eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
773 ویدیو
243 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
❌در تصویر بالا☝️☝️ به علامت ستاره 5 پر که بر روی کلاه خود کوروش هخامنشی توجه کنید❌ ⚠️همه می دانید که یهودیان و صهیونیسم چقدر بر روی کوروش مانور می دهند، دلیلش هم همان خدماتی است که هخامنشیان و کوروش برای یهود انجام داده اند، لازم به ذکر است که رئیس جمهور اسبق اسرائیل شیمون پرز در یک شبکه رسمی اعلام کرد کوروش اولین صهیونیست جهان بود.✡ حال به بررسی یکی از نماد های فراماسونری و شیطان پرستی می پردازیم.
در تصویر فوق به علامت ستاره پنج پر رو کلاه خود کوروش دقت کنید☝️☝️
❌در عقیده شیطان پرستان «بز بافومت» نماد شیطان و قدرت تاریکی ها است که سر آن در یک ستاره پنج پر (inverted pentagram) گنجانده شده است. که ستاره معروف پنتاگرام تصویر یک بز را نشان داده است❌ ⚠️در طول تاریخ علوم سرّی غرب اغلب به نام بافومت اسرارآمیز استناد می‌شود. علیرغم آنکه اکنون بافومت نام شناخته شده‌ای در قرن بیستم است،‌ می‌توان اشاراتی از بافومت را در اسنادی قدیمی مربوط به قرن یازدهم یافت. امروزه، این نماد با هر چیزی مربوط به علوم سرّی، آیین جادوگری، سحر، شیطان‌پرستی و علم غیب درآمیخته است. بافومت معمولاً در فرهنگ عامه برای نشان دادن هر چیز رمز گونه‌ای استفاده می‌شود. ⚠️معروف‌ترین تصویر از بافومت را می‌توان در کتاب “Dogme et Rituel de la Haunte Magie” نوشته «الیفاس لوی» یافت، کتابی که در سال ۱۸۹۷ نوشته شده و یک منبع کامل و متعارف در خصوص علوم سرّی امروز محسوب می‌شود. این موجود نمایانگر چیست؟ مفهوم نمادهائی که او را احاطه کرده اند چیست؟ و چرا اینقدر در علوم سرّی حائز اهمیت است؟ برای پاسخ به این سوالات می‌بایست اول به خاستگاه آن بنگریم . به تصویر زیر و علامت پنتاگرام ( ستاره پنج پر ) نگاه کنید
به علامت ستاره پنج پر یا پنتاگرام نگاه کنید☝️
⚠️☝️☝️تصویر سمت چپ بز بافومت و نماد شیطان است و تصویر سمت راست عکس جرج واشنگتن نخستین رئیس‌جمهور آمریکا بود و او یکی از ماسون های اعظم در نهضت کابالا و فرماسونری است. که ستاره پنتاگرام را همراه خود دارد.
⚠️این تصویری هست که به عنوان تصویر کوروش معرفی شده ... با یک کلاه خود که روی آن یک پنتاگرام وجود دارد حال به پنتاگرام زیر نگاه کنید :
⚠️پنتاگــرام مسیحیــان: کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی (شهوت) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چند رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد: پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود. پنتاگرام همچنین برای یک فرقه پنهان عرفانی مسیحی، نمادی از Isis (الهه حاصل خیزی) و Venus (اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت. ⚠️برای مشاهده تصویر پنتاگرام در گوگل کلمه pentagram را سرچ کنید.
