#مسابقه_کتابخوانی
#کتاب_بابارجب
✍نسرین رجبپور
📚ستارهها
🔻او نانوایی در مشهد بود و البته یک بسیجی نانوا. سال ۱۳۶۴ به جبهه رفت تا دوشادوش سایر ایثارگران انقلاب و دفاع مقدس، بجنگد و دشمن را به واهمه اندازد.
🔺این دفاع ادامه داشت تا اینکه سال ۱۳۶۶ فرا رسید. او به همراه سه همرزم، در سنگری بودند که خمپاره ای در نزدیکی شان منفجر شد. دو نفر شهید شدند و یکی دیگر یک دست و یک پای خود را از دست داد. حکایت نفر چهارم اما شاید حکایتی منحصر به فرد در تاریخ دفاع مقدس ما باشد.
ترکشی دیگر صورت او را نواخت و تقریبا چیزی از صورت باقی نماند. او را به همراه همسنگر مجروحش به بیمارستان منتقل کردند. او را تا ساعاتی در گوشه ای از بیمارستان و با ملحفه ای سفید بر پیکرش رها کردند؛ چراکه احتمال قوی این بود که بر اثر شدت جراحت، به شهادت خواهد رسید؛ اما یک پزشک فداکار به سراغش آمد و به مداوایش مشغول شد.
🎁همراه با مسابقه کتابخوانی و جوایز ارزنده
📥تهیه کتاب و شرکت درمسابقه:
🪄ارسال عدد ۵ به ۹۰۰۰۹۸۲۵
🌐https://zarinp.al/639033
🆔https://ble.ir/shirazeh_ir
🆔https://rubika.ir/ketabika
🌐http://www.shirazeh.ir
✅#کتاب_خوب_را_خوب_بخوانید
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کتاب_بابارجب
#مسابقه_کتابخوانی
#تیزر_جدید
🌹کس نپرسید دلاور!توکه بودیوچهکردی؟
چه شدآن صورتماهت،چهشدآن چشمسیاهت؟🌹
✨زندگی با تو حاج آقا طعم نان🥖 و تنور داشت. داغ و تازه🔥. الان هم که رفتی انگار هستی، نرفتی.
حسرت یک بوسه و بغل از بچه ها در شما ماند.🫂
بچه ها وقتی کوچک هم بودند برای بوسیدنشان😘 شک داشتید. یا ترسیدن بچه ها، شما را از بغل آنها محروم کرد یا برخورد نگاه های آنها با صورت...
این داغ برای نوه هایمان هم تکرار شد.
برای من گلدان شکسته بسته شمعدانی🪴 را به یادگار گذاشتی، مثل صورت زیبایت که همیشه میبستی. حاج آقا همین امروز هم با یاد تصویر مبهم تو، همه روز را شب و شب را روز میکنم. خدا از تو قبول کرد، از من هم قبول کند.🙏
🎁همراه با ۳۰میلیون تومان جوایزنقدی
✍به قلم نسرین رجبپور
📚ستارهها
📥تهیه کتاب و شرکت درمسابقه:
▪️ارسال عدد ۵ به ۹۰۰۰۹۸۲۵
▪️https://zarinp.al/639033
🆔https://ble.ir/shirazeh_ir
🆔https://rubika.ir/ketabika
🌐http://www.shirazeh.ir
✅#کتاب_خوب_را_خوب_بخوانید