لطفـــــ کڹ ایڹ قطره را تا سمتـــــ دریا هم ببر
صبح محشر کہ مے آید نـــام مڹ را هم ببر
اربعیڹ پـــاے پـــیاده از نـجـــفـــــ تا کـــــربـــلا
التماستـــــ مےکـــنم "مـــڹِ حــقــیـــر" را هم ببر.
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ احمد مشلب
استفاده با لوگوی خودتون آزاده
به شرط هدیه صلوات به شهید امید اکبری
2.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدمتگزاران محرم:
#استوری_اینستاگرام_اربعین شماره 7
💠ای کاش زائرش باشیم...
هر روز یک کلیپ شامل یک حدیث از فضائل زیارت سیدالشهداء علیه السلام را در استوری اینستاگرام خود قرار دهید...
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
شهادت مظلومانه امام سجاد (صلواتُ اللهِ و سلامُه عليهِ) تسلیت باد.
آتش سر مولای ما ، ای داد نریزید
آخر چرا با سبط حیدر در ستیزید
🏴👇👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
☀️ امام سجاد (علیه السلام):
💠 سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود:...
📚 منبع: بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
#امام_سجاد
منتظران واقعی در عصر غیبت،
برتر از مردم تمام زمان ها هستند؛
زیر آنقدر از سوی خدا عقل و معرفت پیدا می کنند...
که غیبت و شهود برایشان فرقی نمی کند.
💔شهادت امام زین العابدین تسلیت باد💔
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
✅24 روز تا اربعین
♦️آقـا بِخـر این دربدرِ ڪرب وبلا را
❣تا باز ببیـند سحـر ڪرب وبلا را
♦️ارباب بیا و اربعین قسمٺما ڪن
❣با پاےِ پیاده حَـرمِ ڪرب و بلا را
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
سید رضا نریمانیFadaeian_Haftegi_980212_3.mp3
زمان:
حجم:
20.84M
واقعااا گوشش کنید تا #آخر
ان شاءالله #اربعین جز #جاماندگان_ نباشیم
#التماس_دعای_فراوان
فوق العاده زیبا هست👌👌👌👌👌
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
📜 بیست و پنجم محرم 📜
🔘 #بخش_اول
🔰نسیم می وزید و باد شعله های مشعل را بازی می داد•••
••• و پیرمرد، از پس پنجره ناظر بود •••
🔰در تابش نور مشعل، بازماندگان کاروان را دید، که در غم و ماتم، سر به گریبان برده اند•••
🔹مشک آب را برداشت و سوی آنان آمد.🔹
••• کاسه پُر آب کرد و به آنان داد •••
~ گفت:
"خوشا بحال ماتم زدگان، زیرا تسلّی خواهند یافت،"
"خوشا بحال تشنگان عدالت، زیرا که این عطش، فرو خواهد نشست."
••• و نگاه اش به سر آویخته بر نیزه خیره ماند •••
•••مشک را به آنان داد و به تندی رفت•••
🔸لحظه ای بعد، با دو شمعدان نقره برگشت.🔸
🔰به نگهبان نزدیک شد و زمانی با او به گفتگو پرداخت، عاقبت دو شمعدان را به او داد، سر را تا صبح، به امانت گرفت و رفت •••
🔰پیرمرد وارد دِیر که شد، دستی به محراب کشید و سر را صدر محراب گذاشت، و مقابل سر زانو زد •••
••• لحظه ای ساکت ماند •••
🔰همه تن چشم شد و چشم خود را به او سپرد، و سپس، آیات انجیل را تلاوت کرد •••
••• دوباره ساکت شد •••
🔺در کور سوی پیه سوز، سر خونین خودنمایی کرد، دلش به درد آمد و روح اش فغان کشید.🔻
••• برخاست و رفت، و زمانی بعد، با کاسه ای از آب برگشت •••
🔹از پارچۀ محراب، قدری به امانت گرفت، نگاه به سر سپرد و گریه کرد.🔹
🔰خس و خاشاک از سر گرفت و روی او را از خون شُست، دوباره سر را، صدر محراب گذاشت، مقابل آن زانو زد، آرام آرام زمزمه کرد •••
✔️ ادامه دارد • • •
● ۲۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
Javad MoghadamMoghadam-Shab4Moharram1398[04].mp3
زمان:
حجم:
4.7M
●همه مهمون تو ایم●
● بانوای: #جواد_مقدم
#شور
#محرم ۱۳۹۸
🏴👇👇👇👇🏴
http://eitaa.com/joinchat/845021184C1b47a3ad50
📜 بیست و پنجم محرم 📜
🔘 #بخش_دوم
••به زمزمه تسکین نیافت، لب به سخن گشود••
~گفت:
"مگر نه آنکه راهی که به سوی خدا ختم می شود،تنگ و باریک است،پس تو چگونه از آن عبور کردی؟"
"دنیا،این پیرزن هزار شوی را،چگونه طلاق گفتی و خود رابه خدا رساندی؟"
"یا نه،شاید خدا خود رابه تو رسانده باشد"
"به کدامین گناه،موی سربه خون خضاب کردی؟"
"کدامین تیغ بُرّا بود،که گلویت را بُرید؟"
"با کدامین عشق،قربانی معشوق شدی؟"
"با کدامین خُلق،قصۀ نیمه تمام اسماعیل را به پایان بُردی؟"
🔰ملتهب بود و منقلب،اشک امانش را بُرید،به شدت گریست وحسرت کشید،از آنکه اورا نمی شناخت••
••لحظاتی گذشت تادوباره آرام شد••
~گفت:
"کدامین رقاصه،با عشوه گری سرت رابه بالای نی بُرد؟"
"کدامین پدرناشناس در انتظار سر بی پیکرت بود؟"
"سرنوشت یحیی دوباره تکرارشد،یا یحیی با سر بُریدۀ خود،سرگذشت ترا از پیش سروده بود؟"
🔺پیرمرد،لحظاتی ساکت شد وفقط گریه کرد🔻
••و سپس خدا راخواند••
~گفت:
"یا رب!بحق عیسی مسیح،این سر را اجازه فرما تابامن سخن بگوید"
🔸به یکباره محراب نور باران شد،سر به سخن آمد ولب گشود🔸
*گفت:
"راهب!چه می خواهی بدانی؟"
••و اودر تمنّابه محراب نزدیک شد••
~گفت:
"بگوتوکیستی؟"
••لحظاتی سکوت بود وسکوت••
🔹وسپس سر به سخن آمد🔹
* گفت:
"أناالمظلوم"
"أناالمهموم"
"أنا المغموم"
"أنااِبن مُحَمدٍ المصطفى"
"أنااِبن على المرتضى"
"أنااِبن فاطمه الزهراءِ"
"أنااِبن خدیجه الکبرى"
"أناابن العروه الوثقى"
"أناشهید کربلاء"
"أناقتیل کربلاء"
"أنامظلوم کربلاء"
"أناعطشان کربلاء"
● ۲۴ روز تا #اربعین ●
#روایت_کاروان_عشق
#روزشمار_محرم