❌تعریف پنتاگرام❌ کلمه «پنتاگرام» از کلمه یونانی πεντάγραμμον منشا گرفته‌است که به معنی پنج خط است. پنتاگرم به عنوان سمبلی ارزشمند در یونان و بابل قدیم مورد استفاده قرار می‌گرفته، پنتاگرم دارای گرایش‌های جادویی می‌باشد. بسیاری از کسانی که پیرو نوپگانیسم یا مهرپرستی هستند از این سمبل استفاده می‌کنند. پنتاگرم ید طولایی در رابطه با سیاره ونوس (زهره) دارد و آن را سمبل این سیاره می‌شمارند، سیاره زهره نماد مادینه مقدس است که در مسیحیت آن را مریم مجدلیه (که بعد از افشا گری‌ها کتاب راز داوینچی اثر دن براون بیشتر مرسوم شد) و در ایران باستان آناهیتا (که بعضی به صورت کلی آن را ننه یا ننه خاتون نیز مینامند)، و همچنین رابطه مستقیمی با فراماسونی‌ها یا شوالیه‌های معبد (Knights Templar) دارد که آنها نگه دارنده راز جام مقدس هستنداولین استفاده از ستاره پنج پر به پنج هزار سال پیش در بین‌النهرین در نزد سومریان بر می‌گردد. ⚠️پنتاگــرام در جــادو: در آیین پرستش جادوگران یونانی، پنتاگرام به عنوان جهان کوچک (بدن انسان) شناخته می شد. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کردند. هدف از این احساس درک عمیق شیطان بود، که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، «جوردانو برونو» است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. (پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است
❌دستکاری در گاتهای زرتشت❌ با اینکه متن گاتها بخاطر زبان دشوار آن قابلیت درک کامل را ندارد و تا حدی نیاز به استنباط پژوهشگر دارد (بهانه‌ای که اغلب تبدیل به ابزاری برای توجیه دستکاری‌ها شده است)، اما دخالت و تحریف، در مواقعی آشکارتر، بارزتر و بدیهی‌تر از آنست که قابلیت چنین توجیهی را داشته باشد.در هنگام بحث با یک زرتشتی از وندیداد اوستا یا یشت ها سریعا بیان میکنند که ما فقط،گاتها رو قبول داریم که کهن ترین قسمت اوستا. ولی آیا گاتها اینقدر که میگویند قابل قبول است?!!!!!!! ‼️در همهٔ این ترجمه‌ها، هر کجا که فعل جمع برای مفهوم خدایان وجود داشته است، افعال جمله از حالت جمع به حالت مفرد تبدیل شده‌اند. ⚠️در بسیاری موارد حالت صرفی نام زرتشت از سوم شخص و یا ضمیر غایب، تبدیل به اول شخص و ضمیر حاضر شده است. در یک مورد نام زرتشت به دلیل ضمیر غایب و اشاره به زمان گذشته، بطور کلی حذف شده است. (موبد شهزادی، هات ۲۸، بند ۶). ⚠️واژهٔ مرکب «گِئوش اوروَن» به معنای «روان گاو،نـَفـَس روح ماده‌گاو» بدون توجه به اهمیت و نقش بسیار مهم و حیاتی گاو در زندگی جوامع دامدار سدهٔ هفتم پیش از میلاد، به این شکل‌ها برگردان شده است: در ترجمه‌های آذرگشسب، وحیدی، شهزادی و ساسانفر: «روان آفرینش»، شوشتری: «روان مادر گیتی»، جعفری: «جهان و جهانیان»، هاشم رضی: «جهان»، پورداود: «فرشته نگهبان جانداران سودمند». 👇چنانکه در ادامه می‌بینیم، مترجمان تمایل و اشتیاق عجیبی در بکارگیری مکرر واژهٔ «جهان» دارند و از آن به هر شکل ممکن و در ازای هر واژه‌ای که باب میل نبوده است، استفاده کرده‌اند. ⚠️با توجه به تغییر معنای گاو به جهان و چیزهای شبیه به آن، مترجمان ناچار بوده‌اند هر آنچه که به گاو مربوط می‌شده است را تغییر دهند. واژهٔ «فـَشویـَنـْت» به معنای «چوپان، گاوچران» تبدیل شده است به: ترجمه آذرگشسب: «نیکوکاران و پارسایان و رهبر آنها»، جعفری: «کسی که با راستی و درستی می‌زید و کسی که جهان را می‌پرورد»، شهزادی: «پارسایان و کارگران درستکار»، وحیدی: «پارسایان و راهبر آنان»، دوستخواه: «پارسایان و رهبرشان»، ساسانفر: «نگهبان و سرپرست خوب». ⚠️دو واژهٔ «خـْشْـویذَه» به معنای «شیر، شیر گاو» و «آزوتی» به معنای «چربی شیر» تبدیل شده است به: ترجمه پورداود: «فراوانی»، آذرگشسب و شهزادی: «پیشرفت جهان و سعادت مردمان درستکار»، شوشتری: «شیرینی مادر گیتی»، جعفری: «راهنمای آبادانی»، وحیدی: «آبادی جهان»، ساسانفر: «پیشرفت و بهبودی». ⚠️واژهٔ «واسـْتـْرَه» به معنای «علوفه» تبدیل شده است به: ترجمه پورداود: «خورش»، آذرگشسب و شهزادی: «نیروی آباد کردن جهان و گسترش راستی» (این دو بزرگوار گویا هر واژهٔ غیردلخواهی را با همین عبارت تکراری جایگزین کرده‌اند)، شوشتری: «دهش و پوینده»، جعفری: «توش و توانایی و آبادانی»، هاشم رضی: «راستی و آیین مردمی»، وحیدی: «توان آبادی جهان»، دوستخواه: «یاوری خویش و تُخشایی»، ساسانفر: «همراه و پشتیبان». ⚠️واژهٔ مرکب «هـْووروشـَئیبـْیو» به معنای «بی‌چربی، بی‌غذا» تبدیل شده است به: ترجمه پورداود: «خورش نیازمندان»، آذرگشسب و شهزادی: «پیشرفت جهان و سعادت مردم درست کردار»، شوشتری: «شیرینی مادر گیتی که همه نیکان را بهره‌مند خواهد نمود»، جعفری: «او کسانی را که می‌خواهند خدمت کنند، با آموزش‌های خود پیش می‌برد»، وحیدی: «آبادی جهان»، دوستخواه «بهبود جهان و کامروایی درست کرداران»، ساسانفر: «نیازمندان و خواستاران». ⚠️دو واژهٔ «گِئوشـْچا اَزْیاو» به معنای «گاو شیرده» تبدیل شده است به: ترجمه‌های آذرگشسب و شهزادی: «روان آفرینش»، شوشتری: «روان گیتی بارور»، جعفری، وحیدی و دوستخواه: «روان جهان بارور»، ساسانفر: «جهانی که آبستن تحولات و دگرگونی‌هاست». ⚠️واژهٔ «واسـْتـْریَـه» به معنای «علوفه‌دهنده» تبدیل شده است به: ترجمه پورداود: «کشاورز»، آذرگشسب: «نجات‌بخش»، شوشتری: «پاسدار خوب»، جعفری: «مردی نیکو، سودبخش و آبادکننده»، شهزادی: «یاور و نجات‌دهنده»، هاشم رضی: «کشاورزان»، وحیدی و دوستخواه: «رهاننده»، ساسانفر: «راهنما». ⚠️اینگونه تغییرات نه تنها در متن ترجمه گاتها، که در واژه‌نامه‌های همراه با کتاب نیز اعمال شده است. ⚠️نمونه‌های بالا مشتی نمونه خروار بود که فقط از چند بند آغازین هات ۲۸ و هات ۲۹ استخراج شده بود. بی‌گمان نمی‌توان ادعا کرد که تمامی این ترجمه‌هایی که بشدت با یکدیگر متفاوت و متناقض هستند، درست هستند. اما اینکه چرا اشخاص چندانی بدان‌ها با دیده شک و تردید ننگریسته‌اند، از آن رو است که همگی آنها مفاهیم زیبا و دلپسندی را در بر دارند و احساسات خواننده آنها را قبول می‌کند و روحیهٔ «مؤمنانه» او که دوست ندارد به شک و تردید بپردازد، همهٔ آنها را بی‌کم و کاست و به‌رغم تمامی تفاوت‌ها و تناقض‌هایش می‌پذیرد.
❌سنت ازدواج با محارم(خویدوده) در میان شاهان هخامنشی❌ ⚠️سنت ازدواج با محارم، بویژه ازدواج با خواهر، در میان خاندانهای شاهی و اشرافی عهد باستان وجود داشته است و دودمان هخامنشی نیز با این سنت بیگانه نبود زیرا چنانچه دیدیم کوروش بنا به برخی روایات خاله اش را تصرف کرده بود و با او ازدواج کرد . کمبوجیه نیز چون عاشق خواهر خود شد، قاضیان دربار را فرا خواند و نظر آنها را در این باره جویا شد. قاضیان در پاسخی "بی خطر" گفتند هیچ قانونی که خواهری را به ازدواج برادری در آورد نداریم، ولی قانون دیگری داریم که به شاه اجازه می دهد هر آنچه دلخواه اوست انجام دهد! کمبوجیه نیز، که خود را فراتر از قانون دید، خواهری را که دوست داشت (رکسانا) گرفت و پس از چندی خواهر دیگر (آتوسا) را هم گرفت! داریوش دوم نیز پروشات خواهر یا خاله خود را بزنی گرفت؛ اردشیر دوم دو دختر خود آتوسا و آمستریس را عقد کرد، و زن داریوش سوم استاتیرا نیز خواهر او بود. 📗ایران در زمان ساسانیان .ص 434و435 ⚠️به گفته استرابون جغرافیدان نامدار باستانی، طایفه مغان (کاهنان ایران باستان از دوره ماد) حتی با مادران خود ازدواج می کنند. ⚠️ازدواج هم خونی در خاندانهای پادشاهی مصر نیز رواج داشت. پادشاهان مصر غالبا با خواهر و گاه با دختر خود ازدواج می کردند به این بهانه که خون دودمان سلطنتی پاک بماند. 📗(ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 142) ولی انگیزه اصلی آنها حفاظت و مراقبت از ثروت دودمان بود (همانجا، ص 144) ازدواجهای هم خونی در دودمانهای پادشاهی ایران باستان نیز اساسا به انگیزه حفظ ثروت و قدرت در دودمانهای مربوطه صورت می گرفتند.
