📜 سیزدهم محرم 📜
🔘 #بخش_چهارم
- زنی گفت:
"حکمرانانمان اینچنین می خواستند، نه ما!"
🔸فاطمه! دُخت حسین او را نهیب زد.🔸
~ گفت:
"سکوت و همراهی شما، حاکمانتان را به گستاخی در این جنایت کشاند، و این ننگ از دامانتان پاک نمی شود."
"مگر نه آنکه مردانتان فخر می کنند که ما علی مرتضی و پسرانش را کشتیم و زنانشان را درهم شکستیم؟"
"در اثر کینه های سالهای دور و شکم های انباشته از حرام، کشتن ما را حلال شمردید،و اموال ما را به یغما بردید."
"خداوند ما اهل بیت را به وسیله شما امتحان کرد و شما به وسیله ما امتحان شدید."
"امتحان ما نیک بود و نام نیک بر جای می گذارد، اما امتحان شما، ای وای بر شما."
"ای اهالی نیرنگ و بی وفایی و خودخواهی،با کدامین دست بر ما ستم کردید؟ با کدامین هیئت، به ریختن خون ما راضی شدید؟ با کدامین پا به ستیز با ما برخاستید؟"
✔️ ادامه دارد • • •
🏴👇👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
📜 چهاردهم محرم 📜
🔘 #بخش_چهارم
••• سیدالساجدین را که دید، مزورانه خندید •••
_ گفت:
"نامت چیست؟"
••• سیدالساجدین بی آنکه به او بنگرد •••
* گفت:
"علی بن حسین!"
_ گفت:
"مگر علی بن حسین را خدا نکُشت؟"
* گفت:
"مرا برادری بود به نام علی، که مردمانت او را کُشتند."
_ گفت:
"او را خدا کُشت!"
* سیدالساجدین گفت:
💠"اللّهُ یَتَوَفَّى اْلأَنْفُسَ حینَ مَوْتِها."💠
🔰"خداست که جان ها را به هنگام مرگشان باز میستاند."🔰
_ گفت:
"گستاخی آنهم در جواب من؟ او را ببرید و گردن بزنید."
* سیدالساجدین گفت:
"من و از مرگ ترسیدن؟ نمی دانی که ما به کشته شدن عادت داریم،کرامت ما به پذیرش شهادت در راه خداست."
🔺ابن زیاد، به خشم آمد و سربازان را به سوی او گسیل داشت.🔻
🔹زینب، سیدالساجدین را به آغوش کشید و در پناه خود گرفت و او را نهیب زد.🔹
+ گفت:
"پسر زیاد! کشتگانی که از ما گرفته ای بس نیست؟"
"خون بهای تسلّی دل تو چه مقدار است؟"
"اگر قصد کُشتن او را داری مرا هم بِکُش!"
● ۳۵ روز تا #اربعین
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50