پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
اینو گفتم👇👇 وقتی به تاریخ نگاه میکنیم، واقعیتهایی که زیر لایههای تعصب و احساسات پنهان شدهاند، چ
این رو نوشت👇👇👇
یک نمونش:
تمام افتخارات جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله که به بچه هایی مثل همت و باقری وصل میکنن! سال ۵۹ تا ۶۲!
محاصره حصر آبادان
بازپسگیری خرم شهر
شکست هجوم به اهواز
بازپسگیری مناطق از دست رفته کرمانشاه و ایلام
مجبور صدام به پذیرش لایحه سال ۱۹۸۳!
قبول غرامت بسیار و به رسمیت شناختن مرز ایران و عراق نام برده شده در قرارنامه الجزایر!
بدون تفنگ دوران و نیروی زمینی و هوایی ارتش،که عموما گرایشات ملی گرایی و ناسیونالیستی داشتن این امر ممکن نبود!
بعدش چی شد؟
یه بی مخ ... ! با رمز: راه قدس از کربلا میگذرد ،پاش رو تو خاک عراق گذاشت !فاجعه ایجاد کرد بعدش جنگ شیمیایی و کلی کشته و آسیب دیده نظامی و غیر نظامی با فرماندهی مجاهد بزرگ اسلام محسن رضایی
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفت👇👇 والا حسن مشیرالدوله در پایان بندی و جمع بندی زندگی کوروش وی را در زمره ب
در جواب این متن اینو گفتم👇👇
دوست عزیز، مشکل اصلی حرفهای شما اینه که داری به شدت گزینشی برخورد میکنی و از مغالطههای مختلف برای دفاع از یه تصویر بینقص از کوروش استفاده میکنی. اجازه بده برات توضیح بدم:
۱. حسن پیرنیا (مشیرالدوله):
پیرنیا در همون کتاب تاریخ ایران باستان، هم از دستاوردهای کوروش صحبت کرده و هم از جنبههای منفی سیاستهاش. ما دقیقاً از کتابش نقلقول آوردیم. حالا چون در آخر کتابش کوروش رو ستایش کرده، شما فکر میکنی کل نقدهاش بیاعتباره؟ این که یه مورخ تناقضات یه شخصیت رو نشون بده، قدرت کارش رو نشون میده، نه ضعف. شما نمیتونی فقط ستایشهاش رو قبول کنی و نقدهاش رو بندازی دور.
---
۲. احسان یارشاطر:
این که شما به کتاب ایرانیکا چاپ ۱۹۶۵ اشاره میکنی، هیچ منافاتی با مقاله یارشاطر در یغما نداره، جایی که به جنبه تبلیغاتی منشور کوروش پرداخته. یارشاطر داره میگه منشور کوروش یه سند سیاسی برای توجیه اقداماتش تو بابل بوده، نه یه اعلامیه حقوق بشر. این حرفا با هم تناقض نداره. تقدیر از دستاوردهای یه پادشاه به این معنی نیست که تمام کارنامهش بینقص بوده.
---
۳. اسکندر و الگوبرداری:
این که میگی اسکندر دنبال الگوبرداری از کوروش بوده، خب اصلاً چی رو ثابت میکنه؟ اولاً این ادعا بیشتر افسانهست تا واقعیت تاریخی. دوماً حتی اگه درست باشه، الگوبرداری از یه پادشاه نظامی مثل کوروش فقط نشون میده که هر دو دنبال گسترش امپراتوری بودن. شما داری از مقایسه دو فاتح استفاده میکنی تا یه چهره بینقص برای کوروش بسازی؟ این منطق نیست، خیالپردازیه.
---
۴. مورخان غربی:
آمیلی کورت و پیر برایان هم کوروش رو تحسین کردن، ولی در همون آثارشون به سیاستهای خشونتآمیز و نظام طبقاتی دوران هخامنشی هم اشاره کردن. شما فقط ستایشهاشون رو میبینی و نقدهاشون رو حذف میکنی. این دقیقاً همون کاریه که ما رو بهش متهم میکنی، یعنی انتخاب گزینشی.
