eitaa logo
فکرعمیق | محمدمهدی‌شیرَوی‌خوزانی
1.7هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
3.2هزار ویدیو
17 فایل
سهم‌توازهستی‌همه‌هستی‌است‌وتونیزسهم‌همگان هستی،هستی‌ات‌رادریاب‌تاهستی‌ات‌رادریابندواین حق‌توست‌وتونیزحق‌دیگران‌هستی. فکرعمیق. آدرس‌های ما👈 https://zil.ink/shiravi_ir پاسخ به سوالات👈 ble.ir/join/NGMyZGI5OT ادمین کانال 👈 @Mmshiravi
مشاهده در ایتا
دانلود
*نصراله سیچونی یکی از خیرین و مومنین و مغازه داران کاروانسرای کلگه مسجدسلیمان ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود* *تا خدا را زیارت کند* تمام روزها روزه بود. در حال اعتکاف. از خلق الله بریده بود. صبح به صیام و شب به قیام. زاری و تضرع به درگاه او *شب ۳۶ ام ندایی در خود شنید که می گفت: ساعت ۶ بعد از ظهر، بازار شوشتری ها (مسگران)، دکان رضا زاده مسگر *برو خدا را زیارت خواهی کرد* نصراله سیچونی از ساعت ۵ در بازار شوشتری ها (مسگران) حاضر شد و در کوچه های بازار شوشتری ها از پی دکان می گشت... می‌گوید : پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و به مسگران نشان می داد، *قصد فروش آنرا داشت...* به هر مسگری نشان می داد، وزن می کرد و می گفت: ۴ ریال و ۲۰ شاهی *پیرزن می گفت: نمیشه ۶ ریال بخرید؟* مسگران می گفتند: خیر مادر، برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد. پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید و همه همین قیمت را می دادند. *بالاخره به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود.* مسگر به کار خود مشغول بود که پیرزن گفت: این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ، خرید دارید؟ *مسگر پرسید چرا به ۶ ریال؟؟؟* پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت: پسری مریض دارم، دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود! مسگر دیگ را گرفت و گفت: این دیگ سالم و بسیار قیمتی است. حیف است بفروشی، *امّا اگر مُصر هستی من آنرا به ۲۵ ریال می خرم!!!* پیر زن گفت: مرا مسخره می کنی؟!!! مسگر گفت: ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت!!! پیرزن که شدیدا متعجب شده بود؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد. *نصراله سیچونی گفت* : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات فراموشم شده بود، در دکان مسگر خزیدم و گفتم : عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی؟!!! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند *آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری؟!!!* مسگر پیر گفت : من دیگ نخریدم!!! *من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد، پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند، پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد، من دیگ نخریدم...* از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که *ندایی با صدای بلند گفت:* *با چله گرفتن و عبادت کردن کسی به زیارت ما نخواهد آمد!!!* *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن، ما خود به زیارت تو خواهیم امد* *گر دست فتاده ای بگیری مردی* https://t.me/Shiravi_ir/5782
کسی که بهشت را در زمین نیافرید در آسمان نخواهد یافت. https://t.me/shiravi_ir https://ble.ir/shiravi_ir http://eitaa.com/shiravi_ir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 نکته 252 🔰به حساب خدا با حساب نریز تا به حساب تو بی‌حساب بریزد. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 https://t.me/shiravi_ir 🆔 https://ble.ir/shiravi_ir 🆔 http://eitaa.com/shiravi_ir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 نکته 322 🔰تمام روزگار آدمی اگر صرف بیداری نفس از خواب غفلت شود و بالاخره در پایان زندگی دنیایی بیداری تحقق پیدا کند، به همه‌ی ملک و ملکوت می‌ارزد! ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 https://t.me/shiravi_ir 🆔 https://ble.ir/shiravi_ir 🆔 http://eitaa.com/shiravi_ir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 نکته 333 🔰چگونه ممکن است انسان نتواند از قدرت لایزال الهی که سخاوتمندانه و بدون هیچ بخلی در اختیار او است بهره‌مند شود و حال آن‌که آن‌چه داشته و دارد و خواهد داشت همه و همه از همان منبع لایزال تنزل و با اعضاء و جوارح او سریان در عالم طبیعت پیدا کرده است. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 https://t.me/shiravi_ir 🆔 https://ble.ir/shiravi_ir 🆔 http://eitaa.com/shiravi_ir
📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚 📒 نکته 340 🔰چه بخواهی یا نخواهی، بپذیری یا نپذیری تویی تو هست که هست و همین یک امر تنها برای هر جور دستور یا تعبّد یا تسلیم یا شدن مخصوص کافی است؛ گفتم که الف گفت دگر هیچ مگو در خانه اگر کس است یک حرف بس است و این همان الف قامت یار است. ✍🏻 استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 https://t.me/shiravi_ir 🆔 https://ble.ir/shiravi_ir 🆔 http://eitaa.com/shiravi_ir