eitaa logo
پاسخ به شبهات|سعید سپاهی
5.8هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
773 ویدیو
243 فایل
ارسال شبهه @tadbir73 https://tadbirrr.blogfa.com/ هر سوال و شبهه ایی داری بدون تعارف بپرس
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌دزدی آثارباستانی در دوره رضا شاه ⭕️در دوران پادشاهی رضاخان، هنگامی که پای آمریکایی ها و عوامل آنها به ایران باز شد، تاراجی بزرگ از ثروت باستانی ایرانیان توسط آ نها انجام شد. این بخش از تاریخ، که مورد اهمال تاریخ نگاران قرار گرفته است، یکی از تأسف بارترین مسائل تاریخی است. كتاب تاراج بزرگ، با استناد به اسناد وزارت خارجۀ آمریكا، از ماجرای تاراج بزرگ میراث ایران به دست آمریكاییان و عوامل داخلی آنان پرده برداشته شده است. شاید بسیاری از ایرانیان حتی اهل نظر ندانند این حجم عظیم از ثروت باستانی ایران چگونه به موزۀ متروپولیتن، بوستون، شیكاگو و... راه یافته است و نیز شاید ندانند 30 هزار قطعه لوح گلی فاخر و نفیس چگونه به صورت «امانت » و به بهانۀ رمزگشایی به شیكاگو منتقل شد و دیگر به ایران برنگشت!!!
✅تاراج آثار باستانی در دوره رضاشاه در ازای هیچ!! 🔴آمریکاییها همواره به ایران این مسئله را گوشزد می کردند که کاوش هاي باستان شناسی براي آنها بسیار هزینه بر است و تقسیم یافته ها پاداش اندکی در مقابل تلاش هاي فراوان موزه هاست. 🔴تحلیل ارقام هزینه ها در فصل نه نشان می دهد که کل هزینه کاوش هاي باستان شناسی در طول سال هاي 1931 تا 40 بین 500000 تا 750000 دلار یا حتی رقمی کمتر از این بوده است. سهم مؤسسه شرق شناسی از این مبلغ 150000 دلار بوده است. بدین ترتیب به این نتیجه شگفت انگیز می رسیم که موزه هاي متروپولیتن، موزه هنرهاي زیباي بوستون، دو موزه فیلادلفیا و موزه مؤسسه شرق شناسی، مجموعه عظیم آثار باستانی ایران را فقط در ازاي نیم میلیون دلار صاحب شده اند؛ و انبوه آثار باستانی تخت جمشید موجود در مؤسسه شرق شناسی فقط در ازاي 150000 دلار به دست آمده درباره آثار باستانی ایران است.. این ارقام به ما این جرأت را می دهد تا با اطمینان، از واژه « تاراج » استفاده کنیم ⭕️منبع:تاراج بزرگ؛ آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران 1320- 1304 خورشیدی، دکتر قلی مجد، ترجمه ی مصطفی امیری/ گ- مرادی/ص 47