---
۵. حمله شخصی:
اون جایی که میگی «بچسبید به دستاورد حیدر» یا «کوروش براتون بزرگه»، نشون میده داری از بحث منطقی فرار میکنی. من دارم درباره تاریخ کوروش صحبت میکنم، نه علاقه شخصی به یه شخصیت دیگه. اگر نمیتونی حرف علمی بزنی، حداقل بحث رو شخصی نکن. این نشونه ضعف استدلاله.
---
جمعبندی:
مشکل شما اینه که فقط دنبال تقدیس کوروش هستی و نقدها رو برنمیتابی. تاریخ یه پدیده چندوجهیه؛ هم دستاوردها رو میبینه و هم اشتباهات و جنایتها رو. کوروش یه پادشاه بزرگ بود، ولی مثل هر پادشاه دیگهای، برای رسیدن به قدرت از جنگ، سیاستهای طبقاتی و تبلیغات استفاده کرده. این که شما فقط یه طرف ماجرا رو میبینی، مشکل از نگاه شماست، نه تاریخ.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
این رو نوشت👇👇👇 یک نمونش: تمام افتخارات جمهوری اسلامی در جنگ هشت ساله که به بچه هایی مثل همت و باقری
در جواب این متن اینو گفتم👇👇
۱. انکار دستاوردهای سپاه؟
اول از همه، اینکه نقش ارتش توی دفاع مقدس انکار بشه یا کوچک شمرده بشه، اشتباه محضه. هیچ کس نمیتونه بگه ارتش توی بازپسگیری خرمشهر، شکستن حصر آبادان یا دفاع از مرزها کمکاری کرده یا بیتاثیر بوده. اما این که کل پیروزیهای اون دوران رو به ارتش نسبت بدی و نقش سپاه رو نادیده بگیری، یه تحلیل نادرست و ناقصه.
سپاه پاسداران، با همه کمتجربگی اول راه، با ساختار نامنظم و تاکتیکهای نوآورانهاش تونست توی عملیاتی مثل طریقالقدس و فتحالمبین نقش کلیدی ایفا کنه. همکاری ارتش و سپاه بود که باعث شد دشمن از خاک ما بیرون بره. این که کل افتخارات رو به ارتش نسبت بدی و سپاه رو به "بچهگری گوریها" تقلیل بدی، اصلاً نگاه علمی و منطقی نیست.
---
۲. تصمیم برای ورود به خاک عراق:
رفیق، این که ایران وارد خاک عراق شد، صرفاً تصمیم یه نفر (به قول شما «بیمخ») نبود. ورود به خاک عراق تصمیمی بود که بر اساس تحلیل شرایط اون دوران و خواست کلی کشور گرفته شد. عراق در اون زمان قطعنامههای سازمان ملل رو جدی نمیگرفت و دست از تجاوز نمیکشید. حتی بعد از بازپسگیری خرمشهر، صدام همچنان به مواضع ما حمله میکرد. استراتژی «ورود به خاک عراق» برای ایجاد فشار بر رژیم بعث و تضمین امنیت مرزهای ایران بود. بله، شاید امروز بشه گفت اون تصمیمها پیامدهای سنگینی داشت، اما اون موقع کسی نمیتونست تضمین بده که صدام دست از سر ایران برمیداره.
---
۳. استفاده از سلاح شیمیایی و پیامدهای جنگ:
بله، عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد و فجایع انسانی بزرگی رقم زد. اما این تقصیر ایران نبود که با تمام توانش از خاک خودش دفاع کرد. آیا باید میگفتیم «بذار عراق هر کاری میخواد بکنه» چون ممکنه شیمیایی بزنه؟ اصلاً خود تجاوز صدام باعث شد این جنگ ادامه پیدا کنه. پس اگر دنبال مقصر میگردی، باید اول به عراق نگاه کنی.
---
۴. میراث ارتش شاهنشاهی؟
درسته که ارتش ایران زمان شاه از نظر تجهیزات و آموزشها قوی بود، اما این قدرت به تنهایی کارایی نداشت. بعد از انقلاب، بخشی از ارتش تضعیف شد و بسیاری از فرماندهان ارتش شاهنشاهی کنار گذاشته شدند. همین سپاه و بسیج، با کمک نیروهای مردمی، ضعفها رو پوشش دادن. اگر به گفته خودت ارتش «میراث شاهنشاه» بود، چرا تو روزهای اول تجاوز عراق نتونست جلوی صدام رو بگیره؟ چرا بخشی از خاک ما اشغال شد؟ پس لطفاً روایتهای احساسی رو بذار کنار.