⚠ازدواج شاهان هخامنشی با محارم(خویدوده). ایران در زمان ساسانیان. کریستین سن. ص434
⚠ازدواج شاهان هخامنشی با محارم(خویدوده). ایران در زمان ساسانیان. کریستین سن. ص435.
⚠️ازدواج با محارم در میان طبقه شاهان مصر. تاریخ تمدن ویل دورانت ص142
❌ یکی دیگر از جعلیات متوهمین آریایی و باستان گرا❌ بعد از انتساب بیمه و دانشگاه ، حقوق بازنشستگی و معافیت از خدمت سربازی! در جعل سازی جدید آرتمیس را به عنوان نخستین زن دریا نورد معرفی کرده اند، همانطور که می دانید این رفتارها ناشی از نوعی کمبود و فقدان اخلاق عملی و علمی در بین باستان گرایان است، حرف هایی که ساخته و پرداخته جاعلان افراطی است و تمام رفتارها و گفتارهای آنها بر گرفته از نژادپرستی و تعصبات بیجا است.
⚠️ازدواج با محارم در میان طبقه شاهان مصر. تاریخ تمدن ویل دورانت ص144
⚠️عجیب ترین جعلیات کوروش پرستان سوپر آریایی☝️☝️
☝️☝️👇👇😳😁 احتمالا ناو ها و یا زیر دریایی هایی هم در کنار این کشتی های جنگی وجود داشته است ... از جمله تجهیزات و امکانات این نوع کشتی ها میتوان به موارد زیر اشاره کرد: دو دستگاه سیستم رادار فرانسوی مارک DRBN-38A Decca Bridgemaster E250 و یک دستگاه رادار تعیین هدف فرانسوی . MRR3D-NG دو دستگاه توپ دریایی 30 میلی متری مارک АК-630 با 2000 گلوله زاپاس. یکدستگاه توپ ضد هوائی مارک Breda-Mauser,. چهار قبضه تیربار برونینگ با کالیبر 12,7 میلی متری. دو سیستم راکت زمین به هوائی سام 18 (ایگلا). دو سیستم پرتاب راکت بالدار کروز "کالیبر" با سرعت بالاتر از صوت. دو سیستم راکت ضد هوائی "سندباد". دو سیستم ضد هوائی مدرن و ضد راکت روسی پیشرفته و تمام اتوماتیک "پالاش" (قداره ) 😄😁
❌ معرفی چهره واقعی آرتمیس و افشای جعل باستان گرایان آریایی❌ ⚠️آرتمیس (به یونانی: Αρτεμις و به لاتین: Artemis/artemise) در اساطیر یونان، ایزدبانوی شکار، ماه و حاصلخیزی، دختر زئوس، و خواهر دوقلوی آپولون بود ⚠️هرودوت این نام را جزو اسامی خدایان یونانی می آورد. ⚠️گزنفون هم او را به عنوان یک رب النوع یونانی نام می‌برد. ✅طبق منابع متعدد تاریخی،یونانی بودن این واژه روشن و صریح است و جای تردید نیست. ⚠️نام پدر آرتمیس هم لیگ‏دامیس بود که این نیز نامی یونانی و مربوط به نواحی ایونیه است (نه یک نام ایرانی) پدر آرتمیس، اهل هالیکارناس (در ایونیه) بود، و مادر او نیز اهل جزیره کریت (کِرِت) در دریای مدیترانه بود. لذا آرتمیس، ایرانی (و پارسی) نبود. 