eitaa logo
پاتوق شهدا🥀🇵🇸
211 دنبال‌کننده
10هزار عکس
4.5هزار ویدیو
22 فایل
بسم رب الشهدا کانال وقف شهداست🥀 مقام معظم رهبری: زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست! هرکسی با شهیدی خو گرفت روزمحشر آبرو از او گرفت... شهدا سنگ نشانند که راه گم نکنیم🌱 اینجا همه چیز نذر شهداست کپی همه مطالب با ذکر صلوات حلاله(:
مشاهده در ایتا
دانلود
🤚سلام بر ابراهیم ✨قسمت بیست:فراق راوی:عباس هادی یک ماه از مفقود شدن ابراهیمی گذشت هیچ کدام از رفقای ابراهیم حال و روز خوبی نداشتند .😔 هر جا جمع می‌شدیم و ابراهیم می‌گفتیم و اشک می ریختیم.😭 برای دیدن یکی از بچه‌ها به بیمارستان رفتیم🏥 رضا گودینی هم آنجا بود. وقتی رضا را دیدم انگار که داغ دلش تازه شده بلند بلند گریه می کرد‌.😭 بعد گفت: بچه‌ها ،دنیا بدون ابراهیم برای من جای زندگی نیست!😭 مطمئن باشید من در اولین عملیات شهید می شم!🥀 یکی دیگر از بچه ها گفت :ما نفهمیدیم ابراهیم که .بود بنده خالص خدا بود. بین ما آمد و مدتی با او زندگی کردیم تا بفهمی معنی بنده خدا بودن چیست. دیگری گفت :ابراهیم به تمام معنا یک پهلوان بود یک عارف پهلوان. پنج ماه از شهادت ابراهیم گذشت .🥀 هر چه مادر از ما می‌پرسید:چرا ابراهیم مرخصی نمی آید، با بهانه‌های مختلف بحث را عوض می‌کردیم‌! ما می گفتیم: الان عملیاته ،فعلاً نمی تونه بیاد و... خلاصه هر روز چیزی می گفتیم. تا اینکه یک بار مادر آمده بود داخل اتاق. روبروی عکس ابراهیم نشسته و اشک می‌ریخت!😭 جلو آمدم گفتم: مادر چی شده ؟! گفت من بوی ابراهیم رو حس می کنم! ابراهیم الان توی اتاق! همینجاست و.... وقتی گریه اش کمتر شد گفت من مطمئن هستم که ابراهیم شهید شده.🥀 مادر ادامه داد:ابراهیم دفعه آخر خیلی فرق کرده بود، هرچی گفتم: بیا بریم خواستگاری ،💍می خوام دامادت کنم اما او می گفت:مادر من مطمئنم که بر نمیگردم. نمی‌خواهم چشم گریانی گوشه خانه منتظر من باشه! چند روز بعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود و گریه می کرد😭 ما بالاخره مجبور شدیم دایی را بیاوریم و به مادرحقیقت را بگوید. آن روز حال مادر به هم خورد ناراحتی قلبی او شدیدتر شد 💔و در سی‌سی‌یو بیمارستان بستری شد!🏥 سالهای بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا (علیه السلام) می بردیم بیشتر دوست داشت قطعه چهل و چهار برود. به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می‌نشست. هرچند گریه برای او بد بود . اما وقتی دلش را آنجا باز می‌کرد و حرف دلش را به شهدای گمنام می گفت.. @Shohada27
یکی از گل های زیر و انتخاب کن 💐 🌷 🌺 🌼 🥀 🌸 🌹 انتخاب کردین؟ خوب حالا بریم پایین 👇👇 یکم پایین تر 😉 حالا شهیدی که طبق گل ها انتخاب کردی رو ببین...😍 💐شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷شهید محمود رادمهر 🌺شهید احمد محمد مشلب 🌼شهید ابراهیم هادی 🥀شهید رسول خلیلی 🌸شهید جهاد مغنیه 🌹محسن حججی حالا یک قلب انتخاب کن😊 💜 🧡 ❤️ 🖤 💖 💚 💙 حالا بریم پایین 👇👇 یکم پایین تر 😉 حالا هدیه خودتون رو طبق قلبی که انتخاب کردین بدین به شهیدی که انتخاب کردین 🎁 💜پنج صلوات 🧡ایت الکرسی ❤️صدقه 🖤فاتحه 💖3سوره قدر 💚یک صفحه قرآن 💙دعای فرج ✨انتخاب کردید ☺️☺️ ✨انجام بدید☺️☺️ @Shohada27.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••• ⚠️🍃 به ڪوچیڪی‌گناھ؛نگاھ نڪن... به بزرگی‌ڪسی‌نگاه ڪن ڪه ازش نافرمانے ڪردی⚡️ ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج @Shohada27 💚
4_5983059137485866634.mp3
3.13M
🌸 (ع) 🦋اگر مشکل دارید به (علیه السلام) توسل کنید 🎤 @Shohada27 🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸✨ راوی برادر شهید: یکسال بعد از شهادت محمودرضا یکی از همرزمانش بهم پیام داد 🌈 گفت : دیشب محمود اومد به خوابم... و دیدمش که داشت قرآن میخوند... بغلش کردم، بغلم کرد... بوسیدمش، من رو بوسید... به من گفت: چون من رو نمیبینی از من دوری نکن... ✨ یادت میاد هنگام نبرد یادم کردی؟! به چشم بهم زدنی اومدم پیشت و نجاتت دادم!! و گفت: یادت میاد تو خونه مریض بودی؟ من پیشت بودم و برا شفات دعا میکردم... بهش گفتم: الان کجایی؟! گفت: 💚✨ گفتم: من به نیتت گوسفند قربونی کردم و دادم به فقرا!  و گفت: آره... بهم رسید😊 گفتم چرا میخندی؟ گفت: به من گفت: من به ثواب احتیاج ندارم، ثواب را برای شما قسمت کردم💜☺️ @Shohada27 🌷
✋🏻♥️' کعبہ‌یك‌سنگ‌نشان‌است‌کہ‌ره‌گم‌نشود🎋 مامسلمان‌شده‌ےکوےشحسینیم‌فقط! ‌ @Shohada27.
🕊 قافلہ‌یِ‌مـا..! قافلـہ‌یِ‌ازجان‌گذشتگان‌است هرڪس‌ڪہ ازجـــان‌گذشتہ‌نیست بامـانیایـــد...! 🕊🌹@Shohada27 ☔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••عـزیـزےمی‌گفــت: هــمیشه‌توےعبآدتــ✨.. متــوجـه‌بآش! خـداعآشـق‌‌مـی‌