن پوشش نازک را از بدن او جدا کردم. در اين هنگام امام رضا عليه السلام در اتاق را باز کرد و وارد شد، نوزاد را از من گرفت و در گهواره گذاشت. سپس به من فرمود« اي حکيمه، مواظب گهواره باش.»
▫️سه روز که گذشت، حضرت جواد عليه السلام چشم خود را به سوي آسمان گشود و نگاهي به راست و چپ انداخت و فرمود:« اشهد ان لا اله الا اله و اشهد ان محمداً رسول الله »؛
▫️هراسان برخاستم و نزد امام رضا عليه السلام رفتم و به آن حضرت گفتم:« من از اين کودک چيز شگفت آوري شنيدم.»
امام فرمود:« چه چيز شگفت آوري از او شنيدي؟» و من آنچه را شنيده بودم بازگو کردم.
امام فرمود:« اي حکيمه، آنچه از شگفتيهاي او خواهيد ديد، از آنچه شنيدي بيشتر است.»[2]
امام رضا علیه السلام تمام طول شب ولادت، با فرزند خود صحبت می کرد.[3]
[1] 📗برگرفته از کتاب موسوعه اهل البیت علیهم السلام ج16 (سيرة الامام محمد بن علي الجواد ع ) - السيد علي عاشور، ص 7
[2] 📙مناقب آل أبي طالب عليهم السلام،ابن شهرآشوب، ج4، ص: 394
[3] 📘عيون المعجزات، ابن عبدالوهاب، ص: 119
🖋 مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#شناخت_ائمه_علیهم_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام 11
#کیفیت_ولادت 1⃣
🔸کیفیت ولادت با سعادت امام زمان علیه السلام از زبان حكيمه دختر امام جواد عليه السّلام:
🔹امام حسن عسكرى عليه السّلام مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: اى عمّه! امشب افطار نزد ما باش كه شب نيمه شعبان است و خداى تعالى امشب حجّت خود را كه حجّت او در روى زمين 🌍است ظاهر سازد.
▫️گفتم: مادر او كيست؟ فرمود: نرجس، گفتم: فداى شما شوم اثرى در او نيست، فرمود: همين است كه به تو مىگويم.
من آمدم و چون سلام كردم و نشستم نرجس آمد كفش مرا بردارد و گفت: اى بانوى من و بانوى خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوى من و بانوى خاندان من هستى. نرجس از كلام من ناخرسند شد و گفت: اى عمّه جان! اين چه فرمايشى است؟
به او گفتم: اى دختر جان! خداى تعالى امشب 🌙به تو فرزندى عطا فرمايد كه در دنيا و آخرت آقا است، نرجس خجالت كشيد و حيا کرد.
▫️چون از نماز عشا فارغ شدم، افطار كردم و در بستر خود قرار گرفته و خوابيدم و در دل شب براى اداى نماز برخاستم و آن را به جاى آوردم در حالى كه نرجس خوابيده بود و رخدادى براى وى نبود، سپس براى تعقيبات نشستم و پس از آن نيز دراز كشيدم و هراسان بيدار شدم و او همچنان خواب بود سپس برخاست و نماز گزارد و خوابيد.
▫️بيرون آمدم و در جستجوى فجر به آسمان نگريستم و ديدم فجر اوّل دميده است و او در خواب است و شك بر دلم عارض گرديد، ناگهان امام عسکری عليه السّلام از محلّ خود فرياد زد اى عمّه! شتاب مكن! كه اينجا كار نزديك شده است....
(📗برگرفته از کتاب كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج2، ص: 424)
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee
#شناخت_ائمه_علیهم_السلام
#امام_زمان_علیه_السلام 12
#کیفیت_ولادت 2⃣
🔻ادامه ماجرای ولادت با سعادت امام زمان علیه السلام از زبان حكيمه دختر امام جواد عليه السّلام:
🔸حکیمه می گوید: نشستم و به قرائت سوره الم سجده و سوره يس پرداختم و در اين اثنا نرجس هراسان بيدار شد و من به نزد او پريدم و بدو گفتم: اسم اللَّه بر تو باد آيا چيزى را احساس مى كنى؟ گفت: آرى اى عمّه!
گفتم: خودت را جمع كن و دلت را استوار دار كه همان است كه با تو گفتم.
🔹سپس مرا و نرجس را ضعفى فرا گرفت و با صدای سرورم به خود آمدم و جامه را از روى او برداشتم و ناگهان سرور خود را ديدم كه در حال سجده است و مواضع سجودش بر زمين است. او را در آغوش گرفتم، ديدم پاك و نظيف است.
🔸ابو محمّد(امام عسکری) عليه السّلام فرياد برآورد كه اى عمّه! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وى بردم و او دو كف دستش را گشود و فرزند را در ميان آن قرار داد و دو پاى او را بر سينه خود نهاد سپس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وى كشيد، سپس فرمود: اى فرزندم! سخن بگو،
🔹 گفت: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه وحده لا شريك له و أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم
سپس درود بر امير المؤمنين و ائمّه فرستاد تا آنكه بر پدرش رسيد و ساکت شد.
🔸سپس ابو محمّد عليه السّلام فرمود: اى عمّه! او را به نزد مادرش ببر تا بر او سلام كند آنگاه به نزد من آور، پس او را بردم و بر مادر سلام كرد و او را بازگردانيده و در مجلس نهادم.
سپس فرمود: اى عمّه! چون روز هفتم فرا رسيد نزد ما بيا. حكيمه گويد: چون صبح شد آمدم تا بر ابو محمّد سلام كنم و پرده را كنار زدم تا از سرورم تفقّدى كنم و او را نديدم، گفتم: فداى شما شوم، سرورم چه مىكند؟
فرمود: اى عمّه! او را به آن كسى سپردم كه مادر موسى، موسى را به وى سپرد.
🔹حكيمه گويد: چون روز هفتم فرا رسيد آمدم و سلام كردم و نشستم، فرمود: فرزندم را به نزد من آور! و من سرورم را آوردم و او در خرقهاى بود و با او همان كرد كه اوّل بار كرده بود، سپس زبانش را در دهان او گذاشت و گويا شير و عسل به وى مىداد، سپس فرمود: اى فرزندم! سخن گوى!
و او گفت: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و درود بر محمّد و امير المؤمنين و ائمّه طاهرين فرستاد و تا آنكه بر پدرش رسيد، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: بسم الله الرحمن الرحيم و ما اراده مىكنيم كه بر مستضعفان زمين🌍 منّت نهاده و آنان را ائمّه و وارثين قرار دهيم و آنان را متمكّن در زمين ساخته و به فرعون و هامان و لشكريان آنها آنچه كه از آن برحذر بودند بنمايانيم.
(📗برگرفته از کتاب كمال الدين و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج2، ص: 425)
✒️ مرکز تخصصی شیعه شناسی
✅ @shiashenasee