👈بنابر نقل تاریخ، نام پسر آرتمیس، پیسیندلیس (Pisindelis) بود،که یک نام یونانی است. ⚠️آرتمیس از اینکه خشایارشا آتن را به آتش کشید، ابراز خشنودی می‌کند و او را می ستاید. لذا یونانیان، به آرتمیس به چشم یک خائن جنایتکار نگاه می‌کردند. در جنگ سالامیس، آرتمیس نزد خشیارشا آمد و با او همراه شد. دقیقا همین رفتار آرتمیس ، بانوی خیانتکار یونانی باعث شد تا باستانگرایان و یهودیت برای او جعل سازی کنند و او را به پارسیان نسبت دهند. 📗منابع: [۱]. بنگرید به theoi.com, Olympios, Artemis.‎.‎.‎ (link is external) و mythindex.com, greek mythology, Artemis.‎.‎.‎ (link is external) آثنایوس نوکراتیسى، ایرانیات در کتاب بزم فرزانگان‏، ترجمه: جلال خالقى مطلق‏، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامى‏، ۱۳۸۶. ص ۹۶ [۲]. تاریخ هردوت،‏ مترجم و محقق: هادى هدایتى،‏ تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران‏، ۱۳۸۲. ج‏ ۴، ص ۱۰۰ پاورقی، ج ۳ ص ۱۴۹ پاورقی. [۳]. آثنایوس نوکراتیسى، همان، ص ۱۰۳؛ تاریخ هردوت، همان، ج ‏۱، ص ۸۱ [۴]. پروکوپیوس، جنگ‏‌هاى ایران و روم، ترجمه: محمد سعیدى‏، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى‏، ۱۳۸۲، ص ۸۱ [۵]. تاریخ هردوت، همان، ج‏ ۴، ص ۱۰۲ [۶]. تاریخ هردوت، همان، ج‏ ۴، ص ۱۰۱ [۷]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان‏، تهران: نشر دنیاى کتاب‏، ۱۳۷۵. ج‏ ۱، ص ۶۲۰ [۸]. تاریخ هردوت، همان، ج‏ ۱، ص ۳۱ [۹]. گزنفون، لشکرکشى کوروش‏، ترجمه: غلام على وحید مازندرانى،‏ تهران: نشر دنیاى کتاب‏، ۱۳۸۴، ص ۱۴۲ [۱۰]. مری بویس، زرتشتیان، باورها و آداب دینی آنها، ترجمه ع.بهرامی، تهران: نشر ققنوس (ویراست دوم)، ۱۳۹۱. ص ۱۱۸؛ رومن گیرشمن، تاریخ ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۷۲. ص ۳۲۰ [۱۱]. مری بویس، همان، ص ۱۱۹ [۱۲]. Schmitt، Rüdiger, ARTEMISIA, Encyclopædia Iranica.‎ [۱۳]. تاریخ هردوت، همان، ج ۳، ص ۷ [۱۴]. تاریخ هردوت، همان، ج‏ ۱، ص ۵ [۱۵]. حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۷۴۳ [۱۶]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶. ص ۳۸۲ [۱۷]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶. ص ۴۴۷ و ۴۵۳؛ حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۸۰۷-۸۰۸ [۱۸]. تاریخ هرودوت، ترجمهٔ وحید مازندرانی. تهران: انتشارات فرهنگستان ادب و هنر ایران، ۱۳۵۶. ص ۴۵۹؛ حسن پیرنیا، همان، ج ‏۱، ص ۸۱۹ [۱۹]. حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۷۴۳ [۲۰]. حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۸۱۴ [۲۱]. حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۸۱۵ [۲۲]. حسن پیرنیا، همان، ج‏ ۱، ص ۸۱۵ [۲۳]. حسن پیرنیا، همان، ج ‏۱، ص ۷۴۳
⚠️☝️شبهه ای که یکی از ملحدان بیسواد(آریایی)وارد کرده بودند به کلام الله تعالی.
