کمر خم کرد تا زهرایش بیش از این
رنجور نشود .
بیش از سنگینی عبا ،
علی مهربانی دستان دلبرش را احساس کرد .
مدت ها بود همچون سنگینی ای را کم داشت (:
دستان دختر رسول خدا را
با احتیاط در دست گرفت .
به دریای آرامش چشمان فاطمه اش
خیره شد.
گویا آن چشم ها
دلیلی بودند برای دلگرمی علی
تجلی خدا بودند و
اخلاص و ایثار و عشق ((:
اما مدت زیادی نشد
مثل دفعات قبلی دخت نبی الله
روی گردانید .
- فاطمه جان ؟ مدتی است
از من روی گردانی .
می دانم . شرمنده ات هستم
ولی شما تمام آروزی من هستی عزیز دلم ((:
فاطمه اش لبخندی زد
روح و جانش را فدای مولایش کرد
ولی سخنی نگفت ...
در آن شب
هنگام غسل
علی فهمید ...
- اسماء ؟
+ بله یا امیرالمومنین ؟
- صورت دختر رسول خدا ...
اسماء کمی مکث کرد .
با صدای بغض آلود پاسخ داد
+ بله اباالحسن . صورت خانم
پس از سیلی آن نانجیب...
اسماء گفت و علی . . .
تنها خدا بر درد علی آگاه بود (:
[ حیدر و این همه غم
یارب الرحم (((((:💔 ]
فاطمیه از کدامین غُصه باید جان سپرد؟
دردِ حیدر ، داغِ مادر ، یا غریبیِ حسن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بر پیکرت خواندم نماز غربت خود را
تنها تر از تنهام، بعد از تو ای زهرا💔
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- مَن ، یک شَب از تو دور شُدَم ، سوختَم ز غم 🖤🕊:))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر گرهای یا حاجتی دارید از مادر زهرا بخواهید🖤
میگفت :
همه غضب مولا رو دیدند ،
دلاوری اش رو دیدند ،
مردانگی و بخشندگی اش را دیدند .
اما ، التماسش را فقط فاطمه دید ؛
زمانی که میگفت :
کلمینی ، أنا علی ...
5.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ پیمبر کمرم را شکست
داغ تو رکن دگرم را شکست ...
حجت الاسلام رفیعی