✅ساخت راه آهن توسط رضاشاه؛ خدمت یا خیانت؟؟ 🔴دنیس رایت در کتاب انگلیس ها در میان ایرانیان می‌نویسد:« تا پایان دوره قاجار هیچ خط آهن طویل‌المسافتی در ایران کشیده نشده بود، در نتیجه هیچگونه قصوری که از جانب بریتانیا باشد، نبود . جولیوس دو رویتر از میان جنبه‌های متعدد امتیاز وسیع و همه جانبه‌ای که در سال 1872 از شاه کسب کرده بود، در وهله نخست به راه‌آهنی دل بسته بود که امید داشت بین دریای خزر و خلیج فارس بکشد. دولت بریتانیا از خطری که روسیه را متوجه ایران ساخته بود، بیش از پیش نگران شده بود. سخت عقیده داشت که چنانچه راه‌آهنی بین خلیج فارس و درون ایران موجود نباشد، کمک نظامی بریتانیا به ایران در صورت حمله روسیه از شمال غیرممکن خواهد بود.» منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/دنیس رایت
🔵ارتشی که سه روز بیشتر مقاومت نکرد و رضاشاه با خفت به موریس تبعید شد . رضاشاه سه هفته بعد از حمله نیروهای متفقین_۲۵ شهریور ۱۳۲۰_به نفع ولیعهد بیست و یک ساله اس ، محمدرضا ، از سلطنت کناره گیری کرد و به صورت تبعید ابتدا به جزیره انگلیسی موریس و سپس آفریقای جنوبی رفت و در آنجا در سال ۱۳۲۳/۱۹۴۴ در گذشت. ارتش او که برای مقابله با مخالفان داخلی و نه هجوم خارجی تجهیز شده بود ، بیش تر از توان پایداری نداشت. نیروهای اشغالگر افزون بر رضا شاه ، چند تقاضای دیگر نیز مطرح کردند. آنان بر تبعید اعضای خودرای و لجوج خانواده سلطنتی پافشاری و حدود دویست تن از افسران ، تکنسین های ایرانی و آلمانی های فعال در راه آهن ایران را نیز به عنوان ستون پنجم نازی ها دستگیر کردند. علاوه بر این کنترل مستقیم راه های اصلی خلیج فارس به شوروی را در اختیار گرفتند و همانند جنگ اول جهانی ، ایران را به دو منطقه تقسیم کردند که بر اساس آن شوروی بر منطقه شمالی و انگلیسی ها بر بخش های جنوبی از جمله مناطق نفتی نظارت داشتند. متفقین برای حفظ نیروهای مسلح ، سیاستمدارانه با فرماندهی مستقیم شاه جدید بر ارتش موافقت کردند. شاه جدید با تبلیغات فراوان حدود ۶۰۰ میلیون ریال در اختیار دولت قرار داد‌. وی همچنین بی سرو صدا برای روز مبادا ؛ یک میلیون دلار به در نیویورک منتقل کرد. British Minister , 16 December 1943 , FO 371/Persia 1943/34-35077 📚منبع:تاریخ ایران مدرن،آبراهامیان،صفحات ۱۷۸ ، ۱۸۲ ، ۱۸۴
✳️ بعد از شهریور ۱۳۲۰ که رضا از مملکت خارج شد، همین آقای علی زشت‌رو و بدْ ترکیب با آن قیافه تلخ که با یک من عسل نمی‌شد او را خورد، با آنکه یک پسر از اشرف داشت، چون می‌بیند کرک و پشم رضا [شاه] ریخته و او را از مملکت تبعید کرده‌اند، یک روز در حال مستی به اشرف می‌گوید یک عقده بزرگ در دل من هست که امروز می‌خواهم آن را برای تو باز کنم و بگویم. اشرف می‌پرسد چه هست آن عقده؟ و چشم سفیدی (!) کرده و با وقاحت به که تازه هم زاییده بود می‌گوید من تو را دوست نداشتم و از ترس رضا [شاه] و به خاطر حفظ اموال و املاک پدری‌ام تو را گرفتم و یک مقدار از این جور حرف‌ها می زند و اشرف را به گریه می‌اندازد. صفحه ۴۵۶.
