‌‌ 💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎 ◻️470 📖 #تفسیر_معنوی سوره #یوسف آیه 102 (قسمت پنجم) 🍃ذلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ ﴿۱۰۲﴾ ترجمه: اين از سرگذشت‌هاى پرفايده غيب است كه به تو وحى مى‌كنيم، و تو هنگامى كه آنان در كارشان تصميم گرفتند و [براى انجامش] نيرنگ مى‌كردند نزدشان نبودى. #عارفان_شمع_و_چراغند_ای_پسر چيست اين هنگامه‌ تنزيل‌ها اين همه تنزيل در تنزيل‌ها ليک راه درک حكمش باز باز عارفان، عارف بر اين احكام ناز راه حق يک راه و يک سيرش صحيح گر هزاران راه باشد ناصحيح كی خدا آن راه را هم گم كند! عارفی كی چاه بر مردم كَند حكم عارف گر به حق طابق نشد جان او را بر شرف لايق نشد باید از حق سر رسد ميلش به ما وحی بايد در رسد ذيلش به ما ذيل آن اشراف جان عارف است كه از تمام ماسوا الله صارف است هم بود در پيش حق هم پيش ما هم بود هم كيش حق هم كيش ما گر نباشد عارفی تابان شود جان او بر جان ما تاوان شود كی چراغی از حقيقت شد فراز چيست جز عارف طنابی بر فراز هر چه ما خورديم از ايشان خورده‌ايم هر چه را برديم از ايشان برده‌ايم سالكان را عارفان جان طريق فی لديهم هست هنگام غريق عارفان مر سالكان را برده‌اند ديگران در راه‌ها سُر خورده‌اند راه بايد با مرادی طی شود كه او به دستش هر چه خوردی قی شود عارفان شمع و چراغند ای پسر عمر آن باشد كه با ايشان بسر مابقی خار است و می خالد بسی پای ها از رهروان يا ناكسی گفت بما كنت لديهم أجمعوا نيست خيری در ميان گر اجمعوا كی فراغت باشد آن فرزانه را كی رها از خود كند يك دانه را او حضورش دايم است الاّ كه او امر را داير كند بر روبه‌رو گر نباشد پيش ايشان نقص نيست با خدايش فرصتی جز رقص نيست جمع مكاران كجا لايق كه او روی بر ايشان و برگردد ز او نزد ايشان گر نباشی با منی با منی و با منی و با منی ✍🏻استاد محمدمهدی شیروی خوزانی 🆔 @shiravi_tafsir 🆔 @shiravi_ir