🌸🕊شمیم یاس 🕊🌸
. 📗 ادامه کتابِ 《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_صدوسیُ_هشت منطقه هنوز ناآرام است. رحیم هم آرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوسیُ_نه
آفتاب که خودش را پشت دشت پنهان کرد، به حسین گفتم برایم یک دوربینِ دید در شب جور کند. اصرار کرد که بگویم دوربین را برای چه میخواهم. گفتم بیا برویم پیکر شهید را از دشت بیاوریم. حسین گفت بگذار از فرمانده فوج اجازه بگیریم. پاسخ فرمانده روشن بود: به صلاح نیست! به سهراب هم که گفته بودم، مرا نهی کرده بود. میگفت اگر تکفیریها دوربین مادون قرمز داشته باشند، شک نکنید که برنمیگردید!
فاصله ما و تکفیریها، آنقدر کم است که صدای اذان و دعایشان را میشنویم! اذانِ تکفیریها!
من دلم آرام و قرار ندارد. نمیخواهم پیکر شهیدمان، دست دشمن بیفتد. هوای دشت گرم است، آن شهید، امروز را روزه بوده... بغضم را میخورم.
از فرمانده فوج که ناامید شدیم، با حسین تصمیم گرفتیم سری به بچهها بزنیم. رفتیم پیش احمد که جایی از خط را حفظ میکرد. کنار احمد، روی زمین چمباتمه زدم و گرم صحبت شدیم. وسط حرفها گفتم خبر داری که مهدی طهماسبی شهید شده؟ خشکش زد و بعد، وا رفت! به خودش که آمد، با تعجب گفت شهید شد؟ در جواب تعجبش گفتم بگو انا لله و انا الیه راجعون!
انگار که دلش تکان خورده باشد؛ رفت توی عالم خودش. سرش را انداخته بود پایین و چند دقیقهای هیچ نمیگفت. سرش را بلند کرد: انا لله و انا الیه راجعون... استرجاع که گفت، آرام شد. تعجب از این است که شهید نمیشویم، نه این که شهید میشویم! خواندهایم انا الیه راجعون، تا ببینی تا کجاها میرویم...
...
.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
#قسمت_صدوچهل
از پیش احمد که آمدیم، فرصتی شد که با حاجحمید، فاطمه و خانواده تماس بگیرم. با حاجحمید درد دل کردم. صدای آرامش از پشت خط، چهرهاش را در نظرم مجسم میکرد. دریایی از مهر توی دلم موج میزد اما نخواستم که با بیانش، دلتنگیام را نشان بدهم. بعد از حاجحمید نوبت خانواده رسید.
مادر فاطمه نگران بود. گفتم اینجا بیمه حضرت زینبیم؛ دعا کنید در جنگ با تروریستها پیروز شویم تا شما را بیاورم سوریه و با آرامش و امنیت زیارت کنید... روحیه میدهم بهشان! قاعدتا باید برعکس باشد! من اما میکوشم که بهشان دلداری بدهم!
بعد از زنعمو، زنگ میزنم به خانه خواهرم. زیاد صحبت نکردیم. احوالپرسی کردیم و خداحافظی. آقاهادی، شوهرخواهرم میپرسید کِی برمیگردی؟ نمیدانستم. گفتم انشاءالله میآیم. به بابا که زنگ زدم، تا صدایم را شنید، گفت تو که قرار بود این روزها سمنان باشی... دوباره برایش میگویم که اوضاع منطقه بحرانی است و لازم است یک هفتهای بیشتر بمانم. بابا ابراز دلتنگی میکند:
-عباس! دلم برات تنگ شده... برگردی بوسهبارونت میکنم...
دلم برای بوسههایش تنگ شده اما چیزی نمیگویم... ادامه میدهد:
-آسیبی ندیدی؟ راستش رو بگو! دست و پاهات، همراهت هستن؟
-خدا یه عقلی به من بده بابا؛ دست و پا نداشتم هم نداشتم!
-چشمانتظارم...
بگو و بخندم با بابا که تمام شد، گوشی را میدهد دست مامان. احوالپرسی میکنیم. صدای مهربانش، دلم را آرام میکند.
-عباس! چقدر صدات نورانی شده!
-مامان! چهره نورانی شنیده بودیم اما صدای نورانی نه!
چند لحظهای سکوت میکنیم.
-مامان! یادت هست قبلا به من گفته بودی که اگر شهید شدی، باید روز قیامت دستم رو بگیری؟
-حالا ما یه چیزی گفتیم! همه فامیل منتظرن که برگردی... دعا میکنن برای اومدنت.
- زیاد دعا نکنید، شاید دعاتون برعکس مستجاب بشه!
بیش از این جدیِ آمیخته با شوخی، نمیتوانستم از احساسی که در درونم جریان داشت، با مادر حرف بزنم. نگران بودم که مبادا نگرانش کنم.
از حرف زدن با بابا و مامان، آرامش گرفتهام. همیشه دوست داشتم دست و پای مامان را ببوسم اما این کار را نکردم؛ الان هم بغضی شده در گلویم. کاش مرا به حضرت زینب(سلامالله علیها) ببخشد... کاش بابا از سر دینی که بر گردنش دارم بگذرد... در خدمت به بابا و مامان کوتاهی کردهام و حالا سخت پشیمانم... کاش علیرضا و مهدی، برادرانم، کم نگذارند برایشان...