❌❌رضا شاه به دلیل نداشتن محبوبیتی در داخل کشور، بقا و پایداری حکومت خود را در کمک و حمایت دولت های خارجی می دید؛ به همین دلیل هموراه در پی کسب رضایت این دولت ها گام برمی داشت که این رضایت گاهی به قیمت غارت منابع مردم ایران تمام می شد. اریک اف اشمیت که در سال 1935 به ریاست گروه باستان شناسی اعزامی به تخت جمشید منصوب شده بود، پس از ایجاد مشکلاتی در روند کاری خود، در صحبت هایی با کاردار سفارت آمریکا به این موضوع اشاره می کند. کاردار سفارت آمریکا در گزارشی از صحبت های اشمیت می گوید: « در این صحبت ها تصریح شد که اعطای امکانات به باستان شناسان آمریکایی بخشی از سیاست رضا شاه برای جلب حمایت دولت آمریکا از رژیم پهلوی بوده است. هرگونه احساس تضعیف این حمایت ها ( نظیر چاپ مقاله ی خصمانه در مطبوعات) بلافاصله تأثیری منفی در فعالیت گروه باستان شناسی می گذارد.» ⭕️منبع: تاراج بزرگ؛ آمریکا و غارت میراث فرهنگی ایران 1320- 1304 خورشیدی، دکتر قلی مجد، ترجمه ی مصطفی امیری/ گ- مرادی The Great American Plunder of Persia's Antiquities, 1925-1941
✅ساخت راه آهن توسط رضاشاه؛ خدمت یا خیانت؟؟ 🔴حسین مکی در کتاب تاریخ بیست ساله ایران نقل می کند که احمدشاه نیز در پاسخ به پیشنهاد انگلیسی‌‌ها برای مفتوح ساختن باب مذاکره در مورد کشیدن راه‌آهن گفت: 🔴« راه‌آهنی که به صلاح و صرفه ایران است، راه‌آهنی است که از دزداب (زاهدان فعلی) شروع می‌شود و مسیر آن به اصفهان و تهران باشد و از آنجا به اراک و کرمانشاه متصل شود، یعنی از شرق به غرب ایران، چنانکه از زمان داریوش هم راه تجارت هندوستان در آسیا و سواحل مدیترانه همین راه بوده است و این راه برای ملت ایران ‌‌نهایت صرفه را از لحاظ تجارت خواهد داشت، ولی راه‌آهن عراق به منجر خزر فقط جنبه نظامی و سوق‌الجیشی دارد و من نمی‌توانم پول ملت را گرفته یا از کشورهای خارج وام گرفته و صرف راه‌آهنی که فقط جنبه نظامی دارد نمایم.» 🔴و در ادامه نیز نقل می کند که نایب‌السلطنه هندوستان در سال 1291 شمسی در مجلس عوام انگلستان گفته است: 🔴«در مدت 20 سال تأیید کردند که هندوستان باید محاط باشد، در یک حلقه کوه‌ها و صحرا‌ها که بدون تلفات زیاد و پول، غیرقابل عبور باشد. این سیاست، هندوستان را از هر حمله‌ای حراست کرده و هیچ ملتی حق عبور از این منطقه حمایت شده را نداشت؛ اما اگر این راه‌آهن، راه‌آهن غربی- شرقی ایران ساخته می‌شد، آن وقت تمام آن سیاست به خطا بوده و به ما می‌گویند، این اصول را نپذیرید که سیاست حقیقی هند عبارت است از باز کردن سرحدات آن به طرف مغرب.» منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/تاریخ بیست ساله ایران
