آقای بنی فاطمه تو هیئتش گفت: میخوام ارباً اربا رو معنی کنم... تسبیحشو درآورد بند تسبیح رو پاره کرد... این دونه های تسبیح روی زمین به هر طرف افتاد...!! گفتن بدن علی اکبر اینطوری... 😭😭😭😭😭

یه نگاهی به قد و بالای جوونش کرد، بی شک تو دلش یه ان یکادم براش خوند و راهی میدانش کرد، خیلی علی اکبرو دوست داشتند، وقتی دلتنگ رسول الله میشدند، فقط کافی بود یه نیم نگاه به صورت ماهِ علی اکبر کنن... 😭😭😭😭

‌سوره رفت آیه آیه برگشت ...😭😭😭😭 ‌ « وَ قَطَّعوهُ بِالسُّیُوفٍ إ ر بَ اً إ ر ب ا » ‌

پدر به علی اکبر علیه السلام گفت: پیش رویم، مقابل چشمانم راه برو..! و او راه رفت. چه می‌گویم؟ راه نرفت. ماه را دیده ای که در آسمان چگونه راه میرود؟ چطور بگویم؟ طاووس خیلی کم دارد. اصلا گمان نکن که سرو، پای راه رفتن داشته باشد! نه، پای راه رفتن نه، قصد خرامیدن داشته باشد‌... و حسین سر بر آسمان بلند کرد و گفت شاهد باشد خدای من...! جوانی را به میدان می‌فرستم که شبیه ترین خلق به پیامبر توست در صورت ، در سیرت، در کردار ،در گفتار و رفتار.. تو شاهدی خدای من که ما هر بار برای پیامبر دلتنگ میشدیم،هر بار جای خالی پیامبر، جانمان را به لب می رساند به او نگاه می کردیم... 📚 پدر، عشق، پسر - سید مهدی شجاعی ‌ 🖤@shirintarinzekr 🖤

⬆️⬆️⬆️ 🏴شب هشتم محرم 📝 روضه حضرت علی اکبر(روضه) 🎙️با نوای میثم مطیعی 🖤@shirintarinzekr 🖤