1. خود را مدیون اسلام وانقلاب می داند.
2. مومن به انقلاب ومبانی آن است.
3. به آینده انقلاب ونظام اسلامی امیدوار است.
4. دوستدار انقلاب ونظام اسلامی است.
5. معتقد به آرمانهای انقلاب است.
6. مبانی جمهوری اسلامی را میداند .
7. خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ونظامی)اماده میکند .
8. پیشتاز حرکتهای انقلابی است.
9. در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم است.
10. در صف اول دفاع از آرمانها وارزشهای انقلابی حضور دارد.
11. رابطه خود را با امام وآرمانهایش پیوسته حفظ میکند.
12. معتقد به استقلال فکری ،سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی است.
13. خودش را برای مسئولیتهای بزرگ اماده میکند.
14. بدنبال کسب آگاهی سیاسی وبصیرت است.
15. تاریخ معاصر را خوب میداند .
16. نسبت به دشمنی های دشمنان حساس ،خروشناک است.
17. بدنبال کسب علم ودانش است.
18. نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال واثر گذار است.
19. بدنبال وحدت وهم افزایی در جامعه است.
20. کار وتفکراتش اسلامی وانقلابی است.
21. با اطرافیان خود مجادله احسن دارد.
22. خوش بین به فرهنگی اسلامی است .
23. خوش روحیه است .
24. باهوش است ونمیگذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند.
25. امر به معروف ونهی از منکررا وظیفه شرعی وانقلابی خود میداند.
26. اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار میدهد.
27. پر انگیزه ومطالبه گر است .
28. پایبند به تعلقات معنوی ، خانوادگی ومیهنی است .
29. بامنطق محکم از مسئولین انتقاد میکند.
30. نظام سلطه را با همه ابعاد ولایه هایش می شناسد.
31. مقید به کار تشکیلاتی است.
32. قانون گراست.
33. دلش نورانیست.
34. رابطه قلبی ومعنوی خود را با خداوند تقویت میکند.
35. اهل قرآن است.
36. اهل دعا ومناجات با خداست.
37. اهل اعتکاف است.
38. میانه رو است ؛ افراط وتفریط نمیکند.
39. از طعن وبدگویی دیگران نمیهراسد.
40. عدالت خواه است.
آیا پس از پیروزی انقلاب دینداری و احیاء تفکر دینی وضعیت بهتری داشته و میشود گفت مردم به تفکر دینی بیشتری گرایش پیدا کردهاند؛ یا بالعکس دین زدگی ویژه میان جوانان ایجاد شده است؟ یعنی هویت دینی اکنون با وجود رفتارهای ناقض شریعت مثلاً در پوشش، آمار طلاق و اعتیاد، ایجاد برخی شبهات یا اتفاقی مثل اغتشاشات آبان ماه، در کشور ما تثبیت شده است؟
آمار جمعیت نیز بیشتر شده است. جمعیت 35 میلیونی در ابتدای انقلاب اسلامی، به حدود 85 میلیون نفر رسیده است.
معترض نیز با اغتشاشگر فرق میکند، چنان که بیشتر مردم ایران، نسبت به بسیاری از نابسامانیها و سوء مدیریتها اعتراض دارند، اما نه تنها اعتشاشگر نیستند، بلکه بسیار هم مؤمن و انقلابیاند.
بنابراین، اغتشاش هزار یا حتی پنج هزار نفر نیز چیز عجیب و غریبی نیست، بالاخره در میان دهها میلیون انسان مسلمان و انقلابی، وجود چند هزار نفر بیدین، بهایی، منافق، ضد انقلاب، خودفروش، بیوطن، غربزده و یا خدایی ناکرده فاسد، و حتی چند نفر تروریست و مزدور که طبق دستور، هر تظاهرات و اعتراضی را به اغتشاش تبدیل میکنند، بسیار طبیعی است. منتهی هیچ گاه چند میلیون نفر، هر روز به خیابانها نمیریزند، اما پانصد نفر برای اغتشاش، آدم کُشی، به آتش کشیدن اموال عمومی یا شخصی و خلاصه ایجاد ناامنی، کافی است.
