#شهیدانه
روح الله در ماه دو سه بار برای زینب بدون هیچ مناسبتی گل میخرید.همیشه کادوهایی را که بی مناسبت به کسی میداد، بیشتر دوست داشت. معمولا هم در دفترش یادداشت میکرد که خرید گل برای زینب فراموش نشود. معمولا یک شاخه گل رز میخرید، گاهی هم مریم .بعضی وقت ها هم با یک سبد کوچک گل رز زینب را غافلگیر میکرد...
زینب عادت داشت ، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب خشک می کرد.
در یکی از نبودن های روح الله ، وقتی دلتنگش شده بود ، روی یکی از گلبرگ ها نوشت :《 آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت/ که اگر سر برود از دل و از جان نرود.》
این گلبرگ را خودش نوشته بود اما جریان گلبرگ دوم را نمی دانست.
وقتی آن را برگرداند ، دستخط روح الله را شناخت که روی گلبرگ نوشته بود《عشق من دلتنگ نباش》
شهید_روح_الله_قربانی
@shohada15
#شهیدانه♡
قبل از رسیدن عید دغدغه خانه تکانی را داشت، و نگران من بود که دست تنها کاری نکنم. به من میگفت: تنهایی کار نکن، مخصوصاً وقتی به آشپزخانه رسیدی به من بگو مرخصی بگیرم، چند روز قبل از شهادتش از سوریه تماس گرفته بود گفت: «آخر سال نزدیک است وقتی برگشتم چند روزی خانه هستم با هم همه جا را تمیز میکنیم، تو خودت را اذیت نکن. امسال ایام عید می رویم سفر، هم شمال و از آن طرف هم مشهد. نظرت چیه؟» گفتم: «خیلی هم عالی». گفت: «پس دست به چیزی نزن تا بیایم». برای تحویل سال دوست داشت حتماً در خانه سفره هفتسین پهن کنیم. به من میگفت: دوست دارم همگی دور سفره بنشینیم، کمک میکرد و از هر چیزی که برای عید خرید کرده بودیم سر سفره میآورد، و اول همه تأکید روی قرآن داشت. مقداری پول لای قرآن میگذاشت و به من و فاطمه اول از همه عیدی میداد، قبل از تحویل سال قرآن میخواند و بعد قرآن را دست من میداد تا من هم بخوانم. بعد از سال تحویل تلفن را بر میداشت و به مادرش زنگ میزد و تبریک میگفت. به پدر و مادر من هم زنگ میزد، بعد شروع میکرد برنامهریزی که کجاها باید برویم. معمولاً اول خانه پدر ایشان، بعد هم خانه مادر من و سایر اقوام. تمام آن چند روزی که برای عید خانه بود را سعی میکرد به من و بچهها خوش بگذرد، مسافرت، تفریح، رستوران، و اگر مهمان منزل ما میآمد با گشادهرویی برخورد میکرد و حتی چند روز آنها را نگه میداشت.
#راوی همسر شهید محرم ترک
@shohada15
•═┄•※☘🌺☘※•┄═•
#شهیدانه
#شهید_محسن_حججی🌷
🤲همسرش می گوید: مجرد که بودم همیشه سر سجاده نماز از خدا می خواستم کسی را شریک زندگی ام بکند که حضرت زهرا سلام الله علیها تأییدش کرده باشد از ته دل این را از خدا می خواستم.
💐وقتی #محسن به خواستگاری ام آمد،بهم گفت:«من همیشه از خدا می خواستم که زن آینده ام اسمش زهرا باشه،به عشق حضرت زهرا سلام الله علیها» بهم می گفت:«از خدا می خواستم هم اسمش زهرا باشه و هم سید باشه و هم مورد تأیید خود بی بی باشه» وقتی فهمید من هم همین را از خدا می خواسته ام،گل از گلش شکفت، حضرت زهرا سلام الله علیها شد پیوند دهنده قلب هایمان
@shohada15
✍ بہ روایت همسر...
شهید مدافع حرم مهدی نوروزی
🔸همیشه همسرداریش خاص بود؛ وقتی میخواستیم با هم بیرون برویم لباسهایش را میچید و از من میخواست تا انتخاب کنم
🔹از طرفی دیگر توجه خاصی بہ مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید، تعادل را رعایت می کرد؛ به خاطر دل همسرش، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمی کرد ...
🌷جهت خوشنودی ارواح طیبه همه شهداء
رَحَمَ اللهُ مَنْ یَقْرَاُ فٰاتِحَةِ مَعَ الصَلَوٰات
#شهیدانه
.
.
رفیقشگفت:
حسینتوکهپاسدارنیستی
نمیترسیبعدازشهادتت
فراموشبشی؟!
گفت:وصیتکردم
رویقبرم بنویسند:
کارگرشهیدحسینبواس
#شهیدحسینبواس🌱
#شهیدانه
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
.
.
رفیقشگفت:
حسینتوکهپاسدارنیستی
نمیترسیبعدازشهادتت
فراموشبشی؟!
گفت:وصیتکردم
رویقبرم بنویسند:
کارگرشهیدحسینبواس
#شهیدحسینبواس🌱
#شهیدانه
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید 👇
@shohada15
دستت را بگذار روی قلبت...👋🏻🫀
🔹به خاطر مشکلات پادگان آموزشی همیشه ناراحت بودم میرفتم خانه و با خانوادهام تندی و بداخلاقی میکردم یکی از بچهها که با ما رابطه خانوادگی داشت این موضوع را به نصرالله گفته بود.
🔸یک روز او من را صدا زد و گفت هر وقت احساس ناراحتی کردی عصبانی شدی اول سعی کن به یاد خدا باشی و بعد دستت را روی قلبت بزار و سه مرتبه سوره والعصر رو بخون اون وقت آرامش پیدا میکنی بارها نصیحتش را تجربه کردم و موفق شدم.
🎙راوی همرزم شهید نصرالله شیخ بهایی
#شهیدانه #منش_شهدایی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
به کانال #به_یاد_شهیدان بپیوندید👇
@shohada15