eitaa logo
شهدا٠۱۲٠
1.7هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.2هزار ویدیو
12 فایل
آنان که خواستند از خود به خدا برسند سقوط کردند ... از حسین باید به خدا رسید حسینی بودن عشق است و عشق در قلب است و سوز بر جان... 🍃(۱۴۰۱/۱۱/۱۱) ـــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ مجموعه سایبری فرهنگی #بغداد٠۱۲٠ ✨ operator0120 کپی حلالت رفیق💚
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀⃟🦋 حنا بستن به کف دست و پا و سرانگشتان، از سنت‌های حسنه‌ای بود که درجبهه، بخصوص شب‌های عملیات رواج داشت حنابندان قبل از عملیات، نوعی اعلام آمادگی برای بشهادت رسیدن بود حنابندون چند روز قبل از 3 در اواخر مرداد ۶۴ شهید پیام پوررازقی در مقر الصابرین گردان تخریب لشگر ۱۰ در کنار کرخه ، یه قابلمه حنا درست کرد و همه رو تشویق کرد تا دست و سرشون رو حنا بگذارند. آنقدر مهربان و با اخلاص بود که کسی به خواهشش نه نمی گفت. خیلی از بچه ها دست و سر و پاشون رو حنا گذاشتند و قرار شد شب رو با سر و روی حنا گرفته بخوابیم و فردا صبح قبل از نماز بریم ایستگاه صلواتی کرخه حموم شب موقع خواب، توی چادر من کنار پیام و شهیدحسن مهوش محمدی می خوابیدم پیام و حسن خوابیدند و می دونستم تا صبح طاقباز می خوابند و تکون نمی خورند. شیطنتم گل کرد و با حناهایی که به سرم گذاشته بودم چهار تا قل قلی درست کردم و به لپ پیام و حسن چسبوندم وگ رفتم خوابیدم فردا صبح رفتیم حمام و سرو رومون رو شستیم و دوتا توپ حنایی توی گونه های شهید پیام و شهید مهوش محمدی نقش بسته بود و اسباب خنده بچه ها رو فراهم کرده بود.😂 البته این دو تا شهید به من لطف داشتند و هیچ گله ای نکردند. شانس آوردم شهید عبدالله نوریان (فرمانده گردان تخریب) در گردان نبود و رفته بود حج. اگر ایشون بود گوشم رو می گرفت ومی گفت باز شیطونی کردی... شهیدحسن مهوش محمدی چند روز بعد با اون لپ های حنایی به معراج رفت و شهیدپوررازقی سال بعد در تیر 65 در از شهر مهرا آسمانی شد راوی: جعفرطهماسبی
🥀⃟🦋 تاحالامن مرده بودم واین لحظه آغاز جهادوشهادت است چقدرشهادت درراه خدازیباست مانندگل محمدۍمۍماندکه وارثان خون پاک شهیدازآن مۍبویند خدایاشهادتم رادرراه اسلام وقرآن بپذیر ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ {مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً} - صَدَقَ الله العَليّ العَظِيم بمزيد من الفخر والإعتزاز، تزف المقاومة الإسلامية الشهيد المجاهد محمد حسن طه "كرار" مواليد عام 1972 من مدينة بعلبك في البقاع، والذي ارتقى شهيداً على طريق القدس.
🥀⃟🦋 به غیبت کردن خیلی حساس بود، می گفت هر صبح در جیبتان مقداری سنگ بگذارید، برای هر غیبت یک سنگ بردارید و در جیب دیگرتان بگذارید، شب این سنگ ها را بشمارید، این طوری تعدادغیبت ها یادمان نمی رود و سعی می کنیم تعداد سنگ ها را کم کنیم... ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
تیتر روزنامه جالبه👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام‌خدای گمنام‌هــا ...
🥀⃟🦋 هرصبح بہ رسم نوکرے از ما تورا سلام اے مانده در میان قائله تنها، تو را سلام ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہ‌ے توییم از نوکران مُنتظر آقا تو را ســلام اللهم‌عجل‌لولیک الفرج🍃 ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 تصویری کمتر دیده شده از شهید سردار سپهبد سلیمانی در کنار شهید رجایی به مناسبت سالروز هرجا شهیدی بود سردار عشق هم آنجا بود ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 و سلام بر او که می گفت: «اونقدر خودمونُ درگیر القاب و عناوین کردیم که یادمون رفته همه با هم برادریم و باید کنار هم باری از روی دوش مردم برداریم» ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 ‏سلام بر او که می‌گفت : مردم ما از کمبودها و  کسری ها گله ندارند آنچه مردم را می‌آزارد و صدایشان را در می‌آورد وجود تعصبات ناروا و سوءاستفاده از بیت المال است و بس! جمله کلیدی که باید توی همه وزارتخانه ها نصب بشه ...
