eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
163 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ıllıllı گـ؋ـتماט خانواבـہ سیاسے و زینبی ıllıllı
(حضرت رقیه) یکی از دختران امام حسین علیه السلام، زینب نام دارد که در سال 57 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد و در کربلا چهارساله بود و در خرابه شام در کنار سر بریده پدر وفات نمود. همانجا به خاک سپرده شد و خرابه شام امروزه به صحن و سرای ایشان تبدیل شده، این طفل 4 ساله مشهور به رقیّه است. مادر ایشان أم‌اسحاق دختر طلحة بن عبیدالله بن عثمان تیمی است، بنابراین با فاطمه، دیگر دختر سید الشهدا علیه السلام از یک مادر بودهاند. أم‌اسحاق همسر امام حسن مجتبی علیه السلام بوده و پس از وفات آن حضرت به عقد امام حسین علیه السلام درآمده که حاصل آن دو دختر به‌ نامهای فاطمه و زینب (رقیه) بوده است. رقیّه در لسان عرب حجاز، به معنی دختر کوچک و برگرفته از رقیق ونازک است؛ زیرا طفل نازک و رقیق است؛ سیف بن عمیره از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام قصیده ای در رثاى سید الشهدا عليه السلام و مصائب دختران امام حسین عليه السلام سروده و در این قصیده دو بار از رقیّه علیها السلام نام برده است ؛ رقیه دختر امام حسین(ع)بود. از اینجا شبهه‌ای مطرح شده که آیا برای امام حسین علیه السلام دختری به‌ نام رقیه ذکر نشده است و در خصوص وجود مقدسه حضرت «رقیه» علیها السلام در شام تشکیک کرده اند و پاسخ این است؛ نام اصلی این دختر «زینب» است و رقیّه نام او نیست، بلکه رقیه به معنای دختر کوچک است (که لقب آن حضرت بوده) زیرا این دختر در هنگام وفات تقریباً چهارساله بوده لذا به ایشان «رقیه» که به معنای دختر کوچک است گفته شده نام اصلی‌اش زینب است و در اولاد امام حسین علیه السلام نام زینب ذکر شده است.
▪◾▪◾▪◾ مرا با غصه ها دمساز کردند به رویم راه غم را باز کردند چو فهمیدند من بابا ندارم مرا با تازیانه ناز کردند سالروز شهادت دُردانه سه ساله حسین بن علی، حضرت رقیه (س) تسلیت باد 🏴
هدایت شده از تاریخ تشیع🇮🇷
▪◾▪◾▪◾ مرا با غصه ها دمساز کردند به رویم راه غم را باز کردند چو فهمیدند من بابا ندارم مرا با تازیانه ناز کردند سالروز شهادت دُردانه سه ساله حسین بن علی، حضرت رقیه (س) تسلیت باد 🏴
هدایت شده از گل زهرا
📢 هر وقت خواستید کار خوبی انجام بدید، و به ذهنتون اومد، «بذراش برای بعد! فرصت زیاده!» این ندای شیطونه! فرییییب نخورررید!! مثلاً میخوای بری کربلا، هی در گوشت میخونه که اربعین شلوغه! دردسره! اصلاً نمیشه زیارت درست و حسابی کرد! بذار باشه بعد اربعین بلیط می‌گیری وقت خلوت میری راحت و با آرامش زیارت خودتو میکنی!!😇 گول میخوری اربعین نمیری، بعدشم دیگه اصلاً خبری از این دوست خیرخواه نیست و یه بار نمیگه حالا دیگه برو!!😐 گول خوردی رفت! فیض زیارت اربعینم از دست دادی!!😔 امام باقر (علیه السلام): 🌹«هر کس قصد کار خیری دارد، در انجام آن عجله کند؛ چون اگر تأخیر کند، شیطان در آن دست می برد (و او را منصرف میکند.)🌹 💥خداییش تا حالا چقدر فریب این تاکتیک شیطون رو خوردیم؟!🤔 کمی به خودمون بیاییم
هدایت شده از گل زهرا