●- اما، وقتی بنا باشد که دو چیز یا دو رویکر و یا دو اوضاع با یکدیگر مقایسه شوند، باید از یک سو اطلاعات کافی از هر دو در اختیار باشد و از سوی دیگر تطبیقی درست و هم سنخ صورت پذیرد و در نهایت به قضاوتی عادلانه منجر گردد. آیا آمار طلاق بیشتر است، یا آمار رویکرد به دین و دینداری، به نماز و روزه و اعتکاف، به مطالعات علمی، به جهاد فی سبیل الله در عرصههای گوناگون و ...؟!
ما [مردم]، پیش از انقلاب، از تفکر دینی چه داشتیم که حالا بخواهیم با امروز مقایسه کنیم؟! بله، اکثریت مردم مسلمان بودند، اهل نماز و روزه هم بودند، اما از دین چه میدانستند که حالا تفکر دینی هم داشته باشند؟!
●- مردم قبل از انقلاب، چند نفر از متفکران دینی چون: علامه طباطبایی، علامه جعفری، آیت الله مطهری، آیت الله محمد باقر صدر، آیت الله بهشتی، آیت الله دستغیب ... و حتی امام خمینی رحمة الله علیهم اجمعین را میشناختند، امروز چقدر با تفکرات آنها میباشند؟! ظاهر دشمن زودتر و بهتر شناخته بود که در همان سالهای اول انقلاب، اکثر این متفکران دینی را با ترور به شهادت رساند!
از کافههای سطح پایین مستهجن بگیرید، تا کابارهها – از عرق فروشیها بگیرید تا بارهای لوکس – از قمارهای خیابانی بین فقرا بگیرید تا کازینوهای ملی و بین المللی – از فحشای عمومی بگیرید تا فاحشهخانههای رسمی، تا ترویج فساد و فحشا در رسانهی ملی و ...، همه در همین کشور و برای همین ملت مسلمان بود!
●- البته از همهی اینها مهمتر، تسلیم مردم مسلمان به حکومت طاغوت بود، تا جایی که هم نماز میخواندند و هم "جاوید شاه" میگفتند! و از آن بدتر، قبول ذلت استعمار و استثمار بیگانه بود! غربزدگی برای این ملت عقب افتاده، چه در میان به اصطلاح روشنفکرانش و چه میان عموم مردم، یک افتخار بود!
●- از بخشش خاک این کشور، در دوران قاجاریه و صفویه که بگذریم، در دوران جنگ جهانی دوم (رضا پهلوی)، 9 میلیون نفر از جمعیت کمتر از بیست میلیونی ایران، به خاطر فقر و بیماری مردند و هر چه داشتند به نیروهای نظامی انگلیس و متفقین میرسید! یعنی فاجعهای بدتر از هلوکاست ساختگی! و بدتر آن که "بحرین" جزو خاک ایران بود، و در دوران محمدرضا پهلوی، رسماً تقدیم شد!
●- مردم ما، کجا فرهنگ و جرأت داشتند که با "تفکر دینی" حتی آشنا بشوند، چه رسد به این که عمل نمایند؟! اگر ساواک به خانهای میریخت و در آن "نهج البلاغه" مییافت، این خودش یک جرم بزرگ بود، در حالی که نهج البلاغه، در کتاب فروشیها عرضه میشد!
مردم کجا با فرهنگ "جهاد و شهادت" آشنایی داشتند و برای دفاع از یک وجب خاک کشور، جان برکف و مشتاقانه به جبههها میرفتند؟! مردم گمان داشتند که "جهاد و شهادت"، امری است مخصوص امام حسین و یارانش علیهم السلام و همان را نیز نمیشناختند!
●- اگر چه متفکران دینی مردم را تعلیم میدهند و آگاه میسازند، و اگر چه رهبران دینی، بصیرت اذهان عمومی را ارتقا بخشیده و ملت را هدایت میکنند، اما آیا فقط وجود این بزرگان سبب بیداری اسلامی در کشورهای اسلامی و آگاهتر شدن سایر ملل گردیده است، یا رویکرد نظری و عملی مردم به تفکرات دینی و دینداری؟!