چقدر حرف نگفته توی دلم هست... پناه میبرم به مناجات علی(علیهالسلام) که آهنگش، آرامشِ شبهای من است:«مولای یا مولای... انت القوی و انا الضعیف؛ و هل یرحم الضعیف الا القوی؟» چه کسی جز تو بر منِ ضعیف رحم میکند؟...
...
۱۴۰
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
فهمیـده ام
قیـمت آدم ها
به آن چیـزی است
که بـه خاطرش آه می کشند!
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
♦️ #کلامشهدا
برای اینڪه معشــوقت را
همیشہ در ڪنارت احساس ڪنـی
باید دائما به یـادش باشی
با " صـلــوات " با " اسـتـغـفـــار " و . . .
« فَاذْڪُرونی اُذْڪُرْڪُمْ
و اشْڪُروا لِی وَلا تَڪْفُـرُون . . . »
سوره بقـره 12
#شهید_حاج_حسین_خرازی
✍شهید حاج حسین خرازی| نعمالرفیق
🕊🍃🌷🕊🍃🌷🕊🍃🌷🕊🍃🌷
Ya Mola.mp3
2.38M
یا مولا دلم تنگ اومده
شیشه دلم ای خدا زیر سنگ اومده
@behshtfatm🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر آغاز هر نامه نام خداست 💞
که بی نام او نامه یکسر خطاست
امروز پنج شنبه رو با عطر نامهای خدا 💕
آغاز میکنیم
🌸🍃🌸🍃🌸
🌸بسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌸
🌸یا اَللهُ یا رَحْمنُ
🌸یا رَحیمُ یا خالِقُ
🌸یا رازِقُ یا بارِیُ
🌸یا اَوَّلُ یا آخِرُ
🌸یا ظاهِرُ یا باطِنُ
🌸یا مالِکُ یا قادِرُ
🌸یا حَکیمُ یا سَمیع
🌸یا بَصیرُ یا غَفورُ
🌸🍃🌸🍃🌸
@behshtfatm🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر روز صبح از خواب بیدار میشوم و با خودم میگویم «هنوز زندهام، این یک معجزه است». سپس به زندگی ادامه میدهم و سعی میکنم از آن لذت ببرم.
سلااااام صبحتون بخیر
@behshtfatm🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره آموزشی رایگان نکات روانشناسی
هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا پنج صلوات نذر فرج امام زمان
@behshtfatm🍃🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دوره آموزشی رایگان نکات معرفتی
نام استاد رفیعی
هزینه: ارسال این بنر برای 5 نفر یا 5 صلوات نذر فرج امام زمان
امیدواریم که مطالب برایتان مفید واقع شود و مورد امضای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشد.
@behshtfatm🍃🦋
1_3178702577.mp3
5.8M
#رادیو_مرسی
تقدیم به شما فرهیختگان
Ejraye Goroohi - Barkhizid.mp3
662.6K
🌷🌷🌷برخیزید ای شهیدان راه خدا
🇮🇷🇮🇷🇮🇷دهه فجر گرامی باد🇮🇷🇮🇷🇮🇷
AUD-20220202-WA0031.mp3
5.47M
🇮🇷🌺🍃
🌺
❇️ نوآهنگ| این عمار
❣ جون میذارم برا کشورم
🇮🇷 من رگ و خونم ایرانیه
❣ اینکه میبینی کم بچه نیست
🇮🇷 نسل قاسم سلیمانیه
#دهه_فجر
#ایران_قوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 صحبتهای استاد #رائفی_پور درباره حمله پهپادها به یکی از مراکز وزارت دفاع در اصفهان
🗓 ۱۰ بهمن ۱۴۰۱
#سیاسی
@behshtfatm🍃🦋
Madar-kharidar-gham.mp3
7.45M
اهنگ مادر 💝💝
تقدیم به مادران کانال و همه مادران ایران زمین 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💕لطفـــا فقــط فوروارد کنید
•✾💞💞🍂💞💞✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️💘☀️💘☀️💘
آهنگ: ز عشقت
به امید ظهور حضرت عشق، یوسف زهرا روحی فداه 💓
ز عشقت آنچنان مستم که دیگر خود نمی دانم💘
در این مستی بوم حیران و با این حال خاموشم☀️
نه دوریت بود ممکن نه آغوش پر از مهرت💘
ز بوی زلف مشکینت ولی همواره مدهوشم☀️
رخت بگشای ای ساقی که جانم در طلب باشد💘
بده یک جرعه زان باده برد هم دم و هم هوشم☀️
در این دیر پر از محنت بسی سختی پذیرفتم💘
به این اندیشه تا روزی شراب معرفت نوشم☀️
در این عالم تو را دارم تو را دارم به تنهایی💘
وصالت غایت عمرم در این ره همچنان کوشم☀️
رخت بگشای ای ساقی که جانم در طلب باشد💘
بده یک جرعه زان باده برد هم دم و هم هوشم☀️
در این دیر پر از محنت بسی سختی پذیرفتم💘
به این اندیشه تا روزی شراب معرفت نوشم☀️
بود شور لقائت همچو آتش در درون من💘
در این آتش همی سوزم ولی فانی و خاموشم☀️
رخت بگشای ای ساقی که جانم در طلب باشد💘
بده یک جرعه زان باده برد هم دم و هم هوشم☀️
در این دیر پر از محنت بسی سختی پذیرفتم💘
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
{♡أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج♡}
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•..
پیشاپیش روز پدر مبارک
@behshtfatm🍃🦋