#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش چهارم
#تغییر دادن_شناسنامه
از دوران کودکی علاقه زیادی به جنگ و انقلاب داشت . از همان دوران هم وارد بسیج شد و فعالیت های خودش را آغاز کرد . سن او برای عضویت در بسیج کم بود و می خواست شناسنامه اش را دستکاری کند که با وساطت پدرش بالاخره عضو بسیج شد . همه کارها و درس هایش را طوری برنامه ریزی کرده بود که به مسجد رفتن و تکبیر گفتن برسد .
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه
✳️بخش پنجم
#کوچکترین_رزمنده_جبهه
مهدی 6 سالش بود که مخفیانه به جبهه رفت . یکبار که برادرم برای خداحافظی آمده بود خانه ما ، مهدی رفت و پشت وانت برادرم میان وسایل و پتوها پنهان شد . با برادرم رفته بود خط . ما هم خیلی دنبالش گشتیم ، نگرانش شده بودیم . تا اینکه دیدیم برادرم مهدی را آورد و به من گفت : این بچه را کنترل کن ! مهدی باز هم با همین شگرد چند بار دیگر خود را به جبهه رساند ه بود . آخرین عملیاتی هم که رفت عملیات مرصاد بود .
شادی روح شهدای مدافع حرم به ویژه
#شهید_مهدی_نوروزی
🌹هدیه کنیم یک گل #صلوات 🌹
🆔 @shire_samera
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش ششم
#انداختن_هواپیما
مهدی نترس و شجاع بود . از همان بچگی هم روحیه مبارزه داشت . وقتی هواپیماها بمباران هوایی می کردند همه پنهان می شدند و مهدی با اسلحه چوبی که برای خودش درست کرده بود به حیاط می دوید و دشمن را نشانه می گرفت و می گفت : (( من بروم این هواپیما را بندازم )) من هم دنبالش می دویدم تا نکند آسیبی ببیند .
🆔 @shire_samera
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش هفتم
#نماز_اول_وقت
شاید مهم ترین ویژگی که مهدی را در معنویت رشد داد همین فرمایش آیت الله بهجت ( رحمة الله علیه ) باشدکه فرمودند:((اگر آخرت می خواهید نماز اول وقت بخوانید و اگر دنیا هم می خواهید نماز اول وقت بخوانید .))
مهدی به نماز اول وقت خیلی اهمیت می داد و همیشه دائم الوضو بود.مارا هم تشویق میکرد که نمازمان را اول وقت بخوانیم .
شادی روحش #صلوات
🆔 @shire_samera
#دلاور_کرمانشاه
✳️بخش هشتم
#گریه_برای_رهبر
هرچه بزرگتر میشد، فعالیت هایش هم بیشتر می شد.نگران حضرت آقا بودوبارهابرای آقا گریه میکردومیگفت امام مان تنهاست .در فتنه 88 جگرش خون بود.وقتی بعدهاازمجاهدت هایش درمبارزه با فتنه گران شنیدم به او گفتم :(الهی خدا آنقدر به تو عمر بدهد که خدمت به رهبر و نظامت کنی)
مهدی هم گفت :(مادر برای شهادتم و برای اینکه من هرگزامامم راتنها نگذارم ،دعاکن )
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش نهم
#بابی_انت_و_امی
فتنه ۸۸ و فتنه داعش سر در یک آبشخور دارند . فتنه ۸۸ را همان هایی راه انداختند که امروز حامی داعش هستند . رهایی از فتنه ۸۸ نیاز مند افرادی بصیر و وظیفه شناس بود . مهدی به تکلیف خودش عمل کرد و وارد عرصه شد . چون هم دین را و هم انقلاب را در خطر می دید . در دیداری که مهدی با آقا داشت به ایشان گفته بود : ((بابی انت وامی)) و این ولایت پذیری را در عمل هم ثابت کرد . همیشه می گفت که هرکس بخواهد کوچکترین اهانتی به مملکت ، رهبر و انقلاب کند جان خود و خانواده ام را برای مقابله با او فدا میکنم.
