هر چقدر تهذیب نفست بیشتر
روحت لطیفتر
هر چقدر روح لطیفتر
ارتباطت با عالم و خدا بیشتر :)
چشمِ آدمی دروازه ایه که میتونه
هم تو رو تا اوج برسونه، هم ببرتت قعرِ زمین.
فقط بستگی به تو داری که چیکار میکنی؟
میتونی وقتی چشمت به معصیت افتاد
حیایِ وجودت رو بیدارش کنی و چشماتو ببندی،
و هم میتونی همون موقع چشماتو باز کنی.
ولی حیفه این چشمی که نیمه شبا میتونه
بیدار شه و از شوقِ خدا اشک بریزه و
برایِ اباعبدالله تَر بشه؛ حالا بشه ابزارِ
دستِ شیطان برای دور کردنِ تو..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅نحوه برخورد، مهمتر از پاسخ دادنه
این کلیپ چند کلاسِ درس است!
ببینید وببینانید💯
🔺علامهٔ فرزانه، متفکر و فیلسوف نامدار از شیوهٔ عملی احترام به نفوس انسانها میگوید.
سلام
میخوام مناظره و بحث من با یه ملی گرا
و کوروش پرستان رو اینجا قرار بدم
بینی و بین الله چیزی کم و کاست نمیکنم
ممکنه طولانی باشه اما جذابه ؟
بدونید اینا حرفی برای گفتن ندارن
فقط تکرار و تقلید و پزعلمی دارند👇👇
💥خودم
کوروش: نگاهی به تاریکترین زوایای تاریخ با تکیه بر منابع داخلی
تصویر کوروش به عنوان یک قهرمان ملی و نماد عدالت و بزرگواری، عمدتاً ساخته و پرداخته دورههای معاصر است. در این متن، با استناد به برخی منابع معتبر داخلی، به بررسی نکات تاریک و جنبههای کمتر شناختهشدهی شخصیت کوروش و دوران هخامنشی میپردازیم.
۱. کوروش؛ فاتحی که با خون حکومت کرد
حسن پیرنیا (مشیرالدوله)، از نخستین تاریخنگاران مدرن ایران و نویسنده کتاب تاریخ ایران باستان، در جلد اول این کتاب به تناقضات شخصیتی و رفتارهای جنگطلبانه کوروش اشاره میکند. او درباره لشکرکشی کوروش به لیدیه مینویسد:
> «کوروش در جنگ با کرزوس (پادشاه لیدیه) دستور داد سربازانش شهر را به طور کامل محاصره کنند و غنائم به دست آمده را به عنوان حق سربازان تقسیم کنند» (تاریخ ایران باستان، جلد اول، ص ۱۳۲).
پیرنیا همچنین اشاره میکند که پس از پیروزی، کوروش با سیاستهایی دوگانه تلاش کرد تا رهبران محلی را تضعیف و مردم را به تسلیم وادار کند. این نشان میدهد که عدالت او صرفاً برای تثبیت قدرتش بود.
۲. بردهداری و ظلم به طبقات پایین جامعه
عبدالحسین زرینکوب، نویسنده و مورخ برجسته، در کتاب دو قرن سکوت با اشاره به ساختار طبقاتی جامعه هخامنشی، از بهرهکشی شدید از بردگان و طبقات پایینتر در ساخت بناهایی مثل تخت جمشید سخن گفته است:
> «کارگران تخت جمشید، در واقع اسیران جنگی بودند که در ازای کار طاقتفرسا، جیرهای ناچیز دریافت میکردند. این جیرهها به هیچ وجه برای زندگی روزمره کافی نبود» (دو قرن سکوت، ص ۵۶).
زرینکوب این ساختار را ناشی از سیاستهای کوروش و جانشینانش میداند که به جای رفع نابرابریها، بر طبقهبندی اجتماعی تاکید میکردند.
۳. تحریف منشور کوروش
احسان یارشاطر، پژوهشگر برجسته تاریخ و ادبیات ایران، در مقالات مختلف خود به تحریفات تاریخی درباره کوروش پرداخته است. او در مقالهای در یغما (شماره ۲۳، سال ۱۳۴۰) به تحلیل منشور کوروش میپردازد و آن را بیشتر یک ابزار تبلیغاتی میداند تا مدرکی برای حمایت از حقوق بشر:
> «متن منشور کوروش صرفاً به مدح خود و توجیه اقدامات سیاسی و نظامیاش میپردازد. از آزادی دین یا عدالت اجتماعی هیچ اثری در آن نیست. این منشور چیزی جز سندی برای تثبیت قدرت در بابل نیست» (مجله یغما، شماره ۲۳، ص ۱۹-۲۱).
