eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
773 ویدیو
243 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
‏ایران؛ فقط در یک فقره بخشش، ۱۵۷ محکوم امنیتی اغتشاشات با عفو رهبری آزاد شدند. آمریکا؛ بعد از بررسی مجدد ۷۴۸۲ پرونده اعدامی مشخص شده است که ۳۰۰مورد اشتباه بوده و فرد اعدامی بی‌گناه بوده است! این تفاوت احترام به جان انسان‌ها، در نظام اسلامی و نظام سرمایه داری است... "علیرضا گرائی"
من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش می‌کنم که نگذارید انقلاب به دست و بیفتد. سید روح‌الله خمینی - ۲۹ تیر ۱۳۶۷
آنچه فقر فکری بر امتم وارد میکند فقر اقتصادی وارد نمیکند. پیامبر خدا حضرت محمد(ص) عوالی اللآلی، ج۴، ص۳۹
به هرکس نگاه می‌کردی این فکر از ذهنت می‌گذشت که شاید فردا ندیدمش! و آن وقت بود که از دیدن بچه‌ها و بودن با آنها سیر نمی‌شدی. [نورالدین پسر ایران، ص۳۷۹]
وقتی به کسی تعلیم دوچرخه‌‌سواری می‌دهید چه می‌کنید؟ او که وارد نیست؛ او را می‌گیرید، اما همین‌که او دو تا پا زد، رهایش می‌کنید. همین‌که توانست تعادلش را حفظ کند، دست از دوچرخه برمی‌دارید. گرفتنش آسان است؛ اما این گرفتن به‌ضرر اوست. اگر رهایش کنید که زمین بخورد به نفع دوچرخه سوار است. چرا؟ چون «سلامت در وابستگی»، برای انسان «هلاکت» است. درحالی‌که زخمی‌شدن در حفظ تعادل، سعادت است. رهبر جامعه هم، هنگام «گرفتن» و قبضه‌کردن جامعه، کار ساده‌ای دارد؛ کار دشوار او در «رها‌کردن» جامعه است. وابسته‌شدن جامعه به رهبرِ خودش ساده است. روی پای خود ایستادنِ جامعه، به‌طوری‌که خود بفهمد، خود بداند و خود درک کند، دشوار است. برای گذشتن از این مرحله، جامعه «زخم‌هایی» را باید تحمل کند و آسیب‌هایی را باید قبول کند تا بتواند روی پای خود بایستد، بفهمد و حرکت کند. «آیت‌الله حائری شیرازی رحمة‌الله‌علیه»
اینکه وضع مملکتتون خوب باشه یا بد، بستگی به خودتون داره؛ بستگی به شما مردم! [ ] [سوره رعد آیه یازدهم]
روزمرگی از خدا غافلمون نکنه! [ ] [سوره منافقون آیه نهم]
عامل بدبختی‌هاتون خودتونید! خودِ شما؛ شما مردم. [ ] [سوره نساء آیه هفتادونهم]
وضعیت زندگی‌تون نابسامان میمونه تا زمانی که شما مردم سر عقل بیایید! [ ] [سوره أعراف آیه صدوسی‌ویکم]
از بزرگترین لذتهای شیطان اینه که دوتا مؤمن رو نسبت به هم بد دل کنه.