💠💠 نامه‌نگاری یک صهیونیست با رضاشاه 1⃣ اسناد به جا مانده از دوران گذشته، اطلاعات شگفت‌انگیزی را درباره تکاپوی مرموز در ایران عصر آشکار می‌سازند. 2⃣ براساس اسناد معتبر تاریخی، سران و رهبران در بعضی مقاطع تاریخی، برای اسکان در مناطق مختلف جهان و ایجاد جز فلسطین، سرزمین‌های دیگری را نیز در طرح‌های خود مدنظر قرار داده بودند. 3⃣ برخی اسناد به‌طور تلویحی نشانگر آن است که رهبران و کانون‌های صهیونیستی، سرزمین را نیز به عنوان طعمه‌ای دیگر مدنظر قرار داده بودند. 4⃣ ایده‌ی در ایران به صورت طرحی نمایان شد که محافل صهیونیستی آن را به نام یکی از رهبران و سران تشکیلات صهیونیت ایران به دربار پهلوی عرضه کردند. طرح مزبور با نام و امضای اولین رئیس تشکیلات مرکزی تدوین و به دربار شاه وقت ایران عرضه شد. این طرح تحت پوشش عمران و آبادانی سرزمین ایران از طریق انجمن‌های خیریه اروپا، اما با هدف انتقال و سپس اسکان و استقرار یهودی‌های مختلف جهان در مناطق مختلف کشور ایران، دقیقاً هدف و استراتژی مشابه ایجاد کانون ملی یهود مندرج در اعلامیه بالفور را، در این سرزمین دنبال می‌کرد. 5⃣ مطابق طرح صهیونیستی مزبور، نه فقط بخش وسیعی از اراضی ایران به طور دایم به تملک یهودی‌های مهاجر اروپایی و آمریکایی درمی‌آمد، بلکه برای تأمین مطامع سیاسی و اجتماعی آنها، قوانین مبتنی بر دین در سراسر ایران ملغی و به جای آن، قوانین، مقررات و حقوق بشر غربی در کشور ایران پیاده و اجرا می‌شد تا منتقل شده و اسکان یافته در نواحی مختلف کشور به سهولت منش را (آن‌گونه که امروز در فلسطین مشاهده می‌شود) در ایران پیاده کنند. 6⃣ بر اساس مفاد مطرح مزبور، یهودی‌های مهاجر با برخورداری از حقوق و آزادی‌های بی‌حد و حصر اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، از هرگونه اختیار عمل برخوردار باشند. آنها پس از دو سال اقامت در ایران به رسمی کشور درآمده و زمین‌های اعطایی از سوی دولت به‌طور مجانی و برای همیشه به مالکیت رسمی آنها درمی‌آمد. از سوی دیگر یهودی‌های مهاجر و مستقر در اراضی مورد نظر، تا سالیان سال از پرداخت معاف و برای واردات ماشین‌آلات صنعتی و کشاورزی نیز از پرداخت هرگونه و حقوق گمرکی معاف بودند. از سوی دیگر، دولت ایران موظف بود نه تنها به آنها گذرنامه رایگان اعطا کند، بلکه در سال اول استقرار یهودی‌های نقاط مختلف جهان در سرزمین ایران، ماشین‌آلات صنعتی و کشاورزی مورد نیاز را به‌طور مجانی در اختیار آنها قرار دهد. 7⃣ محافل صهیونیستی یکی از مزایای طرح مزبور را ایران توجیه می‌کردند و مدعی بودند که انتقال یهودی‌های نقاط گوناگون جهان به ایران و اسکان آن در نواحی مختلف این کشور موجب ازدیاد آمار جمعیت این سرزمین شده و این موضوع برای کشور ایران امتیازی بزرگ در عرصه بین‌المللی محسوب خواهد شد! (جالب این‌كه به عکس توجیهات آن دوران، امروز محافل جهانی صهیونیستی نه تنها افزایش جمعیت در کشور ایران را مضر قلمداد می‌کنند، بلکه به انحاء گوناگون سعی در جلوگیری از رشد و افزایش جمعیت مردم مسلمان ایران، به‌ویژه از طریق برخی نهادهای بین‌المللی و جهانی دارند.) 📸 http://jscenter.ir/wp-content/uploads/2016/11/%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF-%D8%B5%D9%87%DB%8C%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87.jpg 📖 متن کامل مقاله حاوی متن نامه‌ها: 👉 http://yon.ir/jewpahlavi