💢 برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام
#صلوات
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه ✳️ بخش نهم #بابی_انت_و_امی فتنه ۸۸ و فتنه داعش سر در یک آبشخور دارند . فتنه ۸۸ ر
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش دهم
#شادی_مشترک
حضور نیروهای حزب الله لبنان در ایران برای برخورد با اغتشاشات ،خبری بود که از روز های آغازین فتنه 88 بارها و بارها در شبکه های مجازی و ماهواره ای به آن پرداخته شد . تبلیغی که البته یک پیوست هایی داشت و آن هم زمینه سازی برای شعار (( نه غزه نه لبنان ؛ جانم فدای ایران )) بود .اما دوشنبه شب خبر آمد همان برادر منیف اشمر و یکی از فرماندهان ارشدادعایی حزب الله در تهران ! کرمانشاهی بوده و اسمش مهدی نوروزی است ! یکی از شواهد یکی بودن ذات فتنه 88 با داعش همین است که عده ای از فتنه گران زخم خورده از مهدی مثل داعش از شهادت مهدی خوشحال بودند .
برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام صلوات
🆔 @shire_samera
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش یازدهم
#مجلس_روضه_شهید_ساز_است
در ایام عزاداری برای امام حسین علیه السلام منزلشان را به ماتم کده برای اهل بیت علیهم السلام تبدیل می کرد . به خصوص برای حضرت زینب کبری سلام الله علیها روضه می گرفت . خیلی زحمت می کشید تااین مجالس را برپا کند . می گفت : ما اگر در این مجالس خرج کردیم و مایه گذاشتیم می توانیم شهید آوینی ها و... تربیت کنیم .
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه ✳️ بخش یازدهم #مجلس_روضه_شهید_ساز_است در ایام عزاداری برای امام حسین علیه السل
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش دوازدهم
#سفره_ایی_پهن_است
چند ماه پیش آقا مهدی را تو داروخانه اتفاقی دیدم ، عرض کردم شما اینجا کارهای بسیار مهمی در دست داشتی که همه این کارها خدمت به انقلاب و باعث خشنودی دل حضرت آقاست ، اگر میشود شما نرو و این کارها رو به سرانجام برسون، آقا مهدی با یه خنده ی پر معنا گفت : حاجی این سفره ی شهادت هم مثل سفره ای که در ایام دفاع مقدس پهن بود ، جمع میشه و حسرتش برامون میمونه ، میرم به تکلیفم عمل کنم . شاید سر این سفره خداوند متعال شهادت را نصیبم کنه .
برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام
#صلوات
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه ✳️ بخش دوازدهم #سفره_ایی_پهن_است چند ماه پیش آقا مهدی را تو داروخانه اتفاقی دیدم
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش سیزدهم
#خبر_شهادت
مهدی 2 ماه قبل شهادت عکس برادر شهیدم خسرو را دید و گفت : این شهید با من صحبت می کند . گفتم حالا همه چیز را گردن داداش من نینداز . گفت والله قسم آقا خسرو من را صدا می کند و می گوید بیا مهدی . شب قبل از شهادتش هم با من تماس گرفت . گفت مادر چطوره؟ گفتم در کوچه خودمان خانه گرفتند . همین را که شنید ، خیلی خوشحال شد ، گفت : دیگر خیالم راحت شد. گفت ، امشب عملیات داریم . برادرت شهید خسرو من را دعوت می کند . در نهایت شهید خسرو کار خودش را کرد .