خدایا بهترین درسها را در زمان سختی آموختم و دانستم صبور بودن یک ایمان است و خویشتن داری یک عبادت فهمیدم ناکامی به معنای تاخیر است، نه شکست وخندیدن یک نیایش است... فهمیدم جز به تو نمی توان امید داشت و جز با عشق به تو نمی توان زندگی کرد... پروردگارا ... ما را در پناه خود قرار بده آمیـــــــــن یا رب العالمین صبحتون بخیر🌺🌺
▪️🔳 ◾️ 😔😔😔😭😭😭 🌴دفن شدن حضرت رقیه (س) با غل و زنجیرهای اسارت... در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی و نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آب‌گرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛ جناب ملا سید هاشم بعد از نبش قبر ایشان، مدام از شدت گریه و غصه غش می‌کرد. چون او را به هوش می‌آورند، قضیه زنجیر را به مردم می‌گفت و می‌فرمود؛ بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود. بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود، همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند. سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر می‌خواست. 📚اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦. 📚منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸. 📚مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
هدایت شده از نذیر(بسیج دانشجویی دانشگاه معارف اسلامی)
🏴 7 صفر، سالروز شهادت کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی (ع) ▪️شیخ مفید و شهید اول و مرحوم کفعمی روز شهادت امام حسن مجتبی (ع) را هفتم صفر می دانند و البته روایات تاریخی دیگری هست که این روز را ولادت امام موسی کاظم (ع) بیان کرده اند. ▪️تا پنج سال پیش روز هفت صفر به عنوان روز ولادت امام موسی کاظم (ع) در تقویم ها ثبت می شد و البته چون ماه صفر بود جشنی هم برگزار نمی شد و شادی اتفاق نمی‌افتاد. ▪️نکته قابل توجه این بود که شیعیان منطقه از جمله عراق و کویت و بحرین و پاکستان هفت صفر را روز شهادت امام مجتبی (ع) می دانستند و بسیار تعجب می کردند که در جمهوری اسلامی روز عید و ولادت امام کاظم (ع) اعلام می شود. ▪️ چهار سال پیش این موضوع در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شد و برابر تحقیقی که انجام گرفته بود که روایات مربوط به تاریخ شهادت امام حسن (ع) در هفت صفر قوی تر بود، تصویب شد که تقویم اصلاح شود و به جای ولادت امام کاظم (ع) در این روز شهادت امام مجتبی (ع) ثبت شود. @bddmaa
هدایت شده از گل زهرا
فتنه ی عرب و عجم در لشکر مختار امروز نباید بگذاریم این فتنه دوباره تکرار شود . زیارت اربعین حسینی وحدت و برادری ایران و عراق را مستحکم خواهد کرد . لبیک یا حسین .‌لبیک یا زینب
هدایت شده از گل زهرا
🔴در مسیر پیاده روی اربعین چه ذکری بگوییم ؟؟ ▪️صفوان جمّال گفت: از حضرت صادق علیه السلام اذن گرفتم به زیارت مولایمان حسین بن علی علیه السلام بروم، و از ایشان درخواست کردم آنچه را باید در این مسیر انجام دهم، بیان فرمایند. آن حضرت فرمود: أَكْثِرْ مِنَ الْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ ذَلِكَ عَلَيْه (الحسین علیه السلام). 👈🏻در این مسیر، زیاد از کسانی که اساس قتل حسین بن علی علیه السلام را بنیان نهادند، برائت بجو. (اللَّهُمَ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِك . اللهم العنهم جمیعا) 🏴 🏴
