💠 #ماه_رمضان_در_جبہه_ها
❣ماه رمضـان سال 66 بود..
در منطقه عملياتے غرب كشور بوديم نيروهايی كہ در پادگان نبے اكرم (ص) حضور داشتند در حال آماده باش برای اعزام بودند.
🌷هوا بارانے بود و تمام اطراف چادر در اثر بارش باران گل آلود بود، بطورے ڪہ راه رفتن بسيار مشڪل بود و با هر گامے گِلهای زيادتری به ڪفشها مے چسبيد و ما هر روز صبح وقتے از خواب بيدار مے شديم متوجه مے شديم ڪليہ ظروف غذاے سحـری شسته شده است.
اطراف چادرها تميـز شده و حتے توالت صحرايے ڪاملا پاڪيزه است.
❣اين موضوع همه را به تعجـب وا مے داشت ڪه چه ڪسے اين ڪارها را انجام مےدهد !!!
نهايتا يك شب نخوابيدم تا متوجه شوم چه كسے اين خدمت را بہ رزمندگان انجام مےدهد! بعد از صرف سحری و اقامه ی نماز صبح كہ همه بخواب رفتند ديدم كه روحانے گردان از خواب بيدار شد و بہ انجام كارهاے فوق پرداخت و اينگونه بود كہ خادم بچه های گردان شناسايے شد.
🌷وقتے متـوجه شـد ڪہ موضوع لو رفتہ گفت : "من خاك پاے رزمندگان اسلام هستم ."
🗣راوی : #عبدالرضا_همتی
••┄┅══✼❣✼══┅┄••
🆔 @shire_samera
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹 #ماه_رمضـان_در_جبهه_ها 🌹
🌺 بعد از ۴۸ ساعت درگیرے با دشمن
نیمہ شب به اردوگاه رسیدیم ...
🌺 مقداری آب و یڪ جعبه خرما باقے مانده بود ، فرمانده بچه های گردان را به خط ڪرد و گفت : برادرانے ڪہ خیلی گرسنه هستند از این خرما بخورنـد و آنهایے کہ می توانند، تا فـردا صـبح تحمل ڪنند.
🌺 جعبہ خرمـا بیـن بچـه ها دست به دست چرخیـد تا به فرمانــده رسید...
🌺 فرمانـده بہ جعبـه خرمـا نگاه ڪرد، خرماهـا دست نخورده بود ،بچـه ها تنـها با آب قمقمه هایشان افطار ڪرده بودنـد.
🌹ماه #رمضان بود...
🌹تیرماه شصت و یڪ...
🍂 #عملیات_رمضان
🍂 #بفدای_لب_تشنه_ات_یاحسین
🍂 #خاطرات_ناب
🆔 @shire_samera