---
۵. «راه قدس از کربلا میگذرد»:
این جمله به استراتژی ایران در اون دوران اشاره داشت. شعار بود، مثل هر جنگ دیگهای که برای تقویت روحیه از این مدل شعارها استفاده میشه. ولی اینکه این شعار رو دستاویز کنی تا کل استراتژی و سیاست جنگی ایران رو زیر سوال ببری، باز هم مغلطهست. تصمیمها توی جنگ نه بر اساس شعار، بلکه بر اساس واقعیتهای میدانی و تحلیل فرماندهان گرفته میشه.
---
جمعبندی:
دوست عزیز، اینکه بخوای بین ارتش و سپاه خطکشی کنی و یکی رو بینقص و دیگری رو بیعرضه جلوه بدی، اشتباه بزرگیه. ارتش و سپاه هر دو نقش اساسی توی دفاع مقدس داشتن. نه ارتش بدون سپاه میتونست موفق بشه، نه سپاه بدون ارتش. این دو مکمل هم بودن. حالا این که شما کینه یا تعصب شخصی داری، نمیتونه واقعیتهای تاریخی رو عوض کنه. جنگ رو یه ملت برد، نه فقط یه سازمان یا ارگان.
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفتم👇👇 دوست عزیز، مشکل اصلی حرفهای شما اینه که داری به شدت گزینشی برخورد میک
در جواب این متن اینو گفت👇👇
کوروش رو تحسین که کردن!!!!ضمن اینکه آن شخصیت خون ریز که تو ازش میگی در حد چنگیز خان ؛ کوروش بنا بر نوشته پیر برایان یک سیاست مدار کار بلد به اندازه کافی مقتدر و حتی رئوف تر پیشینیانش بود! او به نقل از آمیلی کورت (که از همه نسبت به کوروش رویه انتقاد گرایانه تر داشت)خویشتن داری رو با سرکوب در هم میآمیخت در مواقع مناسب !
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
در جواب این متن اینو گفت👇👇 کوروش رو تحسین که کردن!!!!ضمن اینکه آن شخصیت خون ریز که تو ازش میگی در
در جوابش گفتم👇👇
دوست عزیز، اول از همه قبول که کوروش یه سیاستمدار مقتدر و کاربلد بود، کسی منکر این نیست. اما مقتدر بودن یا حتی استفاده از سیاستهای «رئوفتر» نسبت به پیشینیان، کوروش رو از اعمالی که برای گسترش قدرتش انجام داده مبرا نمیکنه. سیاستورزی در اون دوران دقیقاً همین ترکیب «خویشتنداری در مواقع مناسب» و «سرکوب بیرحمانه در مواقع لازم» بود. این یه خصوصیت همه پادشاهان موفق اون زمانه، نه فقط کوروش.
حالا بریم سراغ حرفهای شما:
---
۱. پیر برایان و سیاست کوروش:
پیر برایان کوروش رو به عنوان یه سیاستمدار قدرتمند توصیف کرده که در مدیریت امپراتوری موفق بوده. اما این چیزی از واقعیتهای تاریخی کم نمیکنه. برایان خودش توی کتاب امپراتوری هخامنشیان به این اشاره میکنه که کوروش برای تسخیر مناطق جدید از قدرت نظامی گسترده و تاکتیکهای سرکوبگرانه استفاده کرده. این سرکوبها الزامی برای اداره امپراتوری بودن. چیزی که شما از اون به عنوان «رئوفتر بودن» نسبت به پیشینیانش یاد میکنید، بیشتر یه استراتژی سیاسی برای حفظ اتحاد بوده، نه صرفاً ناشی از خصلت انسانی.
---
۲. آمیلی کورت و انتقاد از کوروش:
دقیقاً، آمیلی کورت درباره کوروش نوشته که ترکیب خویشتنداری و سرکوب یکی از ویژگیهای مهمش بوده. ولی این تعریف از شخصیت کوروش یه نقد همراه با واقعگراییه، نه یه ستایش مطلق. شما از آمیلی کورت نقل میکنی، ولی آیا به این توجه میکنی که کورت، برخلاف تصویر ایدهآلیستی کوروش در منابع معاصر ایرانی، همواره سعی کرده جنبههای واقعگرایانه و سیاسی اقداماتش رو بررسی کنه؟
حتی اگر کوروش به نسبت «رئوفتر» از پادشاهان دیگه بوده باشه، این به معنای بیگناه یا غیرخونریز بودنش نیست. سیاست و گسترش امپراتوری اون زمان بدون خونریزی ممکن نبود.
