📕معرفی کتاب
#کتاب_قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #به_روایت_همسر
❤️❤️❤️
💟 این کتاب مخاطب رو غافلگیر میکنه چه اون هایی که شهید محمدخانی را می شناختند؛ چه اون ها که او را نمی شناختند!
💟 در واقع این کتاب روایت عاشقانه ی 5 سال زندگی مشترک با شهید محمدخانیست.
💟 جالب است بدانید که خود شهید محمدخانی قبل از شهادتش به همسرش گفته بوده «وقتی شهید شدم خاطراتم رو در قالب «نیمه پنهان ماه» انتشارات روایت فتح چاپ کن» و به همین خاطر روی بعضی خاطرات تاکید داشته که همسرش تعریف کنه و بعضی را تعریف نکنه.
❤️❤️❤️
#مولف : محمدعلی جعفری
#ویراستار : فاطمه دوست کامی
#ناشر کتاب : روایت فتح
#سال نشر : 1397
#تعداد صفحات : 144
#قیمت:139,500 ریال
📕معرفی کتاب
#کتاب_قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #به_روایت_همسر
💜❤️💚
💟 از تیپش خوشم نمی آمد. دانشگاه را با خط مقدم جبهه اشتباه گرفته بود. شلوار شش جیب پلنگی گشاد می پوشید با پیراهن بلند یقه گرد سه دکمه و آستین بدون مچ که می انداخت روی شلوار.
💟 در فصل سرما با اورکت سپاهی اش تابلو بود. یک کیف برزنتی کوله مانند یک وری می انداخت روی شانه اش. شبیه موقع اعزام رزمنده های زمان جنگ. وقتی راه می رفت کفش هایش را روی زمین می کشید. ابایی هم نداشت در دانشگاه سرش را با چفیه ببندد.
💟 از وقتی پایم به بسیج دانشگاه باز شد, بیشتر می دیدمش. به دوستانم می گفتم: این یارو انگار با ماشین زمان رفته وسط دهه شصت پیاده شده و همون جا مونده!
💜❤️💚
#مولف : محمدعلی جعفری
#ویراستار : فاطمه دوست کامی
#ناشر کتاب : روایت فتح
#سال نشر : 1397
#تعداد صفحات : 144
#قیمت:139,500 ریال
@shohaadaa80
📕معرفی کتاب
#کتاب_قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #به_روایت_همسر
💜❤️💚
💟وسط دفتر بسیج جیغ کشیدم ،شانس آوردم کسی آن دور و بر نبود.
نه که آدم جیغ جیغویی باشم ،ناخودآگاه از ته دلم بیرون زد.
بیشتر شبیه جوک وشوخی بود.
خانم ابویی که به زور جلوی خنده اش را گرفته بود
گفت:اقای محمد خانی من را واسطه کرده برای خواستگاری ازتو!
💟اصلا به ذهنم خطورنمی کرد
مجرد باشد.
قیافه ی جا افتاده ای داشت.
اصلا تو باغ نبودم
به خانم ابویی گفتم :بهش بگو این فکرو ازتوی مغزش بریزه بیرون !
💟شاکی هم شدم که چطور به خودش اجازه داده از من خواستگاری کند.
وصله نچسبی بودبرای دختری که لای پنبه بزرگ شده بود
💜❤️💚
#مولف : محمدعلی جعفری
#ویراستار : فاطمه دوست کامی
#ناشر کتاب : روایت فتح
#سال نشر : 1397
#تعداد صفحات : 144
#قیمت:139,500 ریال
@shohaadaa80
📕معرفی کتاب
#کتاب_قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #به_روایت_همسر
💜❤️💚
💟زهی خیال باطل!تازه اولش بود. هرروز به هر نحوی پیغام می فرستاد و میخواست بیاید خواستگاری جواب سربالا می دادم.
💟داخل دانشگاه جلویم سبز شد خیلی جدی و بی مقدمه پرسید:چرا هرکی رو می فرستم جلو، جوابتون منفیه ؟
بدون مکث گفتم :ما به درد هم نمیخوریم !
💟با اعتماد به نفس صدایش را صاف کرد:ولی من فکر می کنم خیلی بهم میخوریم!
💟جوابم رو کوبیدم تو صورتش :آدم باید کسی که می خواد همراهش بشه،به دلش بشینه!
💜❤️💚
#مولف : محمدعلی جعفری
#ویراستار : فاطمه دوست کامی
#ناشر کتاب : روایت فتح
#سال نشر : 1397
#تعداد صفحات : 144
#قیمت:139,500 ریال
@shohaadaa80
📕معرفی کتاب
#کتاب_قصه_دلبری
#شهید_محمدحسین_محمدخانی #به_روایت_همسر
💜❤️💚
💟او که انگار از اول بله رو شنیده،شروع کرد درباره آینده ی شغلی اش حرف زد
گفت؛ دوست داردبرود ودر تشکیلات سپاه،فقط هم سپاه قدس.
💟روی گزینه های بعدی فکر کرده بود؛طلبگی یا معلمی هنوز دانشجو بود
خندید وگفت که از دار دنیا یک موتور تریل دارد که آن را هم پلیس از رفیقش گرفته و فعلا توقیف شده است.
💟پروپرو گفت:اسم بچه هامونم انتخاب کردم :امیرحسین،امیرعباس،زینب و زهرا
💟انگار کتری ابجوش ریختند روی سرم .کسی نبود بهش بگه : هنوز نه به باره نه به داره!
💜❤️💚
#مولف : محمدعلی جعفری
#ویراستار : فاطمه دوست کامی
#ناشر کتاب : روایت فتح
#سال نشر : 1397
#تعداد صفحات : 144
#قیمت:139,500 ریال
@shohaadaa80
🌹چله ميگرفت؛ قرار هاي مختلفی میگذاشت؛ #زيارت_عاشورا ميخواند يا يک چله نماز صبح ميرفت کنار شهدای گمنام تيپ الغدير.
🌹نيتش را نميدانستيم ،وقتی مدتی بعد از نماز مغرب، زیارت عاشورا ميخواند حدس ميزديم ک دوباره چله خوانی دارد.
🌹يکی از کار هايی که باب کرده بود و به ما هم ياد داد ، قبل از محرم، شروع ميکرديم به عدس پلو خوردن،
ميگفت عدس اشک را زياد ميکند.
🌹از چند روز مانده به محرم #مراقبه را شروع میکرد...
🌹یک روز عاشورا یادم هست توی خانه غذا درست کرد. حدود چهل نفر بودیم.
🌹روز عجیبی بود. حتی موقع شستن دیگ و پختن غذا هم #روضه میخواندند. تعداد کم بود ولی، اثرش قابل قیاس نبود.
🌹عشق این بود که با شور و حرارت بخواند. میگفت نباید در بند سبک باشی؛ وقتی هم مثل ما مستمع بود اصلاً کاری به مداح نداشت. هر کسی اسم امام حسین (علیه السلام) را می آورد با خودش حسین حسین میگفت و ناله میکرد.
#چله_نوکری_ارباب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
#حاج_عمار
#کتاب_عمار_حلب
#یاد_شهدا_باصلوات
@shohaadaa80
#کلام_شهید
همیشهمیگفت :
واسهکیکارمیکنی ؟!
میگفتم : امامحسین
میگفت : پس،حرفهارو بیخیال !!
کارخودتروبکن
جوابش با امامحسین ♥️(:
#شهید_محمدحسین_محمدخانی