بررسی یک دروغ معروف و رایج سیاسی که سعی در تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران دارد . ( به همراه پاسخ منطقی و مستدل به آن): حتما شما هم این پیام را خوانده اید : از رءیس جمهور ژاپن پرسیدند  چرا شما مرگ بر امریکا نمی گویید ؟ گفت همین که روی میز رءیس جمهور امریکا تلفن پاناسونیک قرار دارد که از محصولات ماست از مرگ بر امریکا بالاتر است. اما حقیقت از چه قرار است ؟ اولا این خبر کذب است .  رءیس جمهور ژاپن هرگز چنین حرفی نزده. جستجویی ساده در اخبار ایران و ژاپن ، چه به زبان فارسی و چه به زبان ژاپنی در رسانه های هر دو کشور و در اینترنت نشان می دهد که هیچ اثری از چنین خبری به عنوان یک خبر نیست. نه در رسانه های ایران و نه در رسانه های ژاپن و نه در هیچ رسانه ی دیگری . این مطلب صرفا به عنوان یک شایعه در چند سایت مورد بررسی قرار گرفته است و نه یک خبر. این خبر کذب صرفا ساخته ذهن و خیالات یک احمق ضدانقلاب است . آنقدر احمق که حتی به این توجه نکرده که در دنیای امروز که عصر اطلاعات نامیده می شود هر خبری قابل جستجوست و براحتی با جستجو و تحقیقی ساده ، صحت و سقم آن مشخص می شود.  ثانیا چه کسی گفته روی میز رءیس جمهور امریکا تلفن پاناسونیک قرار دارد؟ ! سازنده این خبر کذب ظاهرا این قضیه را نمی دانسته که به دلایل امنیتی ،ضد جاسوسی  و حفاظت اطلاعات ، هیچ دستگاه الکترونیکی و مخابراتی در دفتر رءیس جمهور امریکا نباید خارجی باشد و نوع داخلیش هم باید حتما تست شود تا از موارد ضد تروریستی و ضد جاسوسی اطمینان حاصل شود.  بیشتر بنظر می آید این خبر کذب و مضحک ، صرفا یک تبلیغ برای تلفن و برند پاناسونیک باشد تا یک خبر سیاسی !!! ثالثا حقیقت در رابطه با ژاپن چیز دیگری است. 1. ژاپن حق داشتن ارتش نظامی مستقل را ندارد.   اخیرا داعش دو فرد ژاپنی را گروگان گرفته بود و گردن زد ولی ژاپن هیچ عکس العملی نتوانست انجام دهد.  پس از این شوک بزرگ به ژاپنی ها،آنها تازه به این فکر افتاده اند که ما هم باید برویم به این سمت که ارتش مستقل داشته باشیم!!! 2. ژاپن را مجبور کردند به عنوان بازنده جنگ جهانی الی الابد غرامت پرداخت کند و در عمل مستعمره امریکا خواهد بود. 3 .ژاپن نمی تواند به تنهایی رزمایش نظامی اجرا کند. 4. ژاپن باید به صلاحدید امریکا بخشی از خاک خود را در اختیار آنان قرار دهد تا امریکا در آن پایگاه نظامی تاسیس کند. 5. اگر سرباز امریکایی در خاک ژاپن به یک ژاپنی تعرض یا تجاوز کند یا حتی او را بکشد محاکمه نخواهد شد. (کاپیتولاسیون) این همان کاپیتولاسیون است که امام خمینی (ره) و مردم ایران در زمان ستمشاهی با آن مبارزه کردند تا عزت ایرانی حفظ شود. همان کاپیتولاسیونی که حقوق هر ایرانی از یک سگ خارجی ، طبق قانون کشور، کمتر بود. یعنی شاه ، ایرانیان را از سگ کمتر می دانست. حال مرگ بر امریکای واقعی را از جمهوری اسلامی ایران و مردمش بیاموزید. مرگ بر امریکا یعنی اشراف ایران بر عراق عرب و بیرون راندن امریکا از آنجا. در حالیکه ابتدا امریکا آنجا را تسخیر کرده بود. مرگ بر امریکا یعنی حفظ امنیت بزرگترین راهپیمایی جهان در اربعین حسینی در ناامن ترین کشور منطقه در اوج جنگ با داعش!!! مرگ بر امریکا و اسراءیل یعنی پیش پا افتاده ترین راکتها و موشکهای ایرانی که درجنگهای 22 روزه و 33 روزه گنبد آهنین اسراءیل را به سخره گرفت. ( اسراءیلی که همه به آن لقب ارتش سوم دنیا را داده بودند. ) یعنی اگر اسراییل بخواهد غلطی بکند، تل آویو و حیفا را با خاک یکسان میکنیم!   