۴. تبلیغات پهلوی و اسطورهسازی کوروش
دکتر فریدون آدمیت، در کتاب ایدئولوژی نهضت مشروطه، به تلاشهای حکومت پهلوی برای ساختن یک اسطوره ملی از کوروش اشاره میکند:
> «در دوران پهلوی، تاریخ کوروش به طرز گزینشی بازخوانی شد. جنبههای منفی یا متناقض او کنار گذاشته شد و به جای آن، چهرهای ایدهآل و افسانهای از کوروش به مردم ارائه شد» (ایدئولوژی نهضت مشروطه، ص ۲۸۸).
آدمیت این روند را ناشی از نیاز حکومت پهلوی به تقویت هویت ملی میداند، که بسیاری از حقایق تاریخی را تحتالشعاع قرار داد.
۵. نگاهی انتقادی به طرفداران کوروش
دکتر علی شریعتی، در سخنرانیها و نوشتههایش، به انتقاد از ناسیونالیسم افراطی و کوروشگرایی میپردازد. او در کتاب بازگشت به خویشتن میگوید:
> «ملت ما به جای پرداختن به واقعیات تاریخی، خود را به اسطورههای خیالی مانند کوروش سرگرم کرده است. این گونه قهرمانسازیها چیزی جز تلاشی برای فرار از مشکلات واقعی نیست» (بازگشت به خویشتن، ص ۵۹).
شریعتی تاکید میکند که اسطورهسازی از کوروش، بیشتر ناشی از نیاز روانی جامعه به قهرمانپروری است تا شناخت واقعیتهای تاریخی.
جمعبندی: بازخوانی بدون تعصب
تاریخ کوروش و هخامنشیان، مانند هر دوره دیگری، پر از تناقضها، پیچیدگیها و حتی ظلم است. برخلاف تصویر آرمانی که در ذهن بسیاری از ما شکل گرفته، کوروش هم یک پادشاه با اهداف سیاسی و نظامی بوده که برای تثبیت قدرت خود از روشهای مختلف، گاه انسانی و گاه بیرحمانه، استفاده کرده است. پذیرش این واقعیتها نه تنها از ارزشهای تاریخی ایران نمیکاهد، بلکه ما را به شناخت دقیقتر و آگاهانهتر از گذشتهمان نزدیکتر میکند.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
💥خودم کوروش: نگاهی به تاریکترین زوایای تاریخ با تکیه بر منابع داخلی تصویر کوروش به عنوان یک قهرما
در جواب این متن اینو گفت👇👇
والا حسن مشیرالدوله در پایان بندی و جمع بندی زندگی کوروش وی را در زمره بزرگترین و شایسته ترین و محبوب ترین پادشاهان باستان قرار میدهد که حتی اسکندر دنبال الگو گیری از وی بوده
احسان یارشاطر در کتاب ایرانیکا چاپ ۱۹۶۵ هم از دستاورد های کوروش در جهان باستان تقدیر میکنه!
کارتون فقط کات یه قسمت هست و تعمیمش بر کل کارنامه زندگانی کوروش؟
حتی آمیلی کورت و پیر برایان که بیشتر رویکرد انتقاد گرایانه تر دارن بازم کوروش رو ستایش کردن
بچسبید به دستاور حیدر کوروش براتون بیش از حد بزرگه
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفت👇👇 والا حسن مشیرالدوله در پایان بندی و جمع بندی زندگی کوروش وی را در زمره ب
اینو گفتم👇👇
وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، واقعیتهایی که زیر لایههای تعصب و احساسات پنهان شدهاند، چیزی جز تکرار اشتباهات نیست.
شما که به تاریخ افتخار میکنید، واقعاً به چی افتخار میکنید؟ به جنگها؟ به خونهایی که برای یک وجب خاک ریخته شد؟ یا به این که توی هر دورهای به جای قدرت و اتحاد، دعوا و تفرقه نقطه مشترکمون بوده؟
بیایید روشنفکری و وطندوستیتون رو شفافتر نگاه کنیم.