❣﷽❣ 🌴* * 🌴 🏴*همراه با کاروان از مدینه تا شام *🏴 ⃣5⃣ همسفرم !به راستی که این مردم ، چقدر نامرد هستند. آنها امام حسین ( ع ) را به کوفه دعوت کرده اند و اکنون در مقابلش شمشیر کشیده اند! عمرسعد نگاهی به قیس بن اشعث می کند و با اشاره از او می خواهد که جواب امام را بدهد. او فریاد می زند:" ای حسین !ما نمی دانیم تو از چه سخن می گویی ، اما اگر بیعت با یزید را بپڌیری روزگار خوب و خوشى خواهى داشت".316 امام در جواب مى گويد: "من هرگز با كسى كه به خدا ايمان ندارد، بيعت نمى كنم".317 امام با اين سخن، چهره واقعى يزيد را به همه نشان مى دهد. عمرسعد به نيروهاى خود نگاه مى كند. بسيارى از آنها سرشان را پايين انداخته اند. اكنون وجدان آنها بيدار شده و از خود مى پرسند: به راستى، ما مى خواهيم چه كنيم؟ مگر حسين چه گناهى كرده است؟ عمرسعد نگران مى شود. براى همين، يكى از نيروهاى خود به نام ابن حَوْزَه را صدا مى زند و با او خصوصى مطلبى را در ميان مى گذارد. من نزديك مى روم تا ببينم آنها درباره چه سخن مى گويند. تا همين حد متوجه مى شوم كه عمرسعد به او وعده پول زيادى مى دهد و او پيشنهاد عمرسعد را قبول مى كند. او سوار بر اسب مى شود و با سرعت به سوى سپاه امام مى رود و فرياد مى زند: "حسين كجاست؟ با او سخنى دارم". ياران، امام را به او نشان مى دهند و از او مى خواهند سخن خود را بگويد. امام هم نگاه خود را به سوى آن مرد مى كند و منتظر شنيدن سخن او مى شود. همه نگاه هاى دو لشكر به اين مرد است. به راستى، او چه مى خواهد بگويد؟ ابن حوزه فرياد مى زند: "اى حسين، تو را به آتش جهنّم بشارت مى دهم".318 زخم زبان از زخم شمشير نيز، دردناك تر است. نمى دانم اين سخن با قلب امام چه كرد؟ دل ياران امام با شنيدن اين گستاخى به درد مى آيد. سپاه كوفه با شنيدن اين سخن شادى و هلهله مى كنند. بار ديگر شيطان در وجود آنها فرياد مى زند: " حسين از دين پيامبر خويش خارج شده، چون او از بيعت با خليفه مسلمانان خوددارى كرده است".319 امام سكوت مى كند و فقط دست هاى خود را به سوى آسمان گرفته و با خداى خويش سخنى مى گويد. آن مرد هنوز بر اسب خود سوار است. قهقهه مستانه اش فضا را پر كرده است، امّا يك مرتبه اسب او رَم مى كند و مهار اسب از دستش خارج مى شود و از روى اسب بر زمين مى افتد، گويا پايش در ركاب اسب گير كرده است. اسب به سوى خندق پر از آتش مى تازد و ابن حَوزه كه چنين جسارتى به امام كرد در آتش گرفتار مى شود و به سزاى عملش مى رسد. به هرحال با پيش آمدن اين صحنه عدّه اى از سپاهيان عمرسعد از جنگ كردن با امام حسين(ع) پشيمان مى شوند و دشت كربلا را ترك مى كنند.320 ــ جانم به فدايت! اجازه مى دهى تا من نيز سخنى با اين مردم بگويم؟ ــ اى زُهير! برو، شايد بتوانى در دل سياه آنها، روزنه اى بگشايى. زُهير جلو مى رود و خطاب به سپاه كوفه مى گويد: "فرداى قيامت چه جوابى به پيامبر خواهيد داد؟ مگر شما نامه ننوشتيد كه حسين به سوى شما بيايد؟ رسم شما اين است كه از مهمان با شمشير پذيرايى كنيد؟"