---
۳. مقایسه با چنگیز:
این که میگی «کوروش در حد چنگیز خونریز نبوده»، خب معلومه. چنگیز خان قرنها بعد در دورهای کاملاً متفاوت زندگی میکرد و از تاکتیکهای نابودگرانهای استفاده کرد که هیچ ربطی به سیاستهای قرن ششم پیش از میلاد نداره. ولی این مقایسه غلطه. ما داریم درباره کوروش در زمان خودش صحبت میکنیم. توی همون دوران، کوروش از خشونت و جنگ برای تسلط بر مناطقی مثل لیدیه و بابل استفاده کرد. این روشها برای همه شاهان اون دوران متداول بود، ولی شما نمیتونی با مقایسهش با چنگیز، اعمالش رو تطهیر کنی.
---
۴. قضاوت تاریخی:
تاریخنگاری مدرن از ستایش صرف شخصیتها عبور کرده و به بررسی علمی و بیطرفانه میپردازه. این که کوروش رو «بزرگ» بدونیم، به معنای مقدس یا بینقص بودنش نیست. هر پادشاهی نقاط قوت و ضعف داره. کوروش هم، مثل همه، برای رسیدن به اهدافش از ابزارهای مختلف استفاده کرده؛ از سیاست و تبلیغات تا جنگ و سرکوب. ما فقط داریم این حقیقتها رو یادآوری میکنیم، نه این که بخوایم بزرگی کوروش رو انکار کنیم.
---
جمعبندی:
کوروش سیاستمدار موفقی بود، اما سیاست موفق در اون زمان همیشه با جنگ، خشونت و سرکوب همراه بود. نقلقولهایی که شما از پیر برایان و آمیلی کورت میآری، بیشتر درباره کارآمدی و سیاستهای عملی کوروشه، نه تطهیر یا تأیید مطلقش. بهتره به جای این که گزینشی به منابع نگاه کنی، تصویر کاملتری از تاریخ رو در نظر بگیری.
اینو بهم گفت👇👇
من اهل تقدس از کوروش نیستم!
اهل تخریبشم نیستم!
میگم اون یک شخصیت ملی هست!
برعکس شما که دنبال تقدس از حیدر و خاندانش هستید
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
اینو بهم گفت👇👇 من اهل تقدس از کوروش نیستم! اهل تخریبشم نیستم! میگم اون یک شخصیت ملی هست! برعکس شما
بهش گفتم👇👇
۱. کوروش شخصیت ملیه؟ قبول. اما...
هیچ کس منکر این نیست که کوروش بخش مهمی از تاریخ ایران و یک شخصیت ملیه. اما ملی بودن یه شخصیت تاریخی به این معنا نیست که باید تمام جنبههاش رو تقدیس کنیم یا از نقدش بترسیم. ملی بودن یعنی پذیرش اوجها و فرودها، قوتها و ضعفها، و نگاه واقعبینانه به اون شخصیت. این که کوروش به عنوان یه شخصیت ملی مطرح باشه، دلیلی نمیشه که جنبههای تاریک یا بحثبرانگیز سیاستهاش رو نادیده بگیریم.
شما داری اینطور القا میکنی که هر نقدی به کوروش، نوعی تخریب یا زیر سوال بردن ملیت ماست. در حالی که ملیگرایی واقعی یعنی پذیرش حقیقتهای تاریخی، نه فقط دستاوردها و افتخارات.
---
۲. تقدسسازی از کوروش؟
ما اصلاً دنبال تخریب کوروش نیستیم، داریم جنبههای کمتر شناختهشده یا کمتر گفتهشده تاریخش رو بررسی میکنیم. اما این شما هستی که به جای پذیرش این واقعیتها، سریع به این نتیجه میرسی که هر نوع انتقاد یعنی «تخریب».
نقد به معنای دشمنی نیست. همونطور که شما به درستی میگی، کوروش یه شخصیت ملیه، اما این شخصیت ملی هم برای رسیدن به اهدافش جنگیده، خون ریخته، و مثل هر سیاستمدار موفق دیگهای از ابزارهای سخت و نرم استفاده کرده. اینها نه باعث تخریب کوروش میشه و نه از اهمیتش کم میکنه، بلکه شخصیتش رو واقعبینانهتر نشون میده.