●- امروز امریکای جنایتکار و تروریست و انگلیس خبیث و اسرائیل غاصب و سایر جنایتکاران عالَم، فقط از وجود چند نفر متفکر دینی میترسند، یا از رویکرد دهها میلیون نفر، به اسلام ناب محمدی صلوات الله علیه و آله؟!
●- تفکر دینی و یا حتی گرایش و التزام به دینداری، فقط محدود به آمار طلاق و یا بدحجابی و اعتیاد نیست؛ اگر چه همین مقدار نیز از "تفکر غیر دینی" نشأت میگیرد! این چه قضاوتی است که تهاجم فرهنگی دشمنان، ضعف تبلیغاتی، بیعرضگی برخی مسئولان، عوامی و بیبصیرتی برخی از جوانان که اسیر و مغلوب فساد مجازی شدهاند، فشار دشمنان خارجی با تحریم و ضد تبلیغ و ...، به حساب دین و تفکر دینی پس از پیروزی انقلاب گذاشته شود.
●- بدیهی است که هر تفکری، هر جریانی، هر انقلابی و هر گرایشی، "ریزش و رویش" دارد؛ اما آیا میتوان "ریزش و رویش و خیزش" مردم [به ویژه جوانان] را نسبت به اسلام و تفکر دینی، با پیش از انقلاب و حتی هیچ ملت مسلمان دیگری در امروز مقایسه نمود؟!
●- بله، یک خطای علنی [مانند بد حجابی، اعتیاد و یا لاابالیگری] نمود عمومی دارد، یک نفر را هزاران نفر میبینند؛ اما این دلیل نمیشود که گمان شود آنها اکثریت دارند! پس میلیونها نفر انسان مؤمن، که حضور و نمودشان در تظاهراتها، نمازها، اعتکافها، هیئات و ...، رخ میدهد، از کجا میآیند؟! در حالی که اکثرشان جوان هستند، و حتی سالهای ابتدایی انقلاب و امام را ندیدهاند، چه رسد به پیش از انقلاب. این همان خیزش عمومی و رویکرد عجیب به "تفکر دینی" میباشد. این انقلاب و تحول نسبت به تفکر دینی و دینداری را خداوند سبحان در قلبها ایجاد نموده است.
امام خمینی رحمة الله علیه:
«اسلام بود که شما را راه انداخت و به شما همچو قدرتی داد که در مقابل این قدرتهای شیطانی بزرگ ایستادید و نترسیدید. این قدرتی بود که خدا به شما داد؛ و الاّ ما که بندگان ضعیفی هستیم که چیزی نداریم... این قدرت خدا بود. این چیزی بود که خدا به شما عنایت کرد و باید این عنایت خدا را حفظ کنید.» (صحیفه امام، ج 8، ص 167-168)
امام خامنهای:
●- «ملت ما از مسائل سیاسی منزوی بود، روگردان بود، حوادث کشور را مورد توجه قرار نمیداد. انقلاب این حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبدیل کرد به یک ملت آگاه و سیاسی. امروز نوجوانهای ما هم در دورترین نقاط کشور تحلیل سیاسی میکنند، حوادث سیاسی را درک میکنند، روی هر مسئلهای تحلیل میگذارند. قبل از انقلاب اینجور نبود. سیاستگرائی و سیاستفهمی مخصوص یک عدهی انگشتشمار در این کشور بود. مردم عموماً دور از حوادث کشور بودند؛ دولتها میآمدند و میرفتند، قراردادهای بینالمللی بسته میشد، کارهای بزرگ در دنیا انجام میگرفت، ملت خبر هم نمیشد. اینها خطوط اصلی این انقلاب است که این حوادث را در این کشور به وجود آورد. این اصول، نهادینه شده است؛ تثبیت شده است.» (14/11/1390)
●- «کسی اعتراض نکند که خب بالاخره یک ریزشهایی هم داشتیم؛ بله داشتیم، همه جا هست، همیشه هست؛ ملاک این نیست، ملاک این است که مقایسه کنیم، ببینیم رویشها چگونه است و ریزشها چگونه است. در اصلِ خود انقلاب هم همین حرف هست که حالا جای بحث آن، اینجا نیست.» (10/7/1398)