🔵 ثروت نجومی رضاخان! . . . . این سرباز ساده (رضاشاه) که از درجات پایین نظامی برآمده بود، در دوران حکومتش آن قدر ملک تصاحب کرد که به ثروتمندترین فرد ایران - اگر نگوییم خاورمیانه- تبدیل شد. بر اساس برآورد یکی از زندگینامه نویسان هوادار رضاشاه، ثروت وی به هنگام مرگ سه میلیون پوند و حدود 1/5 میلیون هکتار زمین بوده است. بیشتر این زمینها در منطقه اجدادیش مازندران قرار داشت. وی همچنین صاحب مزارع گندم در همدان، گرگان و ورامین بود. بخشی از این املاک با مصادره مستقیم ، بخشی دیگر از طریق نقل و انتقال مشکوک اموال دولتی و بخشی دیگر از طریق آبیاری زمینهای بایر، و سرانجام بخشی نیز با مجبور کردن زمین داران بزرگ و کوچک برای فروش زمینهایشان به قیمت اسمی، به دست آمده بود. . . 📚منبع: تاریخ ایران مدرن/نوشته یرواند آبراهامیان استاد تاریخ دانشگاه شهر نیویورک امریکا /ترجمه محمدابراهیم فتاحی/ص139
🔴بزرگترین ننگ تاریخی دوران حکومت رضاشاه و جدایی بخش اعظمی از ایران و دادن مناطق استراتژیک به همسایه های ایران در پیمان سعد آباد 💠رضاشاه پهلوي ارتفاعات آرارات در غرب ايران را به تركيه، قسمت‌هائي از شرق ايران را به افغانستان و منطقه سوق الجيشي اروند رود (شط العرب) را به عراق بخشيد. 😞😞😞 🔅سرلشكر ارفع كه در سفر رضاشاه به تركيه عضو هيأت همراه وي بود، خاطراتي از اين سفر در زمينه نوع نگرش رضاشاه نسبت به اختلافات مرزي ايران با همسايگان دارد كه خواندني است. 💠ارفع در خاطرات خود مي‌گويد:«من عضو هيأت تحديد حدود و حل اختلافات بودم. در اين هيئت كساني چون محمدعلي فروغي و رشدي آراس شركت داشتند. يك روز كه من و يك سرهنگ ترك بر سر موضوعي مورد اختلاف با حرارت بسيار بحث مي‌كرديم رشدي آراس گفت:«ما ترك‌ها به نظر اعليحضرت شاهنشاه اطمينان و اعتقاد كامل داريم، سرهنگ ارفع پرونده‌ها و نقشه‌ها را به حضور ايشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داريم». من نقشه‌ها و كاغذها را جمع كردم و يك راست به كاخ سلطنتي رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرايضي دارم. چند دقيقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالي كه من نقشه‌ها را روي ميز پهن كرده بودم. همين كه نقشه‌ها را ديدند فرمودند:«موضوع چيست؟» من شروع كردم به توضيح دادن كه فلان تپه چنين است فلان منطقه چنان است، آن‌جا سخت مورد نياز ماست، و از اين حرف‌ها... ولي پس از مدتي كه با حرارت عرايضي كردم با كمال تعجب ديدم اعليحضرت چيزي نمي‌فرمايند. وقتي سرم را بلند كردم ديدم شاه با حالت مخصوصي به من نگاه مي‌كند گويي به حرف‌هايم چندان توجهي ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببيند من چه مي‌گويم. من سكوت كردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهميدي... بگو ببينم اين تپه اين جا از آن‌ تپه كه مي‌گويي بلندتر نيست؟ عرض كردم: «بلي قربان»... فرمودند: «آن را چرا نمي‌خواهي؟ اين يكي چطور؟» عرض كردم «بلي». فرمودند: «منظور اين تپه و آن تپه نيست. منظور من اين است كه دو دستگي و جدايي كه بين ايران و تركيه از چندين صد سال وجود دارد و هميشه به زيان هر دو كشور و به سود دشمنان مشترك ما بوده است از ميان برود. مهم نيست كه اين تپه از آن كه باشد. آنچه مهم است اين است كه ما با هم دوست باشيم.» من شرمنده شدم و كاغذها و نقشه‌ها را جمع كردم و به وزارت خارجه كه محل تشكيل هيئت بود برگشتم. همه منتظر من بودند تا وارد شدم پرسيدند اعليحضرت چه فرمودند؟ گفتم: « فرمودند ما دوست هستيم اين موضوعات در كار نيست. تقسيم كنيد اين طرف تپه كه رو به «قطور» است مال ما باشد و آن طرف مال ترك‌ها». اين واقعاً درس بزرگي بود براي من و دريافتم كه شاهنشاه ايران تا چه اندازه نظر بلند و با گذشت و خواهان دوستي و صلح و صفا هستند.» به اين ترتيب رضا شاه پهلوي ارتفاعات آرارات را به تركيه و قسمت‌هائي از شرق ايران را به افغانستان و شط العرب را به عراق بخشيد. در خاطرات سرلشكر ارفع كه عضو كميسيون تحديد حدود مرزي بوده چگونگي اين واگذاري را بيان مي‌نمايد... بنابراين پيمان سعدآباد از هر لحاظ به زيان ايران بوده است. ⛔️ تاریخ را نمی توان تطهیر کرد ⛔️ ................................. 📚منبع:تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكي، نشر ناشر، 1362، جلد 6، ص 153
🔴فحاشی رضاشاه به دو زبان اردشیر ریپورتر که در به قدرت رسیدن رضاخان خیلی موثر بود او را اینچنین توصیف می‌کند: قامت بلند و جثه قوی، سبیل چخماقی، چشمان نافذ و بدون سواد آکادمیک. او ترکی و روسی را تاحدی تکلم می‌کند و به هر دو زبان دشنام می‌دهد. 🖇 منبع : حکم می‌کنم، علیرضا کمره‌ای، ص ۶۶
✅ساخت راه آهن توسط رضاشاه؛ خدمت یا خیانت؟؟ 🔴مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) در کتاب «خاطرات و مخاطرات» خود درباره طرح احداث خط آهن محمره (خرمشهر) به جز (بندر گز) می‌نویسد: «اول اسفند 1305 من پیشنهاد راه‌آهن را به مجلس بردم. من‌الغرائب، مصدق‌السلطنه مخالف شد که در عوض قندسازی باید دایر کرد. راه‌آهن منافع مادی مستقیم ندارد. گفتم از راه‌آهن منافع مادی مستقیم منظور نیست. منافع غیرمستقیم راه‌آهن بسیار است. نظمیه یا نظام هم منافع مادی ندارد، ضروری مصالح مملکت‌اند. قند هم به جای خود تدارک خواهد شد و اثبات شیء نفی ما عـدا نمی‌کند.» منبع: موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی/خاطرات و مخاطرات
✅آیا رضاشاه بهایی بود؟؟
🔵 نظر مصدق درباره راه آهن جنوب !
🔵 انتخابات در دوره پهلوی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران، در گزارشی به وزارت امور خارجه‌ی آمریکا پیرامون انتخابات مجلس هجدهم، به تعیین نمایندگان مجلس از بالا اشاره می¬کند؛ نکته¬ای که صوری بودن انتخابات در این دوران را به رخ می‌کشد. وی در این گزارش می‌‌نویسد: علاء وزیر دربار، اظهار داشت چند هفته پیش، اسدالله علم، رئیس املاک سلطنتی، به او گفته است به دستور شاه صورت اسامی عده¬ای را برای نامزدی نمایندگی مجلس تهیه کرده، شاه لیست مزبور را با اسامی نامزدهای نمایندگی از سوی زاهدی تطبیق داده و پس از یک‌دست کردن اسامی نامزدها، چند تن از نامزدها را جابه‌جا کرده است. منبع: غلامرضا نجاتی، شصت سال خدمت و مقاومت، ج اول، ص 337 تا 340.
