"معتقد بودن" با "پایبند بودن" فرق داره.
خیلی از ما "معتقدیم" اما "پایبند" نیستیم...
خدا از بنده هاش ، جفت اینا رو "باهم" میخواد...
.
اینکه میبینید سخن یک نفری بیشتر
متحولتان می کند درحالی که همان را
از آدمهای دیگری نیز شنیدهاید
صفا و پاکی درونشان بر ناخودآگاه شما
هم تاثیرگذاشته...
اینکه فکر کنیم با دوخط خواندن و سواد داشتن میتوانیم دنیایی را عوض کنیم اشتباه است اینکه فکر کنیم این را الان متوجه شدیم و اگر انتقالش دهیم همه متاثر خواهند شد اشتباه است
تهذیب در کنار تعلیم اگر نباشد بن مایهی اصلیِ تاثیر حاصل نخواهد شد...
برای بر جان نشستن کلام باید مراقبه کرد باید خود عامل به گفتـهها بود اینها اثر وضعی دارد اینها را ما اگر متوجه شویم در کار انذار دقت بیشتری میکنیم...
بخاطر همین نشست و برخاست با بزرگان آدم را متحول میکند چون نَفَسشان حق است تو را هم به رنگ خودشان میکند...
آقای نخاولی میفرماید که:
« انذار کار هرکسی نیست....!
آدم اگر آتش نداشته باشد که جایی را
گرم نمیکند لکن انذار با صرفِ دانستن،
حاصل نمیشود »
.
یک آفتی که در کار #تشکیلاتی متدینین
وجود دارد این است که گاهی حق پرستی و
طرفدار حق بودن عجلـه و عُـجب به
بار می آورد...
این آفت باعث می شود خیلی ها نتوانند باهم کار را پیش ببرند نتوانند در موازات و عرض هم کاری را انجام دهنـد
برای مثال:
شما وقتی چند نفـر کاربلد درست و حسابی را میبینید اغلب هرکسی دوست دارد حرف خودش باشد اهتمام دارند به اینکه نظـر خودشان حق است بخاطر همین
عمدتا میروند با یک افراد سطح پایین تری کار میکنند که خودشان به آنها حکم کنند و روحیهی مدیریتی خود را ارضا کنند
یعنی کاربلدها باهم یک تیم واحد نمیشوند... غرورشان اجازه نمیدهد به این ترتیب جداگانه برای خود دفتر و دستکی به راه می اندازند تا راحت تر بتوانتد مدیریت کنند لذا مجمعی از افکار درست و حسابی کنارهم قرار نمیگیرد که ثمـرِ ثمینی به بار آورد
شما گاهی آدم هایی را میبنید در هیأت به محض اینکه تا جایی رشد میکنند جدا میشوند و میروند برای خودشان تِکیهای به راه میاندازند
این عدم تفاهم و تسامح و عدم اجماعِ این نبوغات
این موانعی که مشاهده میشود از آفت های جدی و مهم کار تشکیلاتی میان مومنین است...
.
تازگی ها هم دارد یک تزی بین انقلابی ها راه میافتاد که هرچه «ولی» را بیشتر بزنند
و لایک بیشتری بگیرند کلاس دارد، آنوقت مردم میگویند ما متعصب نیستیم روشنفکریم، خدا هم راضی تر است که مستقل دین داری کنیم ولایت فقط ولایت اهل بیت علیه السلام است
ولی فقیه و این چیزها را هم آخوندها از توی آستینشان درآوردهاند....
کلا اپوزیسیون بودن بالاخره ارج و قربی پیدا کرده که جدیداً هم دارد کالبد مذهبی بهخودش
میگیرد..!
[عجـب روزگاریست آقا...!
عجـب تاریخِ پرتکراریست ]
صبر برای اهل حق در همهی مسائل
علی الخصوص برای دعوت دیگران
یک معقولهی مهـم و پیش برندهایست که
بدون وجود آن به مرور زمان خود حق هم
زایل میشود...!
.
#سوال
چرا در قرآن بعد از تواصو بالحق، تواصو بالصبر آمده؟ برای چه بین همهی صفات، توصیه بر صبر شده؟ رابطهی بین حق و صبر چیست؟
.
این صبری که در قرآن اومده یعنی علاوه بر اینکه خودتون صبور باشین دیگران رو
هم دعوت به صبر کنین....!
حالا #جدای از این آیه، صبـر در
مناسبات متفاوت معنای گوناگونی هم داره
صبر و استقامت به هنگام شدائد،
صبر بر تمسخر و صبر در هنگام دعوت
و صبر بر چیزهای دیگه
اما "صبر در دعوت" چطوره؟؟
.
.
پیامبر اکرم صلوات اللّٰه میفرمایند در هنگام دعوت دیگران به دین این مسائل را رعایت کنید:
۱- علیکم بِـرِفـق
۲- قولا سدیدا
۳- لا حسودا
۴- لا استکبارا
۵- فظا غلیظا
.
کسانی که حق پرستن، حق طلبن و اهل
حق هستن یا اینکه حق با آنهاست یک آسیب متوجه آنهاست و آن این است که صبر ندارند، وقتی صبر را
از دست بدهند باعث می شود دینشان را
هم از دست بدهند...
این «تواصو بالصبـر» ی که بعد از «تواصو بالحق» آمده تاکیدی بر رفق و مداراست و نکتهای بسیار ظریفیست که باید به آن توجه کرد....
#تاریختحلیلیاسلام