مسیحی ﺑﺎ ﺟﺴﺎﺭﺕ و برای مسخره کردن
ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡﺑﺎﻗﺮﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ ﺑﻘﺮ (ﮔﺎﻭ) ﻫﺴﺘﻰ!
حضرت با آرامش ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻣﻦ ﺑﺎﻗﺮ (ﺷﻜﺎﻓﻨﺪﻩ ﻋﻠﻢ) ﻫﺴﺘﻢ.
مسیحی ﮔﻔﺖ:
ﺗﻮ ﭘﺴﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺁﺷﭙﺰ و ﻧﺎﻥ ﭘﺰ ﻫﺴﺘﻰ!
حضرت باز هم با طمانینه ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍﻳﻦ ﺣﺮﻓﻪی ﺍﻭ ﺑﻮﺩ.
مسیحی باز هم با بی ادبی گفت:
ﺗﻮ ﭘﺴﺮ ﻛﻨﻴﺰ ﺳﻴﺎﻩ ﺑﺪ ﺯﺑﺎﻥ هستی!
حضرت ﻓﺮﻣﻮﺩ:
• ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ میﮔﻮﻳﻰ، ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ؛
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﻭﻍ میﮔﻮﻳﻰ، ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ!
ﻣﺮﺩ ﻧﺼﺮﺍﻧﻰ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﻯ ﻭ
حلم و ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻰ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﻠﻴﻪﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﻳﺪ؛
شگفتزده شد ﻭ مسلمان گشت...
#شهادتحضرتباقرالعلومعلیهالسلام
| ﻣﻨﺎﻗﺐﺍﺑﻦﺷﻬﺮﺁﺷﻮﺏ،ﺝ۲،ﺹ۲۰۷