سلام سید ابراهیم
روزی که صمیمانه آمدی
روزی که مخلصانه خدمت کردی
و ... روزی که مظلومانه سوختی
امروز دولت مبارک #شهید_رئیسی پایان یافت اما مکتب مدیریتی سید شهیدان اهل خدمت در مسیر بیپایان عصر ظهور آغاز شد...
ملتها رئیسی را زندهتر از همیشه خواهند یافت
همیشهبرایخدابندھباشید..
ڪهاگراینچنینشدبدانید
عاقبتهمهےِشما بهخیرختممےشود.. :)
#شهیدمحسنحججی
▪️مهدی جان
▪️تو بیا....
▪️روضه بخوان....
▪️ گریه به پایش با ما....
▪️جان سپـردن...
▪️ ز غم کرب و بلایش با ما...😭
#بیا_ای_انتقام_گیر_کربلا💔
أللَّھُـمَ عَجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج وَ فَرَجَنا بِهِ 🕊
💢بیست و دوم محرم بر اسرای کربلا چه گذشت؟
سیدالساجدین، ساکت بود و در سکوت؛ و زنان، خیره به آب، مات مانده بودند. زینب، در نگاه به آب، تنها دست بر آن میسایید.
کاروان به استراحت، در کنار نهر آب، از حرکت ایستاده بود.
و مردان سپاه، گِرد هم جمع بودند به هرزگی.
عمرو بن حجاج، خسته وتشنه خود را به نهر آب رساند.
دست پُر آب کرد و نوشید.
آب در گلویش ماند، نفس اش گرفت داشت میمُرد.
و این بار چندم بود خدا میدانست، که با نوشیدن آب، اینچنین میشد.
نه توان داشت آب را فرو برد، و نه آن که آب مانده در گلو را بر گرداند.
چهره اش به کبودی نشست.
شبث بن ربعی بر پشت اش کوبید.
جانی دوباره گرفت و نفس تازه کرد.
شبث گفت؛ چه شدی؟
گفت؛ داشتم میمُردم.
نکند این به سزای بستن آب، به روی خیمههای حسین بن علی است!
شبث گفت؛ دیوانه شدی؟
گفت؛ همگی به عذاب خواهیم مُرد.
شبث گفت؛ بی طاقت شدهای پَرت و پلا میگویی.
با فاصله از مردان سپاه، بازماندگان کاروان، در کنار نهر نشسته بودند آرام و با وقار.
سیدالساجدین، ساکت بود و در سکوت؛ و زنان، خیره به آب، مات مانده بودند.
زینب، در نگاه به آب، تنها دست بر آن میسایید.
رنج دیده بود و تشنه، اما دل نوشیدن نداشت
امان از دل زینب😭😭😭😭😭
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از #شهید_ابراهیم_هادی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#روزتون_شهدایی📿