🔵دوران پان بازی در زمان رضاشاه علاوه بر مجلس، قوای قضاییه (عدلیه) و مجریه نیز فاقد استقلال بودند. دستگاه های دولتی و وزارتخانه‌ها، قدرت هیچگونه تصمیم گیری نداشتند و برخی به سبب شناختی که از روحیه‌ی نظامی و استبداد رأی او داشتند، حتی قادر به اظهارنظر نبودند. در دوران حکومت رضاشاه ملی گرایی افراطی با هدف به حاشیه راندن اسلام شدت گرفت. هم زمان با کودتای ۱۲۹۹ش (۱۹۲۱م) رضاشاه در ایران، امیر فیصل در ۱۲۹۸ش (۱۹۲۰م) در عراق و آتاتورک در سال ۱۳۰۰ش (۱۹۲۲م) در ترکیه به قدرت رسیدند. موج ملیت گرایی افراطی در این سه کشور در قالب پان ایرانیسم، پان عربیسم و پان ترکیسم ظهور کرد و از این طریق جدایی ملتهای مسلمان در منطقه حساس خاورمیانه در قلمرو نظام سلطه استعمار انگلستان صورت گرفت. 📚سرگذشت دیکتاتور ص ۷۱ و ۷۲
🔵فروپاشی توهم محبوبیت! 🔹شاه از یه جایی به بعد هرگز نخندید! با آنکه حکومت پهلوی از اساس و همان ابتدای امر بر پایه عدم مشروعیت مستقر شده بود، اما محمدرضا پهلوی همیشه تصور می کرد پادشاه محبوب مردم ایران است. این باور کذایی با انقلاب سفید به شدت فزونی گرفت و شاه اعتقادی راسخ یافت که مردم بسیار او را دوست می دارند! از همین رو بود که با وقوع انقلاب اسلامی، شاه هنوز باور نکرده بود که مردم علیه او قیام کرده اند. تقریبا تا 17 شهریور 1357 این باور ادامه داشت. اما با وقوع جمعه سیاه و پیش از آن تظاهرات عید فطر، شاه دانست در میان مردم مشروعیتی ندارد: «تظاهرات عید فطر که از قیطریه شروع شد و آن انبوه جمعیت غیر منظره و شعار حکومت اسلامی که همراه آن انبوه جمعیت بود و اساسا سازمان دهی بی چون و چرایی که آن جمعیت را به قیطریه کشانده و سپس در ردیف های منظم به راهپیمایی در خیابان ها آورد، زنگ خطر بزرگی بود. و تنها با گذشت چند روز جمعه 17 شهریور پیش آمد و آن تظارات و برخورد در میدان ژاله و صدای گلوله ها و خونی که بر آسفالت خیابان ریخته شد و این نیز دومین زنگ خطر بود و تازه شاه دانست که مردم علیه او هستند و این روحیه شاه را یکسره دگرگون کرد و حتی می شود این لغت را به کار برد که آن مرد با همه ابهت و قدرتی که به آن تظاهر می کرد یکسره شکست. پس از این دو حادثه دیگر کسی چهره خندان و شاداب شاه را ندید. او به انزوایش پناه می برد و اگر در جمع درباریان می آمد حرف نمی زد، شوخی نمی کرد و بر سر میز شام اخمو و در هم بود. و شام که تمام می شد بی درنگ میز شام را ترک می کرد و به اتاقش پناه می برد. با او نمی شد حرف زد چرا که بی حوصله بود و حالت افسردگی او روز به روز شدیدتر و محسوس تر می شد.» 1 📚احمدعلی مسعود انصاری/من و خاندان پهلوی/چاپ دوم، ص 140-141
🔵 قومیت ستیزی رضا ماکسیم! کارگزاران فرهنگی حکومت رضاشاه، به تقلید از غرب "جدایی دین از سیاست" را از لوازم ملیت گرایی قلمداد میکردند. آنها بدون داشتن درک صحیح از شرایط تاریخی ایران، همبستگی میان علایق ملی و دینی را که در ایجاد وحدت و اقتدار کشور و هویت ملی جامعه ایرانی نقش مؤثری داشت، نادیده گرفتند. یکی دیگر از شاخصه های ملیت گرایی افراطی دوران رضاشاه، قومیت ستیزی و نفی اقلیت‌های زبانی یا قومی جامعه ایرانی مانند: ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و مانند آن بود. اعمال تبعیض قومی و تلاش برای از بین بردن گویشها و لهجه‌های محلی، آداب و رسوم و لباسهای زیبای محلی با توسل به خشونت و نظامی گری از نمودهای این سیاست بود که آثار زیانباری برجای گذاشت. ملیت گرایی افراطی در دوران رضاشاه به دلیل تضادهای درونی‌اش حتی با ملیت گرایی غربی نیز همخوانی نداشت. 📚سرگذشت دیکتاتور/ ص ۷۲ و ۷۳
