eitaa logo
تاریخ تشیع🇮🇷
163 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
32 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
👳‍♂شیخ بهلول هم بی هیچ شرط و شروطی پذیرفت. 👮‍♂رئیس پلیس با خوشحالی گفت: خدا روشکر! اگر موافقت نمی کردید. پیش وزیر کشور سرافکنده می‌شدم. خیلی ممنون! فردا صبح میام دنبالتون.
🔷صبح روز بعد رئیس پلیس کابل به زندان رفت. 🔻🔻 👳‍♂ را سوار ماشین کرد و به سمت خانه ی حرکت کرد. 💫💫💫 🏠 خانه ی وزیر در محله ی اعیان نشین و در دامنه کوه‌های مشرف به شهر قرار داشت. 🌀🌀🌀🌀 🚘ماشین وارد حیاطی بزرگ وپوشیده از دار و درخت شد. خانه ی وزیر نزدیک کاخ ظاهر شاه بود. 👳‍♂ را به تالار بزرگ بردند.
🔹جمعیت زیادی آمده بودند. 👳‍♂ نگاه  که به جمعیت افتاد ناراحت شد. 🔻🔻🔻 👑وزیر کشور که متوجه ناراحتی او شده بود گفت: حضرت آقا! شما از چیزی ناراحت هستید؟❓❓ 🔺🔺 👳‍♂ به جمعیت حاضر در تالار اشاره کرد. و گفت:  جناب وزیر نگاه کنید.! زن و مرد با هم هستند. کنار هم نشسته اند. وضعیت خانم‌ها درست نیست.⛔️⛔️
👳‍♂سپس ادامه داد:  شنیده‌ام پسرتان را شفا داده. ✍ شما هم نذر کرده اید روضه بخوانید. در ضمن کسی هم حاضر نشده در مجلس شما منبر برود. 👈حالا که من منبر می‌روم شرطی دارم! 👑چه شرطی؟ ⁉️⁉️ 👳‍♂:  زنان و مردان را از هم جدا کنید. خانم‌ها هم وضعیت را درست کردند. 👑 فقط همین؟! ⁉️ 👳‍♂: بله!
👑به دستور پرده ای میان تالار کشیده شد. 🌀🌀🌀🌀 ✔️ زن و مرد از هم جدا شدند. 🧕 خانم‌ها را درست کردند. 💫💫💫 👳‍♂ شنید وزیر به خدمتکاران دستور می‌داد وضعیت تالار تا پایان ده روز به همان شکل باشد. 🔸🔸🔸🔸 ✅ سرانجام سکوت تالار را فراگرفت. شیخ بهلول روضه ی امام حسین «ع» را شروع کرد.
❇️جمعیت تحت تأثیر قرار گرفته بودند. ✳️ بعضی زن و مردها در گوشه و کنار آهسته می‌کردند. 💫💫💫💫💫💫 📖 که تمام شد؛ یک سینی بزرگ پر از انواع میوه‌های فصل جلوی گذاشتند.🍓🍑🍊🍐🍒 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 👳‍♂ # شیخ_بهلول نگاهی به میوه‌ها انداخت. در همان لحظه به یاد رفقای خود افتاد. ♦️می‌دانست مدتهاست میوه ی درست و حسابی نخورده اند. سینی را پس زد.
👑وزیر نزدیک شد و گفت: دیگه چی شده جناب شیخ؟ چرا میوه میل نمی کنید؟⁉️ ♦️♦️♦️♦️ 👳‍♂:  به شرطی می‌خورم که برای رفقای من هم از این میوه‌ها ببرید! 🍑🍒🍈 👑وزیر خندید. دستی به پشت بهلول زد وگفت: همین! نگران نباشید. شما ۹ روز باقی را بیایید تا نذر ما ادا شود. دستور می‌دهم هر روز برای هم بندهای شما میوه ببرند. 🥦🍑🍒🥭 از همین میوه ها! حالا راضی شدید؟⁉️ 👳‍♂: بله!
🌙شب هنگام دور جمع شده بودند. ⚡️آمده بودند از او تشکر کنند. آنها مدت‌ها بود میوه‌هایی به آن خوشمزگی نخورده بودند. 🍑🍒🫐🍐
دوستان!!! ✍ یعنی این! یعنی همین کاری که انجام داد 1⃣✅با اینکه زندانی بود، کاری کرد که اهالی مجلس را درست کنند 2⃣✅و هم اینکه وقتی از زندان به تالار وزیر رفت رفقای زندانی اش را فراموش نکرد//
📚منبع: اعجوبه عصر بهلول قرن چهاردهم، سید عباس موسوی مطلق، انتشارات نجبا، صفحه ۱۰۹ سال نشر ۱۳۸۱،
خسته نباشید
🔷پــــــایــــــان نـــشـــــســــــــت🔷