چرا فکر میکنید اگر کسی از نقد تاریخ یا فرهنگ ما حرف بزنه، دشمنه؟ مگه تاریخ فقط برای افتخاراته؟ چرا شکستها، خیانتها، و اشتباهات رو نمیبینید؟ چرا نمیپذیرید که بزرگترین دشمن ما، نه "بیگانگان"، بلکه تعصبهای خودمون بوده؟
"وطنپرستی" فقط عاشق خاک بودن نیست، عاشق مردمه.
شما که شعار ملیگرایی میدید، برای رفاه و عدالت مردم چی کار کردید؟ آیا وقتی یه هموطن فقیر یا بیپناه تو همین خاک، نادیده گرفته میشه، بازم به خاکتون افتخار میکنید؟ یا فقط وقتی حرف از "مرز" میشه، حس وطندوستیتون فوران میکنه؟
روشنفکری واقعی، سوال کردنه نه ادعا.
به جای این که همیشه دنبال توجیه تاریخ باشید، چرا نمیپرسید: چرا فلان تمدن شکست خورد؟ چرا فلان دوره طلایی ما، با خیانت و فساد نابود شد؟ روشنفکری یعنی جرأت داشتن برای قبول ضعفها، نه پنهان کردنشون پشت افسانهها و شعارها.
حقیقت تلخ اما روشن: ما توی گذشته گیر کردیم.
به جای این که یاد بگیریم و جلو بریم، توی افتخارات قدیمی یا عقدههای تاریخی دست و پا میزنیم. انگار هر چی به عقب نگاه کنیم، آینده روشنتر میشه! ولی تاریخ فقط یه آیینهست، نه نقشه راه.
سوال آخر: شما برای "امروز" چی دارید؟
اگر جوابتون باز هم فقط "گذشته" یا "افتخار به خاک" باشه، باید بگم بازی رو باختید. چون جهان با علم، فرهنگ، و اتحاد جلو میره، نه با افتخار به جنگهای صد سال پیش یا مرزهای رسمشده روی نقشه.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
اینو گفتم👇👇 وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، واقعیتهایی که زیر لایههای تعصب و احساسات پنهان شدهاند، چ
این رو نوشت👇👇👇
یک نمونش:
تمام افتخارات جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله که به بچه هایی مثل همت و باقری وصل میکنن! سال ۵۹ تا ۶۲!
محاصره حصر آبادان
بازپسگیری خرم شهر
شکست هجوم به اهواز
بازپسگیری مناطق از دست رفته کرمانشاه و ایلام
مجبور صدام به پذیرش لایحه سال ۱۹۸۳!
قبول غرامت بسیار و به رسمیت شناختن مرز ایران و عراق نام برده شده در قرارنامه الجزایر!
بدون تفنگ دوران و نیروی زمینی و هوایی ارتش،که عموما گرایشات ملی گرایی و ناسیونالیستی داشتن این امر ممکن نبود!
بعدش چی شد؟
یه بی مخ ... ! با رمز: راه قدس از کربلا میگذرد ،پاش رو تو خاک عراق گذاشت !فاجعه ایجاد کرد بعدش جنگ شیمیایی و کلی کشته و آسیب دیده نظامی و غیر نظامی با فرماندهی مجاهد بزرگ اسلام محسن رضایی
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفت👇👇 والا حسن مشیرالدوله در پایان بندی و جمع بندی زندگی کوروش وی را در زمره ب
در جواب این متن اینو گفتم👇👇
دوست عزیز، مشکل اصلی حرفهای شما اینه که داری به شدت گزینشی برخورد میکنی و از مغالطههای مختلف برای دفاع از یه تصویر بینقص از کوروش استفاده میکنی. اجازه بده برات توضیح بدم:
۱. حسن پیرنیا (مشیرالدوله):
پیرنیا در همون کتاب تاریخ ایران باستان، هم از دستاوردهای کوروش صحبت کرده و هم از جنبههای منفی سیاستهاش. ما دقیقاً از کتابش نقلقول آوردیم. حالا چون در آخر کتابش کوروش رو ستایش کرده، شما فکر میکنی کل نقدهاش بیاعتباره؟ این که یه مورخ تناقضات یه شخصیت رو نشون بده، قدرت کارش رو نشون میده، نه ضعف. شما نمیتونی فقط ستایشهاش رو قبول کنی و نقدهاش رو بندازی دور.
