#داستان
📘کتاب کلیله و دمنه را همه میشناسند...
#کلیله و #دمنه دو شغالی بودند که با جانوران بسیاری در بیشه ای
تحت سلطنت شیر قرار داشتند.
🔶 #دمنه جاه طلب و حیله گر و حسود بود و بر گاوی که از
دوستان صمیمی و بسیار نزدیک شیر شده بود رشک میورزید....
🔷 در صورتی که این دوستی را خود #دمنه ایجاد کرده بود.
🔶 #دمنه از گاو به نزد شیر #سخن_چینی کرد و شیر را بدو بدگمان ساخت و بر کشتن گاوش برانگیخت.🔪
🔷آنگاه #دمنه نزد گاو شد و وی را از شیربترسانید در این فکرش انداخت که از بیم جان مقاومت در برابر شیر رادر مغز خود بپروراند.....
🔶 این دو دوست صمیمی با بدگمانی بسیار شدید که از چهره هر دو آشکار بود یکدیگر را ملاقات کردند...
✍و هر دو سخن #دمنه را بپنداشتند، جنگ خونینی میان آنها در گرفت و #شیر کار گاو راساخت. 🔪
⬅️ولی بلافاصله سخت پشیمان شد و از این که با صمیمی ترین دوستان خود چنین کرده، در رنج درونی بیفتاد.
🟥🟥🟥🟥🟥🟥