🌹حجت الله همیشه به رفقا میگفت:
💚نیازی نیست، بری جمکران، آقا رو ببینی، اگه خوب باشی آقا خودش میاد پیشت.
🌱اگر نمیتونیم اینطوری باشیم، حداقل بیایم سفیرهای خوبی برای امام زمان (عج اللّه تعالی فرجه الشریف) باشیم.
#شهیدحجت_الله_رحیمی
@shogh_prvz
🌹حجت الله در حوادث سال ۸۸ بسيار نگران امام خامنهاي بود، دلش آشوب بود و ميگفت:
دل آقا را نبايد خون كرد.
#شهیدحجت_الله_رحیمی
@shogh_prvz
🌱 اتاقش مثل يك سنگر پر از عكسها و ياد رزمندگان۸ سال دفاع مقدس بود.
#شهیدحجت_الله_رحیمی
@shogh_prvz
مدتها رنگ آفتاب را هم ندید.
🔺 رعایت اصول امنیتی گاهی خیلی سخت بود... گاهی نیاز بود ساعت ها در اتاق هایی باشد که پنجره هایش پوشیده شده بود...
گاهی نیاز بود ساعت ها در مسیر و ماشین های مختلف باشد تا مسافتی که کوتاه بود را طی کند!
◾️خودروهایی که شیشه هایش هم کاملاً دودی بود، و هم با پرده پوشیده شد بود، به طوری که هیچ نوری به داخل نمیآمد! نفس آدم میگرفت و کلافه میشد.
🔸 یکبار که مدت کوتاهی به خاطر همراهی با #شهیدزاهدی در این شرایط بودیم ازشون سوال کردم: «این شرایط براتون سخت نیست؟»
ایشون گفتند: «باز ما حال بهتری نسبت به آقا سید داریم.»
بعد گفتند: «آقا سید (#شهیدسیدحسن_نصرالله) از زمان شروع طوفان الاقصی، خورشید را هم ندیده اند.»
راوی: فرزند شهید زاهدی
#شهیدزاهدی
#شهیدسیدحسن_نصرالله
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz
🔴اگر خودش راننده نبود، اصرار میکرد نگه داریم! حالا هر جا بود مهم نبود، پمپ بنزین، مجتمع رفاهی و خدماتی یا ...
این مال زمانی بود که همراه هم میرفتیم اصفهان.
✅برای آموزش باید ساعت 7 صبح خودمان را میرساندیم دانشکده امیرالمومنین علیه السلام.
🌷صدای اذان که میآمد میزد کنار، یا باید میزدیم کنار. مهم بود نماز اول وقتش از دستش نرود...
👬یک بار هم پسرهاش را آورد مغازه برای اصلاح. گفت «اینجا باشن... کار دارم... میرم و بر میگردم، میبرمشون!»
نایستاد. سریع رفت.....
🤔از پسر بزرگش که نشست برای آرایش موهاش پرسیدم «بابات کجا رفت؟!» گفت «رفت مسجد... برای نماز جماعت...»
🌹خوشخوشانم شد. برایم اما عجیب نبود. حسین هر جا بود و در هر شرایطی، نماز را میگذاشت اولویت کار...
تاریخ شهادت1403/01/1_راسک
آرامگاه یزد - اردکان
#شهیدحسین_انتظاریان
#سبک_زندگی_شهدا
@shogh_prvz