🔷در زمان خلافت #ابوبکر جمعی از نصارا ی روم که راهب آنان (پیشوای روحانی ارامنه) نیز در میانشان بود وارد مدینه شد.🕌
🔶 #راهب ظرفی مقداری طلا و نقره همراه داشت و برای حل مشکلات خویش همگی به #مسجد_النبی رفتند.
♦️ #ابوبکر با جمعی از مهاجر در آنجا اجتماع کرده بودند.
👳♂راهب: نام دیگرت چیست؟❓
🔹ابوبکر: صدیق.
👳♂راهب: نام دیگرت ❓
🔹ابوبکر: من نام دیگری برای خود سراغ ندارم!!.
👳♂راهب: آن کسی که من میخواهم تو نیستی!🚫
🔹ابوبکر: خب بگو بدانم حاجت تو چیست؟❓
👳♂راهب: من از سرزمین #
روم آمدهام تا مسائلی از امین این امت پرسش کنم
⚠️اگر پاسخ صحیح داد #مسلمان شوم و این طلا و نقرهها را هم به او بدهم که میان شما تقسیم کند
و آنچه به من دستور داد اطاعت نمایم.
🚫و اگر جواب نداد مالها را میبرم و #مسلمان_نمیشوم!
🔹ابوبکر: مسائل خود را سؤال کن.
👳♂راهب: نه بخدا قسم تا به من امان ندهید پرسش نمی کنم!
🔹ابوبکر: بگو تو در امان هستی.
👳♂راهب: من سه مسئله دارم
1⃣ اول اینکه بگو بدانم آنچه از برای خدا نیست چیست؟⁉️
2⃣دوم: چیزی که نزد خدا نیست چه میباشد؟⁉️
3⃣سوم: بگو بدانم چه مطلبی است که خدا آن را نمی داند.؟❓❓
♦️ #ابوبکر کمی فکر کرد و بدنش به لرزه افتاد گفت:عُمر را بیاورید
💠او نیز آمد و سؤالات را گوش کرد اما بدنش بلرزه افتاد و گفت: نمیدانم.
🔷ابوبکر گفت: عثمان را بیاورید
💠 او نیز آمد و پس از شنیدن پرسشها سر خود را پائین انداخت و گفت: من هم نمیدانم.
✍و همه متحیرانه سر به زیر شدند!!
🔷ابوبکر: ای راهب سؤالات خود را بگو که مطلوب و حریف تو این مرد است (و به #علی-علیه السلام اشاره کرد).
👳♂راهب به آن حضرت رو کرده گفت: ای جوان نام تو چیست؟.❓
✳️علی (علیه السلام):
نام من نزد یهودیان « الیا »، و نزد نصارا «ایلیا» و نزد پدرم «علی» و نزد مادرم «حیدر»است.
👳♂راهب: با پیغمبر تان چه نسبتی داری؟⁉️
✳️علی (علیه السلام): او برادر و پدر زن و پسرعمو من میباشد.
👳♂راهب: بخدای #عیسی (علیه السلام) قسم که آن کسی که من میخواستم تو هستی.
✍اکنون سؤالات مرا پاسخ بده:
1⃣ آنچه از برای خدا نیست چیست❓
2⃣ و آنچه نزد خدا نیست چیست؟ ❓
3⃣و آنچه را خدا نمی داند چیست؟❓
👳♂ #راهب وقتیکه سخنان #علی (علیه السلام) و پاسخ سؤالات خویش را بطور صحیح شنید
♦️از جا بلند شد و صلیب خود را از گردن در آورد و دور انداخت سپس سر و پیشانی آن حضرت را بوسید و گفت:
گواهی میدهم که خدا یکی است و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیغمبر اوست و گواهی میدهم که توئی خلیفه پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
و امین این امت، معدن دین و علم و سرچشمه دلیل و برهان.
در سحرگاه ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ #دیکتاتور_پهلوی چهار جوان نخبهی معترض را پس از ناکامی در گرفتن #اعتراف_اجباری، وحشیانه #تیرباران کرد! سید مجتبی نواب صفوی، سید محمد واحدی، مظفر ذوالقدر و خلیل طهماسبی قربانی سناریوی «سلطنت ترس» شدند، اما دقیقاً ۲۳ سال بعد، #شاه_ملعون برای همیشه فرار کرد .
❇️بــــسم الله الـــــرحـــــمن الرحــــــــیم❇️
📚کنفرانس: عقیدتی
🔶محوریت: اجساد جاویدان
🖊شاخص بحث: چه بدنهایی در قبر نمیپوسد؟!!
✍ممکن است برخی تصوّر کنند که سالم ماندن #جسد مربوط به خاک و هوای آن محل است
و کرامتی برای صاحب جسد نیست!.⛔️
❇️ثانیاً: اگر در موردی خاک و یا هوا مؤثر باشد از موضوع بحث ما خارج است،
✍ اگر جسدی در #یخبندان_سیبری تر و تازه بماند ربطی به کتاب ما ندارد!
👈👈 ما از اجسادی سخن میگوییم که در زیر آفتاب سوزان #نجف_اشرف پس از دهها و یا صدها سال تر و تازه مانده است.
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
❇️ثالثاً: #قرآن_کریم به مسئلهٔ تغییر نیافتن یک شیء در طول زمان اشاره میکند
👈و آن را یکی از نشانههای قدرت خود میشمارد،
🖊چنانکه در مورد حضرت #عُزیر که #صد_سال پس از مردنش خداوند او را زنده کرد تا به او نشان دهد که مردگان را چگونه زنده میکند میفرماید:
(وَ انْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَ شَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهُ):
یعنی👈👈 « به خوراک و نوشیدنی ات بنگر که دگرگون نشده است».
📚 سوره بقره، آیه ۲۵۹.
✅خداوند در این آیۀ شریفه 👆👆با فاسد نشدن و تغییر نیافتن یک شیء در مدت ۱۰۰ سال به #قدرت_خود استشهاد میکند.
📗 تفسیر صافی جلد ۱ صفحه ۲۶۹، 📕مجمع البیان: جلد ۱ صفحه ۳۷۰
📒کشاف: جلد ۱ صفحه ۳۰۷.
❇️رابعاً: به طوری که متن احادیث را بررسی میکنیم،
✍نپوسیدن اجساد از کرامات #انبیاء و #اولیاء شمرده شده
📚، و در احادیث دیگر از عنایات پروردگار بر:
#جهادگران،
#اذان گویان،
#دانشمندان،
#شهیدان،
#حاملان_قرآن،
#جارو_کشان_مساجد،
#دوستداران_اهل_علم
✍و دیگر طبقات شایستۀ اجتماع به شمار آمده است.
📚 الفقيه: جلد ۱ صفحه ۱۲۱
📚 علل الشرايع: جلد ۱ صفحه ۸۰.
📗مستدرک وسائل: جلد ۲ صفحه، ۵۰
📕فضائل ابن شاذان صفحه ۱۵۳
📗 سراج المبتدئين صفحه ۵۴.