eitaa logo
شوق پرواز
2.7هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
208 ویدیو
79 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی به فرماندهی #شهیدسجادزبرجدی 🌱«استفاده از آثار شوق پرواز با یک صلوات به روح شهید سجاد زبرجدی» با شوق پرواز حرف بزن @shogh_parvaz70 نمیشناسمت‌ولی میشنوم https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
📡خانه‌ یکی از اقوام که ماهواره داشتند دعوت شدیم. ▪️رضا درباره اهداف شبکه‌های ماهواره‌، ⚙️چگونگی تشکیل این شبکه‌ها، 💸منابع مالی شان، برای صاحبخانه و بقیه صحبت کرد. چند نفری شروع کردن به مسخره کردنِ رضا که در فلان جا مغزت را شست‌وشو داده‌اند... 😏 بعد از مهمانی، من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف‌ها می‌زنی که بخواهند مسخره‌ات کنند؟کلی تشر به او زدم 😕 اما رضا جواب داد: 🌱 من وظیفه‌ام را در قبال این خانواده انجام دادم. دیگر در آن دنیا از من نمی‏پرسند که چرا دیدی و می‏دانستی اما چیزی نگفتی؟ من کار خودم را کردم،به وقتش این حرف‌ها جواب می‌دهد. @shogh_prvz
📚«قصه‌های من و بابام» آخرین کتابی بود که در نمایشگاه برای بچه‌ها خرید و از همان شب تا زمانی‌که آخرین ماموریت خود را برود، هر شب یک داستان آن را برایشان می‌خواند. @shogh_prvz
آخرین بار ، چهار تصویر سه بُعدی از حضرت آقا برایم آورد. @shogh_prvz
شوق پرواز
آخرین بار ، چهار تصویر سه بُعدی از حضرت آقا برایم آورد. #شهید_رضا_کارگر @shogh_prvz
🔸اول دبیرستان بود، نزدیک‌های ظهر لرزش شدیدی تمام وجودش را گرفت. تا جایی که بیهوش شد‌ و او را به بیمارستان امام خمینی(ره) ‌کرج رساندیم. 💊 حدود یک ماه در بیمارستان بستری بود تا اینکه بعد از معاینات و آزمایش‌های فراوان به ما گفتند رضا فلج شده است. 💉البته این فلجی به گونه‌ای بود که از سر انگشتان پا آغاز می‌شد و به سمت بالای بدنش پیشروی می‌کرد. 🦽دکترها معتقد بودند این بی‌حسی و فلجی اگر به قلبش برسد امکان فوتش هست. نام این بیماری «گیلنباره» یا همان شَلی یکباره بود. 🔸با خودم فکر کردم کسی مصیبت دیده‌تر از حضرت زینب (س)‌ در اهل بیت نیست.از خدا خواستم و به خانم زینب کبری‌(س) متوسل شدم. 🌱رضا را نذر حضرت زینب‌(س)‌کردم و خواستم که خوب شود. 💫 یک روز در کمال ناباوری و به یکباره دیدیم رضا دست روی دیوار گذاشته و آرام آرام راه می‌رود. معجزه شده بود. خانم حضرت زینب‌(س) شفایش را داد، تا رضا را به سرباز خودش کند ✍️پدر شهید @shogh_prvz
به نماز اول وقت خیلی اهمیت میداد @shogh_prvz
🌱پدر رضا خاطره ای از سفرش با پای پیاده از کرمان به کربلا را برای حاج قاسم تعریف کرد. حاج قاسم با حالت تعجب از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید؟ پدر شهید : بله، اصلیت ما مال کرمان است حاج قاسم با حالت تعجب رو به فرمانده یگان محل کار رضا کرد وگفت: «چرا به من نگفته بودید که رضا همشهری ماست؟» فرمانده یگان: حاج آقا! رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشود و مخصوصاً به حضرتعالی گفته نشود. 🌹 رضا اخلاص را در جزئیات هم رعایت میکرد @shogh_prvz
اخلاق خوب، اخلاص ادبش و مقید بودن به نماز شب و روزه او را در میان هم‌رزمانش شاخص کرده بود. @shogh_prvz
وقتی نگاهش به صورت ناراحتم افتاد گفت: «حالا کو تا شهادت!» 🥀 ولی میفهمیدم که دیگر چیزی به شهادتش نمانده است و باید خودم را آماده کنم . @shogh_prvz
🔸هرزمانی‌که ناگهان دلشوره میگریم و مضطرب میشوم، اگر با خواندن قرآن و صلوات آرام نشوم، می‌فهمم که اتفاق بدی افتاده و احساس میکنم رضا به دور من می‌چرخد. ‼️«نمی‌دانم دقیقا چه چیزی را می‌خواهد به من بگوید، من آن‌قدر بصیرت ندارم که رضا را ببینم و منظورش را متوجه شوم.» 🔸 یک بار ساعت 10:30 صبح بود. مضطرب بودم و آرام نمی‌شدم. ظهر شد و بچه‌ها از مدرسه بازگشتند. دیدم لباس‌های محمدمهدی پاره شده است. پرسیدم «چه اتفاقی افتاده؟» گفت: «زنگ تفریح دوم در حیاط مدرسه به زمین خوردم» همان ساعتی بود که رضا می‌خواست من را آگاه کند. @shogh_prvz
مولف : شهلا پناهی ناشر: روایت فتح سال چاپ: 1400 ناگفته های زندگی شهید کارگر را در کتاب چشمان یعقوب بخوانید. @shogh_prvz
معرفی شهید نخبه و ورزشکاری که از حضرت زینب شفا گرفت‌ ودر آخر در سوریه به شهادت رسید، پایان یافت. حکایت سربازان حضرت زینب همچنان باقیست..... @shogh_prvz