🔵مدرنیزاسیون با سلاح! سرکوب و از بین بردن قدرت عشایر و رؤسای آنها مبارزه با نظام زندگی ایلی به انگیزه ی جایگزین کردن نظام نوین زندگی اجتماعی، یکی از اهداف و اقدامات عصر رضاخان بود. خلع سلاح عشایر در سطحی گسترده توسط ارتش صورت گرفت و در کنار آن، ارتش برای تأمین نیروی خود از ایلات، خصوصا طوایف شکست خورده، سربازگیری می کرد تا به گونه ای خسارات وارده بر آنان را جبران کند گفتنی است که در سالهای آغازین سلطنت به دلیل ناتوانی در حراست از مرزهای کشور، علاوه بر مسلح کردن عشایر، تأمین امنیت منطقه نیز عملا به نیروهای محلی سپرده شد. مخالفت ها و شورشهای عشایر در برابر این اقدامات تا سال های میانه ی سلطنت همچنان ادامه داشت. سیاست خلع سلاح - که در صورت فراهم آوردن زمینه و امکانات و اجرای درست آن امر مثبتی بود. اگرچه از منظر امنیتی توجیه می شد، اما هدف دیگری را نیز پی می گرفت و آن این بود که رضاشاه و مشاوران و برنامه ریزان غرب گرای او، جامعه ی عشایری را با مدرنیزاسیون مورد نظر خود ناسازگار می‌دیدند. اصولا نابودی جامعه ی عشایری مورد تو و از منظر آنان، جامعهی عشایری نمی بایست وجود باشد، تا برای تأمین امنیت عمومی خود نیازمند سلاح باشد. 📚سرگذشت دیکتاتور ص ۸۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرارداد نفتی رضا شاه با انگلیس که به مدت شصت سال سهم ایران از فروش نفت خود را به ۲۰ درصد محدود می کرد - خدا رو شکر نفت ملی شد !
این تنها گوشه ای از خدمات! پهلوی به ملت است😐👆 یادآوری اش برای بعضیا که شبکه های تبلیغاتی ، حقایق را برایشان وارونه کرده اند،خوبه😉
🔵 کلک مرغابی برای استفاده شخصی از جواهرات خزانه! رضا خان در ابتدای سلطنت جرأت نمی کردکه زیور آلات و جواهراتی از خزانه کشور بردارد اما تیمور تاش وزیر دربار که برای راضی کردن او به هر عملی دست می زد، این سد را شکست. مسعود بهنود در این باره چنین می نویسد: «پیش از آن کسی اجازه نداشت حتی جواهراتی که از خان های کشه شده و اموال مصادره ای آنها که به او تعلق گرفته بود، گردن آویز خانواده اش بشود. تیمورتاش وزیر دربار فورا تدبیری به کار برد و سینه ریز زمرد 182 قیراطی را که از خزانه به در آورده بود، جزو هدایای داده شده به پادشاه افغانستان به حساب آورد و در دفاتر نوشت، تا تاج الملوک نگران بازگرداندن آن خزانه نشودً شاه پس از آگاهی از این تدبیر لبخندی زد { و حرکت تیمور تاش را تأیید کرد}» 📚 منبع:از سید ضیاء تا بختیار/ مسعود بهنود/ ص 230
🔴خاندان بی هویت پهلوی همسر دوم رضاخان تاج‌الموک مادر محمدرضا از خانوادۀ مهاجرینی بود، که پس از انقلاب بلشویکی روسیه از آذربایجان شوروی به ایران آمد. پدر تاج‌الملوک تیمورخان میرپنج بود. حاصل این ازدواج شمس، محمدرضا، اشرف و علیرضا بودند. بعد از ازدواج تاج‌الملوک و رضاخان ، آنها خانه‌ای در حسن‌آباد اجاره کردند. اسباب زندگی آنها شامل یک زیلوی ساده، یک تشت، یک کوزه، دو صندوق چوبی، چند دست لحاف و تشک، یه لحاف کرسی و چند اسباب دیگر بود. شمس، محمدرضا و اشرف در این خانه به دنیا آمدند. 🖇 خاطرات تاج الملوک همسر رضاشاه و مادر محمدرضا پهلوی، ملیحه خسروداد، 28