🥀⃟🦋 مجری جلسه گفت:اکنون دکتر رجایی با شما سخن میگوید پشت تربیون که قرارگرفت بعداز یاد نام خداگفت: عزیزان ! اول بدانید که ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
چیزی که کمیت ها را تبدیل به کیفیت ها می کند،صفت صابر بودن است
🥀⃟🦋 ترانهٔ تنهاییم را سرودی و نبودی ببینی بی‌تو چه بر من گذشت! رفتی و من هنوز در همان لحظه‌ٔ رفتنت مات و مبهوت ؛ در انتظارت نشسته‌ام... ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
چهار سال نعمت خدمت زود می‌گذرد اما کارهای بزرگ میتوان کرد مثل امیرکبیر و :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
يستبشرون... محطّةٌ نُطِلّ من خلالها على بعضٍ من وصايا شهداء المقاومة الإسلامية على طريق القدس. شهيد اليوم: - الشهيد المجاهد حسين علي زهور "حبيب" - تاريخ الإستشهاد: 27-03-2024
🥀⃟🦋 کنارش ایستاده بودم شنیدم که می‌گفت: "صلی الله علیک یا صاحب الزمان" 🔹بهش گفتم چرا الان به (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سلام دادی؟! گفت: شاید این وزش باد و نسیم، سلام منو به امام زمانم(عج) برساند .. ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 ‏ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا به وصل خود دوایی کن، دل دیوانه‌ی ما را ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀⃟🦋 فرمود: عاقلان چون گرفتار بلا شوند گویند "شکیبایی ورزیم که این نیز بگذرد" اما عاشقان چون در معرکه‌ی بلا درآیند گویند: "اگر با دیگرانش بود میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی..." بنگریم عاقلیم یا عاشق؟! عاشق شویم که حکم دل، خدایی تر است... ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 هر وقت می‌خواستیم در خانواده، عکس دسته جمعی بگیریم، او با ما همراه نمی‌شد. گاهی اوقات با اصرار و قسم و آیه، مجبورش می‌کردیم و می‌آمد و توی جمع می‌ایستاد. امّا به محض آنکه می‌خواستند عکس بیندازند، او کنار می‌رفت. مادرم می‌گفت: «محمّدرضا چرا وقتی دارن از عملیات‌ها فیلم می‌گیرن، تو هیچ وقت توی فیلم نیستی؟» او جواب می‌داد: «من که توی عملیات نیستم مادر! من پشت جبهه‌ام. کاری نمی‌کنم که منو نشون بدن.» همیشه دوست داشت گمنام باشد. می‌گفت: «آی نمی‌دونی! چه لذّتی داره، آدم برای خدا تکّه تکّه بشه و هیچّی ازش باقی نَمونه که کسی بشناسدش.» ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🦋 • نوشتہ بود ... همیشه توے عبادت متوجہ خدا باش خدا عاشق میخواد ، نہ مشترۍِ بھشت ...! ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120
🥀⃟🦋 از جبهه که برگشتیم، یک شب آقای رجایی را به هیئت محلمان دعوت کردیم تا برای بچـه های هیئت صحبت کند. 🔹 آن شب جمعیتی منتظر بود. هیئتی و غیر هیئتی به هوای ایشان آمده بودند. اما ساعت از ۹ شب گذشت و آقای رجایی نیامد! به نخست وزیـری تلفن زدم و پـرس وجـو کـردم؛ گفتند: «ایشان خیلی وقته که حرکت کرده و تا حالا باید رسیده باشد.» 🔸 در همین حین که حیران آقای رجایی بودم و دنبالش می گشتم، یک نفر آمد و دم گوشم گفت: «آقا سید! یک نفـر بغـل دست من نشسته که با آقای رجـایی مو نمیـزنه!» دنبالش رفتم و دیدم، بلـــــه؛ خود آقای رجاییه! وسط جمعیت نشسته بود و صداش هم در نمی آمد! رفتم جلو و گفتم: «آقـا، سـلام. شمــا اینـجایی!؟ دو ساعته حيــرون شــما هستم؛ تیـم حفاظت را چی کار کردید؟!» • گفت: «تیــم حفـاظت نمیخـوام! سـوار تاکـسی شـدم آمـدم! » 📚 کوچــه نقــاش هــا / راحـله صـبوری خاطرات مرحوم فرمانده گردان میثم لشگر حضرت رسول (ص) ╭🦋 ╰┈➤ @shohada0120