⚠️ در ابتدای پاسخ باید از بیسوادی شخص شبهه وارد کننده چند مورد را افشا کنم. 1_اول اینکه کفر از کفرو ناسپاسی می آید .و ریشه آن به ترتیب ک،ف،ر هست. ولی فکر از اندیشیدن می آید و تفکر کردن و ریشه آن به ترتیب ف،ک،ر. خب شخص ملحد وبیسواد ریشه این کلمات را جابجا کرده و ادعا دارد که هم معنی هستند.مثلا سعید به معنا خوشبخت از ریشه س،ع،د هست حالا اگر طبق روش ملحد بیسواد پیش برویم پس عدس که از حبوبات هست هم به سه حرف ع،د،س یا س،ع،د باید هم معنی باشد که اصلا اینگونه نیست. اما مثلا کلمه شیر معنی سلطان جنگل .صفت برای افراد شجاع و همان نوشیدنی از،پستان گاو معنی میدهدو... خب یک ملحد از این نوع بیسواد گویا به این چیزها دقتی ندارد.
دلیل دوم بر بیسوادی این شخص ملحد که حتی سواد کافی برای درست نوشتن هم ندارد.الحمدلله که این جماعت خودشان را بدست خود رسوا میکنند که چقدر،بیسواد هستند.👈سعال کردن👉 غلط است از لحاظ نگارشو صحیح آن 👈سوال کردن👉 است.خب کسیکه سعال کردن را غلط مینویسد و به ظن خود فکر میکند سعال کردن یعنی پرسش کردن هست باید فهمید که چطور بر طبل بیسوادی خود میزند و چنین شخص بیسوادی اصلا درجایگاهی نیست که بر قرآن شبهه وارد کند. ⚠️معنی سعال یعنی شادمان گردیدن و سرفه هم هست⚠️☺️ قابل توجه ملحد بیسواد☝️
اما دلیل سوم بر بیسوادی شخص ملحد☺️ نوشته کفر از کلمه فکرکردن می آید که در اینجا کل قواعد دستوری بوسیله شخص ملحد بیسواد به شکل هراس انگیزی شخم زده میشود.کافیست به دو شات پایین از فرهنگ لغت دهخدا نگاه کنید تا معنی کفر و معنی فکر را دریابید
اما مورد چهارم بیسوادی ملحد را بگویم بعد پاسخ شبهه داده شود. ⚠️ملحد در یک حرکت آریایی کوروش پسندانه و جاهلانه معنی آیات 101 و 102 سوره مائده را کلا دستکاری،و قیچی کرده.امان از،بیسوادی☺️ ⚠️⚠️⚠️اما جواب بر این شبهه که اگر بدون غلط املایی و بدون دستکاری معنی آیات و بدون شخم زدن عرصه قواعد دستوری زبان عربی بیان شود
⚠️قرآن بارها و بارها در آیات مختلف و بیش از 300 بار امر به تفکر کردن و فکر کردن و اندیشیدن نموده. جناب ملحد بیسواد اگر فکر کردن بمعنای کفر باشد پس قرآن 300 بار توصیه کرده که کافر باشیم????(ملحد 12 سیلندر سوپر آریایی یعنی این) ✅جایگاه تفکر و تعقل در قرآن 1- قرآن کریم به اشکال مختلف جایگاه بلند متفکران و دانشمندان را تذکر داده است : (زمر / 9) (مجادله / 11) (زمر / 18). 2- انسان را به تفکر در آفرینش و تفکر در خودشان دعوت کرده است : (آل عمران / 191) (روم / 8). 3- در بسیاری از آیات , بدون این که صریحا" مردم را به تفکر دعوت کند, استدلال عقلی می آورد; و بدون این که اعتبار تعبدی خود را لحاظ کند با منکران احتجاج می کند: (هود / 35) (انبیائ / 22) (موئمنون / 91). 4- در تشریع احکام الهی , در بسیاری از موارد فلسفه احکام را بیان می کند, تا مردم از روی بینش , از آن تبعیت کنند: (عنکبوت / 45) (بقره / 183) (مائده / 6) (مائده / 91) (طه / 14). 5- در ده ها آیه نشانه های خود را به غرض به تفکر واداشتن مردم بیان می کند. تعابیری چون : (لعلهم یتفکرون , لعلکم تتفکرون , افلا تتفکرون , لقوم یتفکرون ) و یا تعابیری چون : (افلا تعقلون , افلم تکونوا تعقلون , لعلکم تعقلون , ان کنتم تعقلون , لقوم یعقلون , افلا یعقلون ) که هر یک از آنها چندین بار تکرار شده است .