321 عمرسعد نگران است از اينكه سخن زُهير در دل مردم اثر كند. به شمر اشاره مى كند تا اجازه ندهد زُهير سخن خود را تمام كند. شمر تيرى در كمان مى گذارد و به سوى زُهير پرتاب مى كند و فرياد مى زند: "ساكت شو! با سخن خود ما را خسته كردى. مگر نمى دانى كه تا لحظاتى ديگر، همراه با امام خود كشته خواهى شد".322 خدا را شكر كه تير خطا مى رود. زُهير خطاب به شمر مى گويد: "مرا از مرگ مى ترسانى؟ به خدا قسم شهادت در راه حسين(ع) نزد من از همه چيز بهتر است".323 آن گاه زُهير فرياد برمى آورد: "اى مردم، آگاه باشيد تا فريب شمر را نخوريد و بدانيد كه هر كس در ريختن خون حسين(ع) شريك باشد، روز قيامت از شفاعت پيامبرمحروم خواهد بود".324 اين جاست كه امام به زُهير مى فرمايد: "تو وظيفه خود را نسبت به اين مردم انجام دادى. خدا به تو جزاى خير دهد".325 امام بُرَير را مى طلبد و از او مى خواهد تا با اين مردم سخن بگويد، شايد سخن او را قبول كنند. مردم كوفه بُرَير را به خوبى مى شناسند. او بهترين معلّم قرآن كوفه بود. بسيارى از آنها خواندن قرآن را از او ياد گرفته اند. شايد به حرمت قرآن از جنگ منصرف شوند. گوش كن! اين صداى بُرَير است كه در دشت كربلا طنين انداخته است: "واى بر شما كه خاندان پيامبر را به شهر خود دعوت مى كنيد و اكنون كه ايشان نزد شما آمده اند با شمشير به استقبالشان می ایید".326
یه عمر امام حسن جلو چشمش میرفتن بالا منبرها به بابایِ مظلومش سب میگفتن .. یه عمر ، جلو چشمای امام حسن، سبّ و لعن میکردن امیرالمومنینُ ، نوشتن همه جا صبر کرد به جز اون لحظه ای که اون نانجیب مغیرۀ ملعون رفت بالا منبر ، تا اومد سبّ کنه حضرت از جا بلند شد فرمود : بشین نانجیب تو دیگه بشین ، من یادم نرفته جلو چشمای من ، انقدر با غلاف شمشیر به بازویِ مادرم زدی ... 😔
مصطفی جمشیدی (Мустафа Джамшиди): 📔 تقویم شیعه 🗓 هفتم صفر 💠 شهادت امام مجتبی علیه السلام 🔹 در این روز در سال ۵۰ هجری قمری امام مجتبی علیه السلام در سن ۴۷ سالگی در مدینه به شهادت رسیدند ولی اشهر بین علمای امامیه شهادت حضرت در ۲۸ ماه صفر است. 🔸 رسول خدا صلی الله علیه و آله در باره‌ی حضرت مجتبی علیه السلام فرموده‌اند: کسی که بر او بگرید کور نمی‌شود روزی که چشم‌ها نمی‌بینند، و کسی که بر آن حضرت محزون باشد دلش محزون نمی‌شود روزی که دل‌ها محزون است، و کسی که آن حضرت را در بقیعش زیارت کند قدمش بر صراط ثابت می‌ماند روزی که قدم‌ها بر صراط می‌لغزد ... ◾️ نسب شریف آن حضرت علیه السلام 🔸 از طرف مادر، جدشان خاتم الانبیاء و المرسلین محمد بن عبد الله صلی الله علیه و آله، جده‌شان جناب خدیجه بنت خویلد ام المومنین علیها السلام است و از طرف پدر جدشان سید بطحاء حضرت ابو طالب علیه السلام، جده‌شان جناب فاطمه بنت اسد علیها السلام است. پدر: مولی الموالی امیر المومنین علی بن ابی طالب علیهما السلام. مادر: سیدة النساء فاطمه زهراء علیها السلام. برادرانی مانند حضرت سید الشهدا علیه السلام و ابا الفضل العباس علیه السلام، و خواهرانی همچون زینب کبری و ام کلثوم علیهما السلام. ◾️ بعضی از صفات آن حضرت علیه السلام 🔸 در جود و سخاوت زبانزد همگان بود، به حدی که در طول عمر شریف سه بار مالشان را _ حتی کفش خود را _ در راه خدا تقسیم کردند. حلم و صبر آن حضرت تعجب همگان را بر انگیخته بود. مروان با آن بغض و عنادی که داشت بعد از تیر باران شدن جنازه می‌آید و تابوت آن حضرت را به دوش می‌کشد. هنگامی که امام حسین علیه السلام از او سوال می کند: تا دیروز غیظ و کینه‌ی او را داشتی و امروز تابوت او را حمل می‌کنی؟ مروان در پاسخ می گوید: با کسی این کارها را کردم که حلمش با کوه‌ها برابر بود. ◾️ عمر شریف آن حضرت علیه السلام 🔸 مشهور طبق روایت حضرت باقر و حضرت صادق علیهما السلام عمر شریف آن حضرت ۴۷ سال و چند ماه بوده است. ◾️ شهادت آن حضرت علیه السلام 🔸 بعد از آتش بس بین حضرت و معاویه لعنه الله، امام علیه السلام به مدینه باز گشتند و ده سال در آنجا بودند تا اینکه معاویه توسط جعده دختر اشعث کندی لعنت الله علیهما آن حضرت را مسموم کرد. مدت مسمومیت حضرت چهل روز طول کشید. هنگامی که ارتحال حضرت نزدیک شد، امام حسین علیه السلام را با دیگر فرزندان امیر المومنین علیه السلام طلبیدند، و ودایع امامت و کتب رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیر المومنین علیه السلام و سلاح آن حضرت را به امام حسین علیه السلام سپردند و به آنچه امیر المومنین علیه السلام به آن حضرت وصیت فرموده بودند اهل بیت و شیعیانش را وصیت فرمود که امام بعد از من برادرم امام حسین علیه السلام است، دستوراتش را اطاعت کنید و از مخالفت با او بپرهیزید. سپس فرمود: شما را به خدا می‌سپارم و او خلیفه‌ی من بر شماست، چشمان مبارک خود را بست و دو دست و پا را دراز کرد و از دنیا رفت در حالی که می‌فرمود: لا اله الا الله. صدای گریه و ناله از منزل آن حضرت بلند شد، و مدینه از ناله و ضجه مانند روزی شده بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله از دنیا رفت. برادران، اولاد، شیعیان صدا به نوحه و ناله بلند کرده، امام حسین علیه السلام در حالتی که اشک می‌ریخت متوجه غسل و حنوط کفن برادر شدند، سپس بر آن مظلوم نماز خواندند و جنازه را برای تجدید عهد با رسول خدا صلی الله علیه و آله به طرف روضه منوره نبویه بردند و آن وقایع اتفاق افتاد. بدن را به بقیع آوردند، امام حسین علیه السلام داخل قبر شد و بدن برادر را دفن کرد و هنگام خروج از قبر در حالت گریه می‌فرمود: ءأدهن رأسی أم أطیب محاسنی و رأسک معفور و أنت سلیب؟ یعنی: «آیا من، موی سرم را روغن بزنم و یا موی محاسنم را با عطر خوشبو کنم، با اینکه سر تو روی خاک است و تو همچون درخت شاخ و برگ ریخته، شده‌ای». فلازلت أبکی، ما تغنت حمامة علیک و ما هبت صبا و جنوب یعنی: «من، همواره برای تو گریه می‌کنم، تا زمانی که کبوتر آواز می‌خواند و باد شمال و جنوب، می‌وزد. بکائی طویل و الدموع غزیرة و أنت بعید و المزار قریب یعنی: «گریه‌ی من، طولانی است و اشک‌هایم روان است، تو از ما دور شده‌ای، ولی قبرت به ما نزدیک است». فلیس حریبا من أصیب بماله و لکن من واری أخاه، حریب یعنی: «آن کس که مالش ربوده شده، غارت شده نیست، بلکه غارت شده، کسی است که برادرش را در دل خاک، بپوشاند». 📚 تقویم شیعه، نوشته استاد حجت الاسلام عبد الحسین بندانی، صفحه ۵۷-۶۰