---
۳. قیاس با حیدر و خاندانش؟
این که بحث از کوروش رو به خاندان علی (حیدر) بکشونی، نشون میده دارید مغلطه میکنی. نقد کوروش چه ربطی به تقدسسازی از علی یا اهلبیت داره؟ این دوتا موضوع جداست. اگر ما نقد علمی به کوروش داریم، این به معنای تقدیس هیچ شخصیت دیگهای نیست. بیاید بحث رو به مسیر اصلی برگردونیم:
آیا شخصیت کوروش بدون نقد و ضعف بوده؟ قطعاً نه.
آیا بررسی علمی زندگی کوروش یعنی تخریبش؟ قطعاً نه.
---
۴. تفاوت نگاه علمی و احساسی:
مشکل اینه که شما فکر میکنید نقد کوروش یعنی «ضدیت با ملیگرایی.» اما نگاه علمی میگه:
کوروش شخصیت بزرگی بود.
اما سیاستهاش مثل هر پادشاه دیگهای نقاط ضعف و تاریکی هم داشت.
بررسی این نقاط ضعف و قوت، باعث میشه تصویر کاملتر و واقعیتری از تاریخ داشته باشیم.
---
جمعبندی:
دوست عزیز، به جای این که بحث رو به تقدسسازی یا تخریب شخصیتهای تاریخی و مذهبی بکشونی، بیاید از نگاه علمی و واقعگرایانه دفاع کنیم. کوروش شخصیت بزرگی بود، اما اشتباهات و تصمیمات سختی هم داشت که بخشی از حقیقت تاریخیه. نقدش تخریب نیست، بلکه احترام به خود تاریخ و ملت ایران به حساب میآد.
و نهایتا
کار به اینجا کشیده
شده که تو سطحی میگی
سند نداری
توهین میکنی
عرب پرستی
و....
که قابل پخش نیست😂
عذر میخوام اگه طولانی بود
هم انتقال محتوا بود
هم روش بحث
هم آشنایی با خلقیات و محتوا طرف مقابل
هدایت شده از انقلابی بمانیم ثامن الائمه
#یادداشت_کوتاه
افزایش توان رزم؛ ضامن امنیت پایدار و اقتدار ملی
دیدار فرمانده معظم کل قوا با مسئولان و فرماندهان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، تأکید دوبارهای بر اهمیت افزایش آمادگی و توان رزمی نیروهای مسلح بهعنوان راهبردی حیاتی در پیشگیری از تهدیدات دشمن بود. این سخنان، در سایه تجربیات تاریخی و نیازهای حیاتی امنیت ملی، نقشه راه روشنی برای تحقق اقتدار پایدار کشور ترسیم میکند.
رهبر انقلاب اسلامی، ضمن تجلیل از حماسه ماندگار ناوچه پیکان در دفاع مقدس و گرامیداشت هفتم آذر، نیروی دریایی را نیرویی "حیاتی و تعیینکننده" در معادلات امروز جهان معرفی کردند. این تأکید، نشان از جایگاه ویژه این نیرو در حفظ امنیت و تمامیت ارضی کشور و همچنین تأثیر آن بر بازدارندگی دشمنان دارد.
توان رزمی، سپر پیشگیری از تهدیدات
حضرت آیتالله خامنهای با بیانی دقیق و واقعبینانه، افزایش توان رزمی را نهتنها ابزاری برای مقابله با تهاجم، بلکه عاملی بازدارنده دانستند که دشمن را از هرگونه ماجراجویی بازمیدارد. تقویت این توان باید بهگونهای باشد که دشمنان، هزینه هر اقدام علیه ایران را غیرقابلتحمل بدانند. این سخن، تجلی اندیشهای ژرف و راهبردی است که امنیت را در سایه قدرت معنا میکند.
اهمیت مأموریتهای دریایی و زبان هنر
تداوم مأموریتهای دریایی در آبهای بینالمللی و انعکاس جزئیات این مأموریتها با زبان هنر، ضرورتی دیگر بود که رهبر انقلاب بر آن تأکید کردند. چنین رویکردی نهتنها قدرت و توانمندیهای ایران را به نمایش میگذارد، بلکه تصویر واقعی از اقتدار و نقش ایران در عرصه جهانی ارائه میدهد.
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز نهتنها در حوزههای عملیاتی، اطلاعاتی و نوآوری پیشگام است، بلکه بازوی استوار ملت ایران در حراست از مرزهای آبی و نماد اقتدار کشور در برابر تهدیدات جهانی به شمار میرود. این دستاوردها، امیدآفرین و انگیزهبخش، باید با رویکردی جهادی تداوم یابد تا ایران اسلامی در اوج عزت و اقتدار باقی بماند.
✍ #سعید_سپاهی
#روایتها
دستهای لرزان مادر
باران نمنم میبارید و خیابانها از شلوغی و هیاهو پر شده بود. من، در میان این ازدحام و بینظمی، با لباس ساده و بینشان ایستاده بودم. نیروی امنیتی لباس شخصیام. کسی که قرار است در دل مردم باشد، بفهمد و آرامکند. اما آن روز، چیزی فراتر از یک مأموریت ساده بود. داستانی که هنوز هم شبها به یادش در تخت خوابم چشمانم را باز نگه میدارد.
میان جمعیت زن مسنی را دیدم. صورتش پر از اضطراب بود. با چادری که به خاطر باران و گلولای خیابان سنگین شده بود، سخت راه میرفت. چشمهایش دنبال چیزی میگشت، یا شاید کسی. به نظر نمیآمد که از آنهایی باشد که برای شعار یا اعتراض آمده باشند. آرام نزدیکش شدم. باید میفهمیدم اینجا چه میکند.
"مادرجان، اینجا چیکار میکنید؟" صدایم آرام بود، اما قاطع. نگاهش به سمتم برگشت. چشمهایش پر از اشک بود. "پسرم… علی… صبح رفت بیرون… گفت میرم پیش دوستام… تلفنش خاموشه… خبری ازش ندارم."
گفتم: "اسمش چیه؟ چند سالشه؟"
"علی رضایی، هجده سالشه… بچهس، اشتباه کرده… من فقط میخوام سالم برگرده خونه."
بیسیمم را درآوردم. این کار برای ما وظیفه است؛ اما آن لحظه… آن لحظه… حس کردم که چیزی فراتر از وظیفهام در کار است. "یه نفر رو داریم که دنبال پسرش میگرده. علی رضایی، دانشآموز، مشخصات؟" صدای خشخش بیسیم چند ثانیهای ادامه داشت تا اینکه جوابی آمد: "یکی با این مشخصات کمی جلوتر دستگیر شده، حالش خوبه."
چشمهای زن برق زد، اما نگرانی هنوز در چهرهاش موج میزد. "زندهس؟ حالش خوبه؟"
"بله مادر، نگران نباشید. اما اینجا خطرناکه. باید برگردید خونه. من خودم میبرمتون پیش پسرتون."
همراهش راه افتادم. هر قدمی که برمیداشت، لرزش دستانش بیشتر میشد. انگار تمام زندگیاش در آن لحظه به علی گره خورده بود. میان راه با خودم فکر میکردم: "ما اینجا ایستادهایم برای همینها، برای امنیت همین مادرها، همین بچهها. ولی… چه کسی برای ما دعا میکند؟"
وقتی به میدان رسیدیم، علی را دیدم. نشسته بود، کمی ترسیده، اما سالم. زهرا خانم به سمتش دوید، او را در آغوش گرفت و گریه کرد. بغضی در گلوی من هم نشست. به عقب برگشتم، نمیخواستم این لحظهشان را مختل کنم. اما در دل دعا کردم. دعا کردم که این مادر و پسر، دیگر هیچوقت در چنین موقعیتی قرار نگیرند. دعا کردم که جوانهای ما بفهمند اینها بازی نیست، زندگیهاست.
آن روز، زهرا خانم پسرش را پیدا کرد. اما من… من هنوز به آنها فکر میکنم. به مادری که با دستان لرزان در خیابانها دنبال علیاش میگشت و به پسری که شاید درس بزرگی از آن روز گرفت. و خودم… که یاد گرفتم انسانیت همیشه در دل وظیفه جا دارد. شاید همینهاست که ما را سر پا نگه میدارد.
✍ ابوسلمان