---
۲. احسان یارشاطر:
این که شما به کتاب ایرانیکا چاپ ۱۹۶۵ اشاره میکنی، هیچ منافاتی با مقاله یارشاطر در یغما نداره، جایی که به جنبه تبلیغاتی منشور کوروش پرداخته. یارشاطر داره میگه منشور کوروش یه سند سیاسی برای توجیه اقداماتش تو بابل بوده، نه یه اعلامیه حقوق بشر. این حرفا با هم تناقض نداره. تقدیر از دستاوردهای یه پادشاه به این معنی نیست که تمام کارنامهش بینقص بوده.
---
۳. اسکندر و الگوبرداری:
این که میگی اسکندر دنبال الگوبرداری از کوروش بوده، خب اصلاً چی رو ثابت میکنه؟ اولاً این ادعا بیشتر افسانهست تا واقعیت تاریخی. دوماً حتی اگه درست باشه، الگوبرداری از یه پادشاه نظامی مثل کوروش فقط نشون میده که هر دو دنبال گسترش امپراتوری بودن. شما داری از مقایسه دو فاتح استفاده میکنی تا یه چهره بینقص برای کوروش بسازی؟ این منطق نیست، خیالپردازیه.
---
۴. مورخان غربی:
آمیلی کورت و پیر برایان هم کوروش رو تحسین کردن، ولی در همون آثارشون به سیاستهای خشونتآمیز و نظام طبقاتی دوران هخامنشی هم اشاره کردن. شما فقط ستایشهاشون رو میبینی و نقدهاشون رو حذف میکنی. این دقیقاً همون کاریه که ما رو بهش متهم میکنی، یعنی انتخاب گزینشی.
---
۵. حمله شخصی:
اون جایی که میگی «بچسبید به دستاورد حیدر» یا «کوروش براتون بزرگه»، نشون میده داری از بحث منطقی فرار میکنی. من دارم درباره تاریخ کوروش صحبت میکنم، نه علاقه شخصی به یه شخصیت دیگه. اگر نمیتونی حرف علمی بزنی، حداقل بحث رو شخصی نکن. این نشونه ضعف استدلاله.
---
جمعبندی:
مشکل شما اینه که فقط دنبال تقدیس کوروش هستی و نقدها رو برنمیتابی. تاریخ یه پدیده چندوجهیه؛ هم دستاوردها رو میبینه و هم اشتباهات و جنایتها رو. کوروش یه پادشاه بزرگ بود، ولی مثل هر پادشاه دیگهای، برای رسیدن به قدرت از جنگ، سیاستهای طبقاتی و تبلیغات استفاده کرده. این که شما فقط یه طرف ماجرا رو میبینی، مشکل از نگاه شماست، نه تاریخ.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
این رو نوشت👇👇👇 یک نمونش: تمام افتخارات جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله که به بچه هایی مثل همت و باقری
در جواب این متن اینو گفتم👇👇
۱. انکار دستاوردهای سپاه؟
اول از همه، اینکه نقش ارتش توی دفاع مقدس انکار بشه یا کوچک شمرده بشه، اشتباه محضه. هیچ کس نمیتونه بگه ارتش توی بازپسگیری خرمشهر، شکستن حصر آبادان یا دفاع از مرزها کمکاری کرده یا بیتاثیر بوده. اما این که کل پیروزیهای اون دوران رو به ارتش نسبت بدی و نقش سپاه رو نادیده بگیری، یه تحلیل نادرست و ناقصه.
سپاه پاسداران، با همه کمتجربگی اول راه، با ساختار نامنظم و تاکتیکهای نوآورانهاش تونست توی عملیاتی مثل طریقالقدس و فتحالمبین نقش کلیدی ایفا کنه. همکاری ارتش و سپاه بود که باعث شد دشمن از خاک ما بیرون بره. این که کل افتخارات رو به ارتش نسبت بدی و سپاه رو به "بچهگری گوریها" تقلیل بدی، اصلاً نگاه علمی و منطقی نیست.
