eitaa logo
شهدای ۱۵ خرداد
253 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
10.7هزار ویدیو
84 فایل
با همت جمعی از فعالان فرهنگی برای اعتلای فرهنگ اسلامی ایرانی 🆔 @shohada15khordad ارتباط با ادمین کانال @doolabi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 🔺دومین کتاب صوتی انتشارات لیله القدر انتشار یافت. 🔻این کتاب صوتی با صدای خود مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین-صاد) تولید شده است. جهت تهیه لینک زیر را کلیک نمایید 👇🏻 📲 : طاقچه
📜 |🔰 ماندن در راه، کم از عقبگرد نیست... 🔸می گوییم اگر در سلوک، معاصی را ترک کنیم و طاعات را بیاوریم نجات خواهیم داشت. 🔸ولی حقیقت این است که انسان حتی با طی کردن تمام این مراحل، تازه متقی می شود و متقی اگر به احسان هم برسد تازه به قرب رحمت حق رسیده است. و در قرب رحمت حق، احتمال ابتعاد و دوری و انتکاث و عقبگرد و بازگشت وجود دارد. 🔸باید این ایمنی را از خود دور بداریم که اگر به درجه ای رسیدیم جزو ثوابت می مانیم. این طور نیست! که ماندن در راه، کم از عقبگرد نیست! کسی که در یک کلاس می ماند، به این معنا نیست که در همان کلاس باقی مانده است. در کاروانی که در حال حرکت است، توقف و ماندن، از دست رفتن و به دست گرگ ها افتادن است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۶۹
🔰قتل حسین علیه السلام، کار مشکلی نیست! ▪️ عشق (شهوت) كه در دل من آمد، محبوبيت پيدا می‌کند و اين محبوبيت براى من توجيه می‌شود و وقتى برايم موجَّه و مزيَّن شد، ديگر حقّ خودم می‌دانم كه هركارى را انجام دهم. اين زينت، كار سادۀ شيطان است، كه خود قسم ياد كرده: «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ‌» ▪️با اين توجه، آيا خيال می‌کنی قتل ابا عبداللّه كار مشكلى است‌؟ ▪️من شخصيتم را دوست دارم، عنوانم را دوست دارم، پرستيژم را دوست دارم، رفتارم را دوست دارم. ▪️اين نياز و احتياج، اگر مورد علاقۀ من شد و مزيّن هم شد، به اين نتيجه مى‌رسم كه بايد اين كار حتماً انجام شود. ▪️عقل، تجربه، توهّم، تخيّل، تفكّر، تأمّل، مشورت و قلب و شهوت تو، همه به يك نتيجه مى‌رسند كه حسين را بكشى! ▪️ آيا خيال مى‌كنيد بعد از اين انسان مى‌ ايستد يا براى كشتن او از هر وسيلۀ ممكن استفاده مى‌كند؟! ▪️اين نكته كه آدم‌هاى بدِ تاريخ يا آدم‌هاى بدِ موجودِ امروز را، خيلى بد مى‌بينيم و مى‌گوييم خدا لعنتشان كند، به خاطر اين است كه خودمان را در آن فضا و در آن محيط حس نمى‌كنيم، در حالى كه هر كدام فرعونى هستيم، فقط مصرهاى ما كوچك و بزرگ شده است. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۴
📜 |🔰دل های کور! 🖤 بعضى‌ ها مى‌ گويند: عبادت به جز خدمت خلق نيست، پس اديسون هم خدمت كرده است. خدمت يعنى چه‌؟ 🖤 وقتى آدميت آدمى را مسدود كردند، وقتى چشم او را كور كردند، اگر نور افكن هم برايش درست كرده باشند، آيا به او خدمت كرده‌ اند؟! 🖤 وقتى دلش را كور كردند، اگر برايش چراغ آماده كنند، خدمت است‌؟! 🖤 دنيايى كه چشم آدم‌ ها را از كاسه در آورده، دل آنها را وارونه كرده، ذهنيت آنها را بسته و كور كرده، حال اگر به آنها نان بدهد، آب بدهد، زندگى كامپيوترى بدهد و همه چيز را براى آنها همان طور كه مى‌ خواهند فراهم كند، آيا به آنها خدمت كرده است‌؟! چه كسى را فريب مى‌دهيد؟ در چه فضايى حرف مى‌زنيد؟ 🖤 خدمت به آدم اين نيست كه به او رفاه، امن و رهايى را بدهند، اگر اين سه آرمانِ انسانِ معاصرِ امروز را هم به او بدهند و براى او محقق سازند، تازه اين سه گام از اسلام پايين‌ تر است. 🖤 همۀ اين گام‌ ها و همۀ كارهايى كه اديسون‌ ها و دانشمندان كرده‌ اند، در حوزۀ رفاه است. همۀ كارهايى كه همۀ روانشناسان كرده‌ اند، در حوزۀ امن است و همۀ كارهايى كه هنوز هيچ كس راجع به رهايى و آزادگى انسان نكرده است در حوزه رهایی است. 🖤 آيا انسان مى‌ تواند با اين امكاناتِ امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟ ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۱۸
