فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱به حضرت آقا علاقه عجیبی داشت.
🌱گاهی پیش می آمد، صحبت های ایشان را چندین بار گوش میداد.
#رهبری
#شهیدموسی_جمشیدیان
@shogh_prvz
اسم همسرتون تو گوشیتون چی سیو شده؟!😉
https://daigo.ir/secret/67849807
اینجا بهمون بگو
همسرش میگفت: اسم من را در گوشی اش «پرتو فاطمه» ذخیره کرده بود.
وقتی پرسیدم چرا؟
گفت : آخر ما شیعیان، شعاعی از نور حضرت زهرا (س) هستیم.
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
هیچ وقت ازکارش درخانه حرفی نمی زد. یک مرتبه اصرارکردم که درجه ات چی هست....
نمیگفت.
خیلی اصرار کردم تا گفت:
این درجه ها به درد من نمیخورد.
به درد شما که دیگه اصلا نمی خورد....
✍️همسرشهید
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
دیدم نه میشه گفت... نه میشه نوشت...
فقط باید دید.....
ببینید،
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
🍃در سفر بودیم و بین راه اذان گفتند.
وقتی به مسجد رسیدیم توقف کرد و از آقایی که آنجا بود سوال کرد که آیا روحانی در این مسجد برا اقامه نماز جماعت می آیند؟
🌱مسجد بین راه بود و خیلی بعید به نظر می رسید که روحانی آنجا بیاید.
🔻آن مرد آقاموسی رو مسخره کرد و حرف ناپسندی زد.
وضو گرفتیم و داخل مسجد شدیم.
همین که میخواستیم نماز بخوانیم حاج آقایی تشریف آوردند و ما به ایشان اقتدا کردیم و در کمال ناباوری نماز را به جماعت خواندیم .
😊موقع برگشتن آقا موسی به آن مرد خندید و گفت: دیدید حاج آقا اینجا هم پیدا میشه؟
#شهیدموسی_جمشیدیان
#نماز
@shogh_prvz
🌱وقتی کسی می گفت: فلان کار ثواب داره انجام بده.
🌹درجواب با متانت خاصی می گفت:
خوبه که کارها رونه فقط به خاطر ثوابش،به خاطر خدا و برای رضای خدا انجام بدیم
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
دخترمان را خیلی دوست داشت.
بغلش می کرد،
بو می کرد
و مدام می گفت که تو فاطمه من هستی.
با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد.
اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را میبوسید و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی من هستی.
#شهیدموسی_جمشیدیان
#سبک_زندگی_شهدا
#مناسبتی
@shogh_prvz