*#غروب هفتمین خورشید، امام موسی کاظم علیه السلام* 🏴
عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما بزرگواران🌹
در ادامه ی مطالب مربوط به سیره ی تاریخی و زندگی حضرت امام موسی الکاظم علیه السلام، میپردازیم به شرح مختصری از مکارم اخلاقی و سخاوت و عبادت آن حضرت در مدت عمر شریف خود
👇🏴🌹
کمال الدین محمد إبن طلحه شافعی یکی از علمای متعصب اهل سنت در وصف امام موسی إبن جعفر علیه السلام نقل میکند:
موسی پسر جعفر صادق امام کبیر القدر، عظیم الشأن، التجهد مجد در اجتهاد مشهور به عبادات و مواظب بر عبادات و معروف به کرامات است.
همانگونه که در مطالب گذشته عرض شد، او را به دلیل بخشندگی و رأفت و مهربانی که با دشمنان و بدگویان و اهانت کنندگان داشت او را به نام ( کاظم ) لقب دادند به جهت کظم غیضش یعنی فرو برنده ی خشم .
در باب سیره و مکارم اخلاقی آن حضرت، ابوالفرج اصفهانی نقل کرده است :
چون به آن جناب خبر میرسید که شخصی پریشان و بیمار و بدحال است در هر کجای شهر که بود بلافاصله کیسه ی دینار یا درهمی با خود بر می داشت و به منزل آن شخص بیمار می رفت و می فرمود:
از پدرم جعفر صادق علیه السلام شنیدم که میفرمودند :
جهت رعایت و رفاه حال بیمار هرگاه به عیادت مریضی رفتید مدت زمان دیدارتان با او به اندازه ی دوشیدن شیر شتری باشد تا او و خانواده اش معذّب نگردند
و ایضاً میفرمود:
به عیادت بیماران با هدیه و سوغاتی وارد شوید حتی اگر دانه ایی خرما باشد؛
و همچنین میفرمود :
با خنده رویی و روی گشاده بر بیماران وارد شوید و تا زمانی که بر بالین بسترش حضور دارید اشک چشمان خود را فرو برید تا موجب افسردگی و پریشانی خاطر آن شخص بیمار نگردد.
شیخ مفید رحمه الله روایت کرده است :
آن حضرت هرگاه به عیادت بیماری می شتافت حداقل مبلغی که با خود برای خانواده آن شخص بیمار می برد کمتر از ۲۰۰ دویست یا ۳۰۰ سیصد دینار یا اشرفی نبود و میفرمود:
افضل ترین صله رحم با برادران خود، دیدار با دست پر است.
شیخ مفید رحمه الله علیه و دیگر مورخین و محدّثین روایت کرده اند که:
در مدینة النّبی مردی از نوادگان و اولاد خلیفه ی دوم عمر إبن خطاب وجود داشت که بسیار با آل علی علیه السلام بداخلاق و ناگوار بود. هرگاه امام موسی إبن جعفر علیه السلام را در مکانی یا محفل و مجلسی مشاهده میکرد از روی عمد در حضور خاص و عام زبان میگشود به لعن و دشنام و بدگویی به علی و خاندان علی علیه السلام و میگفت: خدا شما را بکشد که ما تشنه به خون شما هستیم؛
اصحاب و مریدان و ارادتمندان واقعی به خاندان عصمت و طهارت که اهانت و بدگویی آن شخص را می شنیدند هر بار برمیخواستند تا پاسخ اهانتش را با اهانت و بی حرمتی دهند اما امام موسی الکاظم علیه السلام به شدت مانع برخورد اصحاب و یاران با آن شخص میشد و میفرمود :
خویشتن داری از خود نشان دهید، زیرا یکی از نشانه های مؤمن، خویشتن داری و حِلم و بردباری بر اهانت و فحاشی بدگویان است.
بدین منوال آن حضرت هرگز اجازه نمیداد کسی در مقابل بدگویی و توهین و بی حرمتی به آن جناب از خود عکس العملی نشان دهد تا اینکه در یکی از روزهای گرم تابستان حجاز به امام موسی إبن جعفر علیه السلام خبر رسید آن شخص هتاک مریض و در بستر بیماری افتاده است.
با شنیدن این خبر، امام با پای پیاده خود را به منزل او رسانید .
به نقل از مورخین تاریخ ، منزل آن شخص خارج از شهر مدینه در میان نخلستان ها و اراضی زراعی بود؛
چون امام علیه السلام را بر بالین خویش مشاهده کرد با تعجب پرسید :
آیا تو پسر همان کسی نیستی که هر صبح و شام قبل و بعد از نمازهای پنج گانه او را دشنام میدهیم و لعنت میکنیم !؟
امام علیه السلام با خوشرویی و کمال مهربانی و متانت فرمودند :
ای بنده ی خدا؛ ما برای عیادت و دیدار با تو به منزلت آمده ایم نه برای تجدید خاطرات.
آن شخص بیمار از سر شرمساری و خجالت گفت :
آیا به راستی شما خاندانی هستید که به عیادت دشمنان خویش میروید آن هم در این گرمای طاقت فرسا !؟
امام علیه السلام فرمودند :
ما تنها برای عیادت نیامده ایم بلکه جهت رفع حاجات و برآورده کردن نیاز شما به منزل تو آمده ایم. از من چیزی بخواه تا در صدد برآوردن نیازت بکوشم، زیرا امروز تو احتیاج به مساعدت و کمک ما داری و ممکن است فردا ما چنین شویم و به کمک و نصرت تو احتیاج پیدا نماییم.
آن مرد بیمار گفت:
ده روز است زراعتم خشکیده و پژمرده گشته است؛ نخیلاتم آبیاری نگشته اند و توان کار کردن ندارم.
امام علیه السلام کیسه ایی از زیر شال مبارکش بیرون آورده و ۴۰۰ چهارصد دینار سرخ عراقی به او داد و فرمودند:
این مبلغ ناچیز را جهت آب و نان و صرف امرار معاش خانواده ات بردار.
سپس عبای خویش را از تن به در کرده با یاری دو تن از همراهان خویش بیل برداشته و زراعت و نخلستان آن مرد را آبیاری نمودند.
آن مرد با مشاهده ی چنین صحنه ایی به اهل خانه اش گفت:
به خدا سوگند که اینان خاندان جود