📜 |🔰بلاء، غرور، غربت 🔸بچه كه بوديم بعد از اينكه چندين بار دستمان را حركت مى‌ داديم و ورزش مى‌كرديم، به ماهيچه‌ هامان دست مى‌ زديم تا ببينيم چقدر قوى شده است! 🔸سالكى كه ده مرتبه ذكرى را مى‌ گويد، ده مرتبه عملى را مرتكب مى‌ شود، خيال مى‌ كند كه كارى كرده است و در برابر كارش بايد حاصلى داشته باشد. 🔸 لذا متوقع مى‌ شود، ولى بلاء، شكننده و منكسر است و همۀ بساط او را بر باد مى‌ دهد. 🔸وقتى چشمت را گرفتند، عمرت را گرفتند، دستت را گرفتند، آبرويت را گرفتند، ديگر با اين دل شكسته چه چيزى باقى مى‌ ماند؟ 🔸 خيلى سخت است! اين ابتلاء است كه دل‌ ها را نگه مى‌ دارد و متواضع مى‌ كند. غرور را مى‌ ريزد و عظمت‌ ها كنار مى‌ رود. 🔸در اين موقع، غربتى را احساس مى‌ كنى و ذلّت و توجه باطنىِ بيشترى برايت مى‌ آيد. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۵۵
📜 |🔰یقین، لازم نیست... 🔹يكى از دوستان مى‌ گفت چه كنيم تا به يقين برسيم‌؟ به او گفتم: «يقين لازم نيست، كه انسان با احتمال هم كار و حركت مى‌ كند.» 🔹در تجارت، با احتمال حركت مى‌ كنند. در كشاورزى با احتمال آغاز مى‌ كنند. دانه‌هايى كه يك كشاورز در زمين مى‌پاشد، يقين ندارد كه رشد كند و ممكن است هزار آفت سر راهش باشد، اما با همين توجه اقدام مى‌ كند. 🔹حال چه شده وقتى انسان مى‌ خواهد در راه خدا حركت كند، مى‌ گويد بايد يقين داشته باشم!؟ 🔹 در اينجا يقين را اول مى‌ خواهيم، ولى در تجارت با يك احتمال هم حركت مى‌ كنيم تا جايى كه بيست بار ضرر مى‌ دهيم، ولى باز هم ادامه مى‌ دهيم و تازه اين ادامه را جزء پشتكار خود تلقى مى‌ كنيم و به حساب حماقت‌ ها و سفاهت‌ ها نمى‌ آوريم. 🔹وقتى مى‌ خواهيم با خدا معامله كنيم، مى‌ گوييم: يقين نداريم! ما كجا و كى يقين داشته‌ايم‌؟! 🔹در حركت‌هاى خود و در اين دنياى احتمالات، با چه يقينى اقدام كرده‌ ايم‌؟ اينجاست كه كم مى‌ آوريم! 🔹وقتى مى‌ خواهيم در راه خدا حركت كنيم، يك جور معامله مى‌ كنيم و وقتى مى‌ خواهيم در راه خود و براى خود حركت كنيم، طور ديگرى عمل مى‌ كنيم. 🔹همين چيزهاست كه براى انسان مشكل ايجاد مى‌ كند! ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۸۶
🔰 رفاه هم با تحول نعمت ‏ها... 🔸آيا انسان مى ‏تواند با اين امكانات امن، رفاه، رهايى، دل خوش باشد؟ اين سؤالى است كه گريبان انسان معاصر را رها نمى ‏كند. سؤال صالح، سؤالى نيست كه بتوان با «شايد» و «محتمل است» جواب داد. اگر بگويى من براى اينها آمده‌ام، بايد منتظر اين پاسخ باشى كه امن، با حضور و وقوف و خودآگاهى انسان سازگار نيست. اگر می‌خواهی واقع گرا باشى، واقع گرا كسى است كه امن را با شرايط وقوف خود هماهنگ نمی‌داند. 🔸انسان در بهار يقين دارد كه پاييز در راه است. او حركت زمان را درك مى ‏كند. او در امكانات و شرايط كامل و مطلوبش باز هم دغدغه دارد. دلهره دارد. اضطراب دارد، پس چطور مى ‏تواند امنى داشته باشد؟! رفاه هم با تحول نعمت‌ها مطابق و هماهنگ نيست، كه آدمى مدام تحول نعمت‌ها را می‌بیند. ❛❛ عین‌صاد 📚  | ص ۲۱