---
۲. تصمیم برای ورود به خاک عراق:
رفیق، این که ایران وارد خاک عراق شد، صرفاً تصمیم یه نفر (به قول شما «بیمخ») نبود. ورود به خاک عراق تصمیمی بود که بر اساس تحلیل شرایط اون دوران و خواست کلی کشور گرفته شد. عراق در اون زمان قطعنامههای سازمان ملل رو جدی نمیگرفت و دست از تجاوز نمیکشید. حتی بعد از بازپسگیری خرمشهر، صدام همچنان به مواضع ما حمله میکرد. استراتژی «ورود به خاک عراق» برای ایجاد فشار بر رژیم بعث و تضمین امنیت مرزهای ایران بود. بله، شاید امروز بشه گفت اون تصمیمها پیامدهای سنگینی داشت، اما اون موقع کسی نمیتونست تضمین بده که صدام دست از سر ایران برمیداره.
---
۳. استفاده از سلاح شیمیایی و پیامدهای جنگ:
بله، عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و فجایع انسانی بزرگی رقم زد. اما این تقصیر ایران نبود که با تمام توانش از خاک خودش دفاع کرد. آیا باید میگفتیم «بذار عراق هر کاری میخواد بکنه» چون ممکنه شیمیایی بزنه؟ اصلاً خود تجاوز صدام باعث شد این جنگ ادامه پیدا کنه. پس اگر دنبال مقصر میگردی، باید اول به عراق نگاه کنی.
---
۴. میراث ارتش شاهنشاهی؟
درسته که ارتش ایران زمان شاه از نظر تجهیزات و آموزشها قوی بود، اما این قدرت به تنهایی کارایی نداشت. بعد از انقلاب، بخشی از ارتش تضعیف شد و بسیاری از فرماندهان ارتش شاهنشاهی کنار گذاشته شدند. همین سپاه و بسیج، با کمک نیروهای مردمی، ضعفها رو پوشش دادن. اگر به گفته خودت ارتش «میراث شاهنشاه» بود، چرا تو روزهای اول تجاوز عراق نتونست جلوی صدام رو بگیره؟ چرا بخشی از خاک ما اشغال شد؟ پس لطفاً روایتهای احساسی رو بذار کنار.
---
۵. «راه قدس از کربلا میگذرد»:
این جمله به استراتژی ایران در اون دوران اشاره داشت. شعار بود، مثل هر جنگ دیگهای که برای تقویت روحیه از این مدل شعارها استفاده میشه. ولی اینکه این شعار رو دستاویز کنی تا کل استراتژی و سیاست جنگی ایران رو زیر سوال ببری، باز هم مغلطهست. تصمیمها توی جنگ نه بر اساس شعار، بلکه بر اساس واقعیتهای میدانی و تحلیل فرماندهان گرفته میشه.
---
جمعبندی:
دوست عزیز، اینکه بخوای بین ارتش و سپاه خطکشی کنی و یکی رو بینقص و دیگری رو بیعرضه جلوه بدی، اشتباه بزرگیه. ارتش و سپاه هر دو نقش اساسی توی دفاع مقدس داشتن. نه ارتش بدون سپاه میتونست موفق بشه، نه سپاه بدون ارتش. این دو مکمل هم بودن. حالا این که شما کینه یا تعصب شخصی داری، نمیتونه واقعیتهای تاریخی رو عوض کنه. جنگ رو یه ملت برد، نه فقط یه سازمان یا ارگان.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفتم👇👇 دوست عزیز، مشکل اصلی حرفهای شما اینه که داری به شدت گزینشی برخورد میک
در جواب این متن اینو گفت👇👇
کوروش رو تحسین که کردن!!!!ضمن اینکه آن شخصیت خون ریز که تو ازش میگی در حد چنگیز خان ؛ کوروش بنا بر نوشته پیر برایان یک سیاست مدار کار بلد به اندازه کافی مقتدر و حتی رئوف تر پیشینیانش بود! او به نقل از آمیلی کورت (که از همه نسبت به کوروش رویه انتقاد گرایانه تر داشت)خویشتن داری رو با سرکوب در هم میآمیخت در مواقع مناسب !