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَسْأَلُواْ عَنْ أَشْيَاء إِن تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِن تَسْأَلُواْ عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللّهُ عَنْهَا وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ» (المائده، 101) ترجمه: اى مؤمنان! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما فاش گردد موجب اندوهتان مى‏شود. و اگر به هنگام نزول قرآن از آن بپرسيد [حكم آن‏] براى شما روشن خواهد شد. خدا از آن [سؤالات بی‌جا] درگذشت و خداوند آمرزنده‏ى بردبار است. چنان چه مشهود است، در این این مبارکه، هرگز توصیه نشده که از زیاد سؤال کردن اجتناب نمایید، بلکه فرموده است از پرسیدن آن چه دانستنش موجب اندوه می‌شود اجتناب کنید و نیز از سؤال بی‌جا پرهیز نمایید. فرض کنید کسی از رسول الله صلی الله علیه و سلم سؤال نماید(بواسطه ارتباط رسول الله از طریق وحی) که: «من چه زمانی خواهم مُرد؟» و یا «سبب مرگ من چیست؟» و یا «همسر و فرزندان من کِی و چگونه می‌میرند؟» و ...، بدیهی است که پاسخ این سؤالات چیزی جز بر غم و اندوه و در اغلب موارد یأس و ناامیدی نمی‌افزاید.
و گاهی انسان چون برایش قابل هضم نیست و خوشش نمی‌آید انکار هم می‌کند. لذا در آیه بعد تصریح می‌نماید که بسیاری قبل از شما از این قبیل سؤالات نمودند و به جهت آن کافر شدند: «قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِّن قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُواْ بِهَا كَافِرِينَ» (همان، 102) ترجمه: البته گروهى پيش از شما نيز اين چيزها را پرسيدند، سپس بدان كافر شدند ⚠️گاه انسان با سؤال بی‌مورد، کار ساده را برای خودش سخت می‌کند؛ مثل قوم بنی‌اسرائیل. به آنها امر شد که گوساله‌ای را قربانی کنید و ... – خُب اگر هر گوساله‌ای را بنا بر همین امر قربانی می‌کردند، به حاجت می‌رسیدند، اما کار را بر خود سخت کردند، پرسیدند: نر باشد یا ماده – بزرگ باشد یا کوچک – چه رنگی باشد – در میان کدام گله باشد و ...، پس مجبور شدند دنبال چنین گوساله‌ای با این مشخصات بگردند. انسان گاه با سؤالات بی‌مورد، خودش را به دردسر می‌اندازد. ⚠️گاهی سؤال بسیار زودرس است، پس یا پاسخی به آن داده نمی‌شود و یا اگر پاسخ داده شود نیز برای سائل قابل درک نبوده و فایده‌ای ندارد. مثل یک سؤال علمی که هنوز معلومات اولیه و مقدماتی آن حاصل نشده است. ⚠️و اما گاهی سؤال درباره موضوعات یا مباحثی است که بشر با عقل خود در می‌یابد که از فهم آن عاجز است. چرا که عقل و فهم چیزی را می‌فهمد که به آن احاطه داشته باشد. یعنی آن مطلب، آن موضوع یا ...، محاط عقل او باشد. حال اگر همه عاقلان و حکیمان عالم جمع شوند و از چیستی خدا بپرسند، قطعاً به هیچ نتیجه‌ای نمی‌رسند، به جز یک نتیجه عقلی مبنی بر این که خداوند متعال «چیستی» ندارد و اگر داشت که محدود می‌شد و این صفت مخلوق است و نه خالق. لذا فرموده‌اند در مورد آن چه که به عقل شما درک نخواهد شد، سؤال نکنید، چرا که اصلاً جوابی ندارد که شما فهم کنید. چنان چه حتی در مورد چیستی روح فرمود: «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً» (الإسراء، 85) ترجمه: و در باره روح از تو مى‏پرسند، بگو: روح از [سنخ‏] فرمان پروردگار من است، و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است.
(اگر قرآن چنین افرادی را به چهارپایان تشبیه کرده الحق که توصیف خوبی برای این اشخاص بیان شده با این همه جهالت و نادانی که در وجود این ملحدان(خصوصا نوع ایرانی)جمع شده. والسلام علی من اتبع الهدی(طه47) درود و سلام بر کسی که پیرو هدایت باشد.