تاریخ تشیع🇮🇷
سلام وخدا قوت استاد خسته نباشید
سلام علیکم ممنونم سپاس از شما تشکر
هدایت شده از 📢 کانال ندای حق ❤️
#یابنالحسن
به روز سیزده امسال باید
گره زد سبزه چشم انتظارے را
فقط و فقط
بر جامه سبز تو آقا
تا بیایی و سبز شود
روزگار زردمان
وشڪوفه باران شود بهارمان...
▪️اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ
▫️مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
🗓سال ۱۳۲۴ شمسی بود.
چند ماه از پایان جنگ جهانی دوم میگذشت.📎
🙎♂ بیماری پسر خردسال وزیر کشور #افغانستان شدت گرفته بود.
👑وزیر با وجودی که #سنی_مذهب بود عاقبت به سفارش یکی از نزدیکانش به #امام_حسین علیه السلام متوسل شد
💫💫💫💫
✅و نذر کرد اگر پسرش خوب شود ده روز مجلس #روضه بگیرد.
🙍♂پسرک در میان بهت و ناباوری پدر و مادر و اطرافیانش #خوب شد.
🩺 کوچک ترین اثری از بیماری باقی نماند.
⚡️⚡️⚡️⚡️
🌕 زمان ادای نذر بود. اما در این میان مشکلی پیش آمد.
🔷کسی از منبریهای #کابل حاضر نبود در مجلس وزیر روضه بخواند.
✍ چون وزیر و اطرافیانش از اشراف و اعیان بودند و منبریها فکر میکردند مطلبی در خور مجلس آنها ندارند.
👑وزیر کشور بی اختیار از پشت میز بلند شد.
- جدی میگی؟ اسمش چیه؟ اهل کابله؟ ⁉️
🔷- ایرانیه! در زندان بزرگ کابل محبوسه. همون #شیخ_بهلول معروف به مسجد گوهرشاد.
👑وزیر سری تکان داد و گفت: بله یادم اومد. الان ده سالی میشه افغانستان زندانیه درسته؟⁉️
🔷 همین طوره قربان! اگر اجازه بدید اونو برای #روضه_خوانی به منزل شما دعوت کنم.
👑 بسیار خوب! ولی این دعوت به زور و اکراه نباشه. اگر قبول نکرد مجبورش نکن.
🔷 اطاعت میشه. اجازه مرخصی میدید؟❓
👑 برو! اگر قبول کرد بهش بگو ما ده روز برنامه داریم.
✍هر روز ساعت ۱۰ صبح بیارش منزل ما، ظهر برش گردون زندان.
👮♂رئیس پلیس #کابل با سرعت خودش را به زندان #دهمزنگ رساند.
🔹 رئیس زندان به استقبالش آمد.
🏛 آنها به داخل بند عمومی زندان رفتند.
#شیخ_بهلول در حال آموزش #قرآن به دو نفر از زندانیان جوان بود.
🔗زندان #دهمزنگ ۲۵۰۰ زندانی داشت.
#شیخ_بهلول جثه نحیفی داشت.
اما خیلی #شجاع و ملا بود.
صدای رسا و گرمی هم داشت.
💫💫💫💫💫
👮♂رئیس پلیس کابل همه چیز را در مورد او میدانست.
معاون شیعه اش این اطلاعات را در اختیارش گذاشته بود.
🔻🔻🔻🔻🔻
✍ قضیه ی روضه ی وزیر
را برای #شیخ_بهلول تعریف کرد.