🔰 #پندانه_شیرازه
🔹گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند... کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید.
🔹طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت:
طلاها را بزاریم پشت منبر ، اون یکی گفت: نه !
اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.
🔹گفتند: امتحانش میکنیم کفشایش را از زیر سرش برمیداریم
اگه بیدار باشه معلوم میشه.
مرد که حرفای اونا رو شنیده بود،
خودشو بخواب زد. اونها کفشایش را برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد.
گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم پشت منبر...!
🔹بعد از رفتن آن دو مرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو بردارد اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش را بدزدند...!
⚠️ و اين گونه است که انسان خیلی وقتها در طول زندگی همه چیز خود را خودخواسته از دست میدهد از جمله زمان و فرصتها.چرا که نگاه و توجهش به جایی است که نباید باشد.
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک میشد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی ؟
🔹️پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم …
🔹گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است و این آب فایده ای ندارد !
🔹️گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم
اما آن هنگامی که خداوند از من می پرسد : “زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟”
پاسخ میدهم : هر آنچه از من برمی آمد !
🔸️ برای امام زمان به همین مقدار کار انجام دهید که اگر از شما پرسیده شد در هجران امام معصومتان چه کردید بی جواب نباشید...
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹 عارفی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود.
روزی به آبادی دیگری رفت
🔹️ عابد به نانوایی رفت و چون لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد رفت.
مردی که آنجا بود عابد را شناخت، به نانوا گفت این مرد را می شناسی؟
گفت: نه. گفت: فلان عابدبود،
نانوا گفت: من از مریدان اویم، دوید دنبالش و گفت می خواهم شاگرد شما باشم،
عابد قبول نکرد.
🔹 نانوا گفت اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام می دهم، عابد قبول کرد، وقتی همه شام خوردند، نانوا گفت: سرورم دوزخ یعنی چه؟
🔹️ عابد: دوزخ یعنی اینکه تو برای رضای خدا یک نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی نان دادی!
⚠️امام جعفرصادق(عليهالسلام):
عمل خالص آن عملی است که دوست نداری درباره آن، احدی جز خدای سبحان از تو تعريف و تمجيد کند.
اصول کافی، ج 3، ص 26
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹️پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت
با سرعت وارد بیمارستان شد و به پرستار گفت:خواهش می کنم به داد این بچه برسید.
بچه ماشین بهش زد و فرار کرد.
🔹پرستار : این بچه نیاز به عمل داره باید پولشو پرداخت کنید.
🔹️پیرمرد: اما من پولی ندارم پدر و مادر این بچه رو هم نمی شناسم.
خواهش می کنم عملش کنید من پول و تا شب براتون میارم
🔹پرستار : با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید.
اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت:
این قانون بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت بشه.
🔹️صبح روز بعد…
همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده بود و به دیروزش می اندیشید
⚠️امام حسن مجتبی(عليه السلام):
هر چه را برای خود میپسندی برای دیگران هم بپسند و هرچه را برای خود نمیپسندی برای دیگران هم مپسند.
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹️مردی خسیس طلاهایش را در گودالی پنهان کرد و هر روز به آنها سر میزد.
🔹یک روز یکی از همسایگانش طلاها را برداشت.
🔹️مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت و شروع به شیون و زاری کرد.
🔹رهگذری پرسید: چه شده؟
مرد حکایت طلاها را گفت.
🔹️رهگذر گفت: این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست، تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟
🔺ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست بلکه در استفاده از آن است
⚠️ اميرالمؤمنين حضرت علی (عليهالسلام):
آدم بخیل (حتی) در چيزهاي پشيز و اندک دنيا برای خود بخالت میکند و (در عوض) تمامی آن را به وارثانش تقدیم مینمايد!
فهرست غرر، ص ٢٩
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹️روزگاری حاکمی اعلام کرد: به هنرمندی که بتواند آرامش را در يک تابلو نقاشی بياورد، جايزه ای نفيس خواهد داد.
🔹بسياری از هنرمندان سعی کردند و حاکم همه تابلو های نقاشی را نگاه کرد و از ميان آنها دو تابلو را پسنديد و تصميم گرفت يکی از آنها را انتخاب کند.
🔹️ اولی نقاشی يک درياچه آرام بود؛ درياچه مانند آينه ای تصوير کوههاي اطرافش را نمايان ميساخت، بالاي درياچه آسمانی آبی با ابرهای زيبا و سفيدبود, هر کس اين نقاشی را ميديد حتما آرامش را در آن می يافت.
🔹در دومي کوههایی بودناهموار و پر صخره؛ آسمان پر از ابر های تيره، باران ميباريد و رعد و برق ميزد، از کنار کوه آبشاری به پايين ميريخت، در اين نقاشی اصلا آرامش ديده نميشد.
🔹️ اما حاکم با دقت نگاه کرد وپشت آبشار بوته ای کوچک ديد که در شکاف سنگی روييده بود. در آن بوته پرنده ای لانه کرده بود ودر کنار آن آبشار خروشان وعصبانی، پرنده ای در لانه ای با آرامش نشسته بود.
⚠️حاکم نقاشی دوم را انتخاب کرد و گفت: "آرامش به معنای آن نيست که صدايی نباشد، مشکلی وجود نداشته باشد، يا کار سختی پيش رو نباشد، آرامش يعنی درميان صدا، مشکل و کار سخت، دلی آرام وجود داشته باشد.
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹️ کسى مىخواست زیرزمین خانهاش را تعمیر کند . در حین تعمیر، به لانه مارى برخورد که چند بچه مار در آن بود . آنها را برداشت و در کیسهاى ریخت و در بیابان انداخت .وقتى مادر مارها به لانه برگشت و بچههایش را ندید ، فهمید که صاحبخانه بلایى سر آنها آورده است ؛ به همین دلیل کینه او را برداشت .
🔹️ مار براى انتقام ، تمام زهر خود را در کوزه ماستى که در زیرزمین بود ، ریخت .از آن طرف ، مرد ، از کار خود پشیمان شد و همان روز مارها را به لانهشان بازگرداند . وقتى مار مادر ، بچههاى خود را صحیح و سالم دید، به دور کوزه ماست پیچید و آن قدر آن را فشار داد که کوزه شکست و ماستها بر زمین ریخت.
شدت زهر چنان بود که فرش کف خانه را سوراخ کرد .
🔹️ این کینه مار است ، امّا همین مار ، وقتى محبّت دید ، کار بد خود را جبران کرد ، امّا بعضى انسانها آن قدر کینه دارند که هر چه محبّت ببینند ، ذرّهاى از کینهشان کم نمىشود.
⚠️امام علی علیه السلام:
دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن ازكينه ها پيروى شود.
غررالحكم، ج۲، ص۵۲
@shiraze_ir
🔰 #پندانه_شیرازه
🔹خیاطی میگفت: اگر شبها جیبهای لباسها رو خالی کنین، لباسها زیباتر میمونن و بیشتر عمر میکنن.
🔹️خالی کردن ذهن هم همینه. تو طول روز مجموعه ای از آزردگی، پشیمونی و اضطراب رو جمع میکنیم. انباشته شدن اینها، ذهن رو سنگین میکنه. پس ذهنمون رو پاک کنیم تا دنیای زیباتری برای خودمان بسازیم.
⚠️ امام على عليه السلام:
كينه توز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.
📚غررالحكم، ح 1962
@shiraze_ir