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش چهاردم
#درنزدامام_حسین_علیه_السلام_درخون_خودغلطید
سه روز قبل از شهادت از عراق به من زنگ زد و گفت : که آیا شما ناراحت من هستید و می خواهید من برگردم ؟!! من هم گفتم هر چه تکلیف است همان را انجام بده .اگر حضور تو آنجا نیاز است ، بمان . مهدی گفت : مادر جان خیلی نیاز است که بمانم . گفتم : پس حق باز گشت نداری . من هم راضی ام و حلالت می کنم . همیشه به مهدی می گفتم :(( ان شا الله اول آن ها را به هلاکت برسانی بعد در خون خودت غرق شوی و به شهادت برسی . )) مهدی هم دهانش را می گذاشت کف پای من و پای من را می بوسید . محبت مهدی به من قدری بود که حتی یک هفته هم طاقت دوری اش را نداشتم. شب شهادت مهدی خیلی بی قرار بودم . خودم به خودم دلداری می دادم . خوابش را هم دیدم . صبح که از خواب بیدار شدم تماس هایی با خانه گرفته می شد که بیشتر من را نگران می کرد . من از لحن حرف زدن دوستانش فهمیدم که مهدی شهید شده است . اصلا احتمال اسارت را هم نمی دادم . آنها کوچکتر از این بودند که بخواهند شیر سامرا را اسیر کنند . وقتی با برادرش تماس گرفتم رد تماس می زد . رفتم سراغ خواهرش دیدم کوچه پر از جمعیت است . پرسیدم مهدی شهید شده ؟ گریه کردند . همانجا سجده شکر کردم . مهدی برای من عزیز بود اما در راه رضای خدا شهید شد و این بالا ترین افتخار است . بالاخره دعایم برایش مستجاب شد و نزد امام حسین علیه السلام در خون خود غلطید و خدارو شکر که روسفید شدم .
برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام #صلوات
🆔 @shire_samera
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی بهاری
#دلاور_کرمانشاه
✳️ بخش پایانی
#شهادت
از قبل به من گفته بود من دوست دارم شهید بشوم ، من را ببرند کربلا ، تشییع جنازه ام آنجا باشد . بعد شهادت برای تشییع پیکرش مهدی را به کربلا و حرم امام حسین علیه السلام بردند . روز 19 دی قرار شد با مهدی برویم در منطقه ای برای شناسایی ، آن روز مهدی گفت می خواهم پیراهن مشکی که با آن در مجلس روضه شرکت کرده ام را بپوشم . پیراهنش را پوشید و به سمت منطقه ای به نام (عوینات ) در 40 کیلومتری سامرا برای شناسایی رفتیم . ساعت 3 بعد از ظهر بود که به سمت سامرا در حرکت بودیم . در یک کیلومتری دشمن به ما تیر اندازی شد و ما در کمین افتادیم . من در کنار مهدی بودم و به همراه 50 نفر در یک کانال سنگر گرفتیم . سه چهار مرتبه بلند شدیم و با هم تیر اندازی کردیم تا بتوانیم از سمت دیگر بچه ها را عبور بدهیم که یک لحظه دیدم مهدی تیر خورد و به زمین افتاد . گفتم : مهدی چی شد ؟ گفت : تیر خوردم . شجاعت مهدی واقعا بی نظیر بود . خون از بدنش می رفت اما بلند شد چند مرتبه ای دوباره تیر اندازی کرد . تا گلوله آخرش را به سمت دشمن شلیک کرد . گلوله ای دیگر برایش نمانده بود . ذکر یا حسین بر لب های مهدی جاری بود . مهدی در لحظات آخر به من گفت : حواست به بچه ها باشد ، من را رها کن و بچه ها را سالم برگردان . اینجا قتلگاه من است . مهدی با لباس مشکی وارد میدان کارزار شده بود . قبل از عملیات هم به من از شهادتش گفته بود . او وصیت کرد که لباس مشکی اش را همراه او در قبر بگذارم . آخرین کلامی هم که ازش شنیدم ذکر یازهرا سلام الله علیها بود .
برای سلامتی و پیروزی رزمندگان اسلام
#صلوات
🆔 @shire_samera