eitaa logo
تاریخ تشیع
179 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
4.8هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
👑وزیر کشور بی اختیار از پشت میز بلند شد. - جدی می‌گی؟ اسمش چیه؟ اهل کابله؟ ⁉️ 🔷- ایرانیه! در زندان بزرگ کابل محبوسه. همون معروف به مسجد گوهرشاد. 👑وزیر سری تکان داد و گفت: بله یادم اومد. الان ده سالی می‌شه افغانستان زندانیه درسته؟⁉️ 🔷 همین طوره قربان! اگر اجازه بدید اونو برای به منزل شما دعوت کنم.
👮‍♂رئیس پلیس با سرعت خودش را به زندان رساند. 🔹 رئیس زندان به استقبالش آمد. 🏛 آن‌ها به داخل بند عمومی زندان رفتند. در حال آموزش به دو نفر از زندانیان جوان بود.
🔗زندان ۲۵۰۰ زندانی داشت. جثه نحیفی داشت. اما خیلی و ملا بود. صدای رسا و گرمی هم داشت. 💫💫💫💫💫 👮‍♂رئیس پلیس کابل همه چیز را در مورد او می‌دانست. معاون شیعه اش این اطلاعات را در اختیارش گذاشته بود. 🔻🔻🔻🔻🔻 ✍ قضیه ی روضه ی وزیر را برای تعریف کرد.
🔷صبح روز بعد رئیس پلیس کابل به زندان رفت. 🔻🔻 👳‍♂ را سوار ماشین کرد و به سمت خانه ی حرکت کرد. 💫💫💫 🏠 خانه ی وزیر در محله ی اعیان نشین و در دامنه کوه‌های مشرف به شهر قرار داشت. 🌀🌀🌀🌀 🚘ماشین وارد حیاطی بزرگ وپوشیده از دار و درخت شد. خانه ی وزیر نزدیک کاخ ظاهر شاه بود. 👳‍♂ را به تالار بزرگ بردند.
🔹جمعیت زیادی آمده بودند. 👳‍♂ نگاه  که به جمعیت افتاد ناراحت شد. 🔻🔻🔻 👑وزیر کشور که متوجه ناراحتی او شده بود گفت: حضرت آقا! شما از چیزی ناراحت هستید؟❓❓ 🔺🔺 👳‍♂ به جمعیت حاضر در تالار اشاره کرد. و گفت:  جناب وزیر نگاه کنید.! زن و مرد با هم هستند. کنار هم نشسته اند. وضعیت خانم‌ها درست نیست.⛔️⛔️
👑به دستور پرده ای میان تالار کشیده شد. 🌀🌀🌀🌀 ✔️ زن و مرد از هم جدا شدند. 🧕 خانم‌ها را درست کردند. 💫💫💫 👳‍♂ شنید وزیر به خدمتکاران دستور می‌داد وضعیت تالار تا پایان ده روز به همان شکل باشد. 🔸🔸🔸🔸 ✅ سرانجام سکوت تالار را فراگرفت. شیخ بهلول روضه ی امام حسین «ع» را شروع کرد.
❇️جمعیت تحت تأثیر قرار گرفته بودند. ✳️ بعضی زن و مردها در گوشه و کنار آهسته می‌کردند. 💫💫💫💫💫💫 📖 که تمام شد؛ یک سینی بزرگ پر از انواع میوه‌های فصل جلوی گذاشتند.🍓🍑🍊🍐🍒 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 👳‍♂ # شیخ_بهلول نگاهی به میوه‌ها انداخت. در همان لحظه به یاد رفقای خود افتاد. ♦️می‌دانست مدتهاست میوه ی درست و حسابی نخورده اند. سینی را پس زد.
🌙شب هنگام دور جمع شده بودند. ⚡️آمده بودند از او تشکر کنند. آنها مدت‌ها بود میوه‌هایی به آن خوشمزگی نخورده بودند. 🍑🍒🫐🍐
دوستان!!! ✍ یعنی این! یعنی همین کاری که انجام داد 1⃣✅با اینکه زندانی بود، کاری کرد که اهالی مجلس را درست کنند 2⃣✅و هم اینکه وقتی از زندان به تالار وزیر رفت رفقای زندانی اش را فراموش نکرد//