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفت👇👇 کوروش رو تحسین که کردن!!!!ضمن اینکه آن شخصیت خون ریز که تو ازش میگی در
در جوابش گفتم👇👇
دوست عزیز، اول از همه قبول که کوروش یه سیاستمدار مقتدر و کاربلد بود، کسی منکر این نیست. اما مقتدر بودن یا حتی استفاده از سیاستهای «رئوفتر» نسبت به پیشینیان، کوروش رو از اعمالی که برای گسترش قدرتش انجام داده مبرا نمیکنه. سیاستورزی در اون دوران دقیقاً همین ترکیب «خویشتنداری در مواقع مناسب» و «سرکوب بیرحمانه در مواقع لازم» بود. این یه خصوصیت همه پادشاهان موفق اون زمانه، نه فقط کوروش.
حالا بریم سراغ حرفهای شما:
---
۱. پیر برایان و سیاست کوروش:
پیر برایان کوروش رو به عنوان یه سیاستمدار قدرتمند توصیف کرده که در مدیریت امپراتوری موفق بوده. اما این چیزی از واقعیتهای تاریخی کم نمیکنه. برایان خودش توی کتاب امپراتوری هخامنشیان به این اشاره میکنه که کوروش برای تسخیر مناطق جدید از قدرت نظامی گسترده و تاکتیکهای سرکوبگرانه استفاده کرده. این سرکوبها الزامی برای اداره امپراتوری بودن. چیزی که شما از اون به عنوان «رئوفتر بودن» نسبت به پیشینیانش یاد میکنید، بیشتر یه استراتژی سیاسی برای حفظ اتحاد بوده، نه صرفاً ناشی از خصلت انسانی.
---
۲. آمیلی کورت و انتقاد از کوروش:
دقیقاً، آمیلی کورت درباره کوروش نوشته که ترکیب خویشتنداری و سرکوب یکی از ویژگیهای مهمش بوده. ولی این تعریف از شخصیت کوروش یه نقد همراه با واقعگراییه، نه یه ستایش مطلق. شما از آمیلی کورت نقل میکنی، ولی آیا به این توجه میکنی که کورت، برخلاف تصویر ایدهآلیستی کوروش در منابع معاصر ایرانی، همواره سعی کرده جنبههای واقعگرایانه و سیاسی اقداماتش رو بررسی کنه؟
حتی اگر کوروش به نسبت «رئوفتر» از پادشاهان دیگه بوده باشه، این به معنای بیگناه یا غیرخونریز بودنش نیست. سیاست و گسترش امپراتوری اون زمان بدون خونریزی ممکن نبود.
---
۳. مقایسه با چنگیز:
این که میگی «کوروش در حد چنگیز خونریز نبوده»، خب معلومه. چنگیز خان قرنها بعد در دورهای کاملاً متفاوت زندگی میکرد و از تاکتیکهای نابودگرانهای استفاده کرد که هیچ ربطی به سیاستهای قرن ششم پیش از میلاد نداره. ولی این مقایسه غلطه. ما داریم درباره کوروش در زمان خودش صحبت میکنیم. توی همون دوران، کوروش از خشونت و جنگ برای تسلط بر مناطقی مثل لیدیه و بابل استفاده کرد. این روشها برای همه شاهان اون دوران متداول بود، ولی شما نمیتونی با مقایسهش با چنگیز، اعمالش رو تطهیر کنی.
---
۴. قضاوت تاریخی:
تاریخنگاری مدرن از ستایش صرف شخصیتها عبور کرده و به بررسی علمی و بیطرفانه میپردازه. این که کوروش رو «بزرگ» بدونیم، به معنای مقدس یا بینقص بودنش نیست. هر پادشاهی نقاط قوت و ضعف داره. کوروش هم، مثل همه، برای رسیدن به اهدافش از ابزارهای مختلف استفاده کرده؛ از سیاست و تبلیغات تا جنگ و سرکوب. ما فقط داریم این حقیقتها رو یادآوری میکنیم، نه این که بخوایم بزرگی کوروش رو انکار کنیم.
---
جمعبندی:
کوروش سیاستمدار موفقی بود، اما سیاست موفق در اون زمان همیشه با جنگ، خشونت و سرکوب همراه بود. نقلقولهایی که شما از پیر برایان و آمیلی کورت میآری، بیشتر درباره کارآمدی و سیاستهای عملی کوروشه، نه تطهیر یا تأیید مطلقش. بهتره به جای این که گزینشی به منابع نگاه کنی، تصویر کاملتری از تاریخ رو در نظر بگیری.