مرگ بر امریکای واقعی یعنی حفظ نظام سوریه در حالیکه قدرتهای جهان بر سر سوریه خراب شدند! امریکا تمام توانش را برای براندازی نظام سوریه خرج کرد! اما سوریه ماند و می ماند, چون ایران میخواهد .(در واقع سوریه ، عراق ، فلسطین و لبنان بخشی از خاک ایران هستند).   مرگ بر امریکای واقعی یعنی؛ هنگامیکه اوباما اعلام کرد فردا به سوریه حمله خواهیم کرد، به دستور امام خامنه ای فیلمها ، تصاویر و اطلاعاتی از تمام پایگاههای امریکا در منطقه برای اوباما فرستاده شد!!! و فردای آن روز اوباما در نشستی اعلام کرد: درباره حمله به سوریه عجله نکنیم!!!  مرگ بر امریکای واقعی یعنی حفظ امنیت داخلی در ناامن ترین منطقه جهان مرگ بر امریکای واقعی یعنی هیچ کس هنوز نفهمیده آن نامه ( نامه تهدید توسط سردار سلیمانی) چگونه روی میز اوباما قرار گرفته بود. مرگ بر امریکای واقعی یعنی رسیدن به جایگاهی از نظر نظامی که اوباما می گوید من اگر می توانستم تک تک پیچ و مهره های صنایع نظامی ایران را باز می کردم . "  این یعنی دو نکته :  1. از صنایع نظامی ایران می ترسد . 2.  در برابر قدرت نظامی ایران حرفی برای گرفتن ندارد.  مرگ بر امریکای واقعی یعنی سردار سلیمانی ، خطرناک ترین فرد سال 2014 جهان از منظر امریکا مرگ بر امریکای واقعی یعنی تبدیل شدن به یکی از 10 صنایع نظامی برتر دنیا در بین بی
ش از 250 کشور - در حالیکه 35 سال پیش یعنی زمان شاه اصلا صنایع نظامی نداشتیم و فقط واردکننده بودیم - ( به تنهایی یک سوم تولیدات سالانه سلاح امریکا را می خریدیم و وارد می کردیم). مرگ بر امریکای واقعی یعنی آنجا که قدرت نظامی اول دنیا (امریکا) اعتراف می کند نمی تواند از پس داعش بربیاید و اذعان می کند تنها کسی که می تواند با داعش مقابله کند (سردار) قاسم سلیمانی و ایران است. مرگ بر امریکای واقعی یعنی فراری دادن مزدور امریکا ( شاه ملعون ) از کشور مرگ بر امریکا یعنی برقراری نظام الهی دینی و مردمی جمهوری اسلامی در ایران مرگ بر امریکای واقعی یعنی برپایی نظامی مستقل ، مردمی ، آزاد و دموکراتیک که 36 سال است میلیونها ایرانی برای پاسداشتش و برای حمایت از مسءولین آن نظام ، هر ساله 22 بهمن به خیابانها می آیند و از نظامشان حمایت می کنند. ( اتفاقی که با این عظمت در هیچ کشوری نمی افتد). مرگ بر امریکا یعنی بزرگترین تجمع غیرمذهبی و غیراعتراضی دنیا در روز 22 بهمن  (برای حمایت از نظام جمهوری اسلامی)  مرگ بر امریکای واقعی یعنی دستیابی به دانش فضایی ، به انرژی هسته ای، به علم نانو، به علم ژنتیک، به علم لیزر، ساخت پهپادهای کاملا به روز ، استاندارد و رکوردشکن ، موشک های دوربرد با دقت بالا  که در نوع خود بی نظیر هستند ، رسیدن به رتبه پنجمین ارتش قدرتمند دنیا  ، رتبه 16 تولید علم ، رتبه اول شتاب علمی  دنیا ، رتبه دوم اطلاعات دنیا ، رتبه سوم پلیس سایبر دنیا ، رتبه های اول ، دوم ، سوم ورزشی در رشته های مختلف ، برتری دانش آموزان و دانشجویان ایرانی در المپیادهای مختلف ، رتبه های برتر دانشمندان ایرانی در رشته های مختلف منجمله شیمی ، پزشکی ، هسته ای ، نانو و ...  ،تبدیل شدن به اولین ارتش دنیا از نظر نیروی انسانی و هزاران دستاورد خارق العاده دیگر آن هم در شرایط تحریم و خرابی ها و هزینه های  8 سال جنگ  فرسایشی با نیمی از دنیا ! تأکید میکنم! در شرایط تحریم!!!! نه در شرایط ژاپن!!! مرگ بر امریکای واقعی یعنی این ...
غیر انقلابی‌ها را تنها گذاشتند؛ و انقلابی‌ها کربلا را به پا کردند...
سر امام زمانشان را می‌بُرند!
حسین را تنها گذاشتند!
امام موسی صدر: در این زمان چقدر ما نیازمند حسینی بودن هستیم. حسینی بودن یعنی اینکه انسان به اوج فداکاری و بخشش و وفاداری و خدمت برسد، بیشترین خدمت و عطا و بخشش از او به دیگران برسد، به بالاترین مرتبۀ عفو و گذشت برسد. کتاب سفر شهادت | به سوی خط حسینی | بند ۱۰
اولین نخست وزیر مملکت جاسوس آمریکا بود (بازرگان) ۵_اولین رییس‌جمهور جمهور مملکت هم که جاسوس منافقین بود (بنی صدر) ۶_نخست وزیر هشت ساله‌ی جنگ که اصل فتنه است (موسوی) ۷_هشت سال رییس‌جمهور اصلاحات که حامی فتنه است (خاتمی) ۸_هشت سال رییس‌جمهور سازندگی و رییس تشخیص مصلحت نظام که ساکت فتنه است (رفسنجانی) ۹_این هشت سال آخریه هم که جریان انحرافی از کار در اومد (احمدی نژاد) ۱۰_ رییس دو دوره ی مجلسمونم که فتنه‌گر و عامل استکبار از کار دراومد (کروبی). سوال اینجاست این انقلابی که نباید بذاریم دست نا اهلان بیوفته ، اساساً کی دست اهلش بوده که ما نگهش داریم..!!؟ پاسخ.... اما واقعاً باید به هر چه می‌گویند، پاسخ داد؟! این که همان منفعل شدن است و همان چیزی است که آنها می‌خواهند. دقت داشته باشیم که به حقیتی، واقعیتی و به هر حرکتی، از هر زاویه‌ای و با هر عینکی می‌شود نگاه کرد؛ با هر نوع موضعی می‌توان برخورد کرد و هر چیزی در موردش گفت و نوشت. نگاه‌هایی واقع بینانه است و ضعف و قدرت را با هم می‌بیند – نگاه‌هایی خوش‌بینانه‌یِ ساده لوحانه است و هیچ ضعفی را نمی‌بینند؛ و بعضی هم نگاه مگسی دارند و اگر تعفنی باشد، فقط آن را می‌بینند و از همان ارتزاق می‌کنند تا حیات‌شان ادامه یابد، بعضی حتماً باید با عینک ببینند، اما فقط با عینک بغض و کینه و عداوت و بدبینی می‌بینند. برخی خدا و پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله را نیز مسخره کرده و می‌کنند، حالا دهن کجی آنها به انقلاب و این نظام که چیزی نیست: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یأْتِیهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ یسْتَهْزِؤُون» (یس، 30) ترجمه: دریغا بر بندگان! كه هیچ فرستاده‏اى بر آنها نمى‏آمد مگر اینكه پیوسته او را استهزا مى‏كردند. حال آیا باید هر چه می‌گویند در نظر ما خیلی مهم جلوه کند و پاسخ بگوییم؟! پس اگر پاسخ می‌دهیم، اهمیت دادن به آنها نیست، بلکه پاسخ به هموطنان واقع‌بینی است که مخاطب سؤال و شبهه قرار گرفته‌اند، به ویژه جوانانی که در گذر انقلاب قرار نداشتند. 1– ایمان، نه تنها برای امثال آقای منتظری، بلکه برای هیچ کس ثابت نیست و ممکن است که «ایمانِ مستودع» باشد، یعنی برگردد. لذا همان طور که حضرت امام خمینی رحمة الله علیه، با تأسی به آموزه‌های اسلامی فرمودند: «ملاك حال فعلی افراد است»، شرایط و مواضع افراد در اوقات متفاوت، مختلف می‌شود. الف /1- در هر حال مطرح شدن آقای منتظری به عنوان "قائم مقام رهبری"، از سوی امام (ره) نبود. ایشان از همان ابتدا وی را شایسته این مسئولیت بزرگ نمی‌دانستند، چنان چه  در پاسخ استعفای وی چنین تصریح کردند: «رهبری نظام جمهوری اسلامی کار مشکل و مسئولیت سنگی و خطیری است که تحملی بیش از طاقت شما می‌خواهد و به همین جهت، هم شما و هم من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودیم و در این زمینه مثل هم فکر می کردیم...» در هر حال رهبری انقلاب هیچ گاه به دست وی نیافتاد که بگوییم به دست نااهلان افتاد. 2 - مرحوم آیت‌الله طالقانی رحمة الله علیه، به هیچ وجه حامی منافقین نبوده است و این تهمت بسیار بزرگی به ساحت مقدس ایشان می‌باشد. «سازمان مجاهدین خلق» نیز پیش از انقلاب "سازمان منافقین" نشده بود، با بسیاری از روحانیون نیز ارتباط داشت، اما پس از انقلاب، آزادی مسعود رجوی از زندان و کودتای درون سازمانی و ...، به یک سازمان تروریستیِ منافق مبدل گردید. امام با کسی تعارف نداشت، هیچ گاه یک روحانی حامی منافقین را امام جمعه نمی‌کرد و در وصفش نمی‌فرمود: "زبان او مانند شمشیر مالک اشتر بود". 3 – مرحوم دکتر شریعتی (ره) نیز معلم انقلاب نبود. مگر مردم ایران به تعلیم مرحوم دکتر شریعتی انقلاب کردند؟! این چه ادعا و افترای بیجا و سخیفی است! مرحوم شریعتی، پس از انقلاب به مراتب معروف‌تر از پیش از انقلاب شد، در حالی که خودش دیگر نبود. مرحوم دکتر شریعتی، استادی بود که در سال 1334 تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته ادبیات و علوم انسانی در مشهد آغاز کرد – در سال 1337 به علت شاگر اولی بورسیه فرانسه شد – در طی تحصیل در فرانسه با اندیشه‌های ما‌سینیون، گورویچ‌ و ژان پل ‌سا‌تر آشنا شد که مبتنی بر نظریات اومانیستی و اگزیستانسیالیتی بودند و در سال ۱۹۵۹ میلا‌دی‌ به‌ سا‌زما‌ن‌ آزادیبخش‌ الجزایر می‌پیوندد ...؛ این دکترای جامعه‌شناس، به اسلام و تشیع اعتقاد و علاقه داشت و از روحیه‌ای مبارزاتی نیز برخوردار بود. در ابتدا گرایشاتی به نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق داشت، چندین جلسه در حسینه‌ی ارشاد سخنرانی کرد و چندین بار نیز توسط ساواک دستگیر شد .... حال خدایش رحمت کند، اما چه ربطی به «معلم انقلاب اسلامی» دارد؟! 4 – چه کسی گفته که بازرگان به عنوان اولین نخست‌وزیر ایران، جاسوس امریکا بوده است؟! بله خط
و نگاه "نهضت آزادی" انحرافات بسیاری داشت، بیشتر "ملی‌گرا" بود تا اسلامگرا و انقلابی. اکنون نیز بازمانده‌هایی چون دکتر یزدی، سنگ امریکا به سینه می‌زنند، اما چه کسی تا کنون ادعا کرده که بازرگان جاسوس امریکا بوده است؟! تردیدی نیست که مانند عموم مردم، ولایت‌پذیر نبود، رأی خود را صائب می‌دانست (مانند بسیاری از مسئولین امروز). 1/4 – بازرگان را ما مردم انتخاب کردیم، قبل از پیروزی انقلاب هم انتخاب کردیم، چون او را دانشمندی اسلام شناس و مبارز می‌دانستیم. ما بودیم که ضمن شعار "الله اکبر، خمینی رهبر"، فریاد می‌زدیم "بازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران". در واقع ما او را به امام تحمیل کردیم. البته مقصر نبودیم، چرا که بیش از دو هزار سال، جز شاهنشاهی چیزی ندیده بودیم. این اولین فریادها و انتخاب‌های این ملت بود. 5- بنی صدر را می‌توان گفت که از همان اول جاسوس بود. بالاخره اسکتبار جهانی، امریکا و انگلیس و فرانسه و اسرائیل که بی‌کار ننشسته بودند تا نظاره‌گر پیروزی این انقلاب باشند. بنی صدر و قطب‌زاده و ... داشتند که نفوذ داده بودند، هنوز هم همین طور است و هم چنان ادامه خواهد داشت. بنی‌صدر ابتدا به عنوان یک شخصی که فلسفه اسلامی می‌داند، وارد عرصه شد، منتهی به شکل تبلیغاتی. ایران هیچ موقع از فیلسوفان اسلامی خالی نبوده است. علامه آیت الله طباطبایی، استاد شهید آیت الله مطهری، علامه آیت الله جعفری، آیت الله شهید دکتر بهشتی و ... همه فیلسوفان اسلامی معاصر او بودند که در ضمن فقیه هم بودند. منتهی او تبلیغاتی وارد شد، چند جلسه با به اصطلاح مارکسیست‌ها یا طرفداران توده بحث کرد، ما هم خوشمان آمد که یک غیر روحانی آنها را منکوب کرده و برایش کف و صوت کشیدیم تا رییس جمهور شود. خب این هم درسی بود که ما مردم باید می‌آموختیم تا رشد کنیم. چوب اسیر ترفندهای جنگ نرم را خوردیم، بهشتی و هفتاد و تن را از دست دادیم، خاک کشور و شهدای بسیاری را از دست دادیم، تا متوجه شویم نباید برای هر شعاری کف و صوت زد، اگر چه بحث فلسفی بکند، یا چند آیه و حدیث هم بخواند، یا حتی ملبس باشد و ملقب به حجت‌السلام و آیت‌الله و دکتر و ... باشد. 6- پس از او، شهید رجایی و شهید دکتر آیت الله باهنر رییس جمهور و نخست وزیر منتخب مردم بیدار شده بودند که به سرعت ترور شدند. 7- رییس جمهورِ معروف شده به هشت سال دوره سازندگی (هاشمی رفسنجانی)، اکنون رییس دفتر شورای تشخیص مصلحت نظام است؛ اتفاقاً نه تنها ساکت فتنه نیست، بلکه بیش از دیگران بلندگوی آن محسوب شد، چون جایگاهش با دیگرانی که بسیار فریاد گوشخراش نیز می‌زدند، متفاوت بود. حواسش هم از امثال موسوی و کروبی جمع‌تر بود. هیچ کس نمی‌تواند بگوید که آقای هاشمی از اول چنین مواضعی داشت. چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. اما در هر کس نقاط ضعفی است که اگر توجه نکند، در برهه و امتحانی متورم شده و بیرون می‌زند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، راجع به زبیر هم می‌فرمود: "او از ما بود، تا این که پسرش بزرگ شد". 7- سایر مسئولین اجرایی کشور چون خاتمی، احمدی‌نژاد و روحانی و هم چنین نمایندگان مجلس نیز از این قواعد مستثنی نیستند. همه را خودمان انتخاب می‌کنیم، به تناست اطلاعات، شعور، بصیرت، اهداف و دغدغه‌های خودمان. هر چند که ممکن است اسیر موج تبلیغاتی و ضد تبلیغاتی شویم  و انتخابمان اصلح نباشد. اما هیچ کدام خودشان را ضد اسلام، ضد انقلاب، ضد ولایت، ضد کشور و مردم نشان ندادند یا چنین ادعاهایی نداشتند که ما بخواهیم بگوییم چون آنان را انتخاب کردیم، انقلاب به دست نااهلان افتاده است! آقای احمدی‌نژاد، خطاهای بزرگ و بعضاً غیر قابل اغماض و بخششی داشت، اما حتی رهبر انقلاب که استقرار این حرکت و نظام را رصد و رهبری می‌کند، تصریح کردند که دستآوردها و خدمات این دوره در طی پنجاه سال گذشته بی‌سابقه بوده است. اما احمدی نژاد از سویی با ضد تبلیغی شدیدی مواجه بود و از سوی دیگر خطاهایی داشت که از جمله آنها قهر یازده روزه و نیز مرید و مراد بازی با آقای مشایی بود که از محبوبیت او کاست. مخالفانش نیز کم نگذاشتند و بر این موج سوار شدند. مگر خاتمی با سوار شدن بر موج ضد تبلیغ علیه هاشمی و خانواده‌اش محبوب و منتخب نشد؟! بعداً با هم کنار آمدند. گاهی ما مردم، به رغم آن که به بهترین ملاک‌ها و شاخصه‌ها رهنمود می‌شویم، انتخاب اصلح نمی‌کنیم، خب زیانش را هم می‌بینیم، اما همین‌طوری ساخته و کامل می‌شویم. 8- این که امام خمینی رحمة الله علیه فرمود: "نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد"، یک درس، تذکار، هشدار و انذار همیشگی برای همگان است و مختص به روی کار آمدن یک شخص، یا ناصالح شدن یک صالح پس از قدرت یا کنار گذاشتن از قدرت نمی‌باشد. ***- الحمدلله رب العالمین نیز انقلاب تا کنون به دست نااهلان نیافتده است، رأس انقلاب و این نظام، ولایت فقیه است؛ و بدنه و جان آن نیز مردم هستند که هم چنان م
حکم‌تر، آگاه‌تر و بصیرتر از گذشته در مسیر انقلاب قرار دارند. این وسط قوای مجریه و مقننه‌ی قرار دارد که به تناسب انتخاب ما، خوب و بد دارند. اما محصول پس از 35 سال، انقلابی جهانی‌تر، نظامی قدرتمندتر، با علم و صنعت پیشرفته‌تر می‌باشد که به مراتب بیش از گذشته محبوب قلوب و چشم امید بسیاری در سرتاسر جهان است.
سلام حاصل تلاش ما رو بی نتیجه نکنید تو رو خدا حتما مطالب رو عمیق بخونید و حتی خودتون برید دنبال عمیق کردن بیشتر... خداخیرتون بده.
انتخابات
حضرت امام خامنه ای 40 شاخصه جوان مومن انقلابی به شرح زیر می باشد
1. خود را مدیون اسلام وانقلاب می داند. 2. مومن به انقلاب ومبانی آن است. 3. به آینده انقلاب ونظام اسلامی امیدوار است. 4. دوستدار انقلاب ونظام اسلامی است. 5. معتقد به آرمانهای انقلاب است. 6. مبانی جمهوری اسلامی را میداند . 7. خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ونظامی)اماده میکند . 8. پیشتاز حرکتهای انقلابی است. 9. در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم است. 10. در صف اول دفاع از آرمانها وارزشهای انقلابی حضور دارد. 11. رابطه خود را با امام وآرمانهایش پیوسته حفظ میکند. 12. معتقد به استقلال فکری ،سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی است. 13. خودش را برای مسئولیتهای بزرگ اماده میکند. 14. بدنبال کسب آگاهی سیاسی وبصیرت است. 15. تاریخ معاصر را خوب میداند . 16. نسبت به دشمنی های دشمنان حساس ،خروشناک است. 17. بدنبال کسب علم ودانش است. 18. نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال واثر گذار است. 19. بدنبال وحدت وهم افزایی در جامعه است. 20. کار وتفکراتش اسلامی وانقلابی است. 21. با اطرافیان خود مجادله احسن دارد. 22. خوش بین به فرهنگی اسلامی است . 23. خوش روحیه است . 24. باهوش است ونمیگذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند. 25. امر به معروف ونهی از منکررا وظیفه شرعی وانقلابی خود میداند. 26. اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار میدهد. 27. پر انگیزه ومطالبه گر است . 28. پایبند به تعلقات معنوی ، خانوادگی ومیهنی است . 29. بامنطق محکم از مسئولین انتقاد میکند. 30. نظام سلطه را با همه ابعاد ولایه هایش می شناسد. 31. مقید به کار تشکیلاتی است. 32. قانون گراست. 33. دلش نورانیست. 34. رابطه قلبی ومعنوی خود را با خداوند تقویت میکند. 35. اهل قرآن است. 36. اهل دعا ومناجات با خداست. 37. اهل اعتکاف است. 38. میانه رو است ؛ افراط وتفریط نمیکند. 39. از طعن وبدگویی دیگران نمیهراسد. 40. عدالت خواه است.
آیا پس از پیروزی انقلاب دینداری و احیاء تفکر دینی وضعیت بهتری داشته و می‌شود گفت مردم به تفکر دینی بیشتری گرایش پیدا کرده‌اند؛ یا بالعکس دین زدگی ویژه میان جوانان ایجاد شده است؟ یعنی هویت دینی اکنون با وجود رفتارهای ناقض شریعت مثلاً در پوشش، آمار طلاق و اعتیاد، ایجاد برخی شبهات یا اتفاقی مثل اغتشاشات آبان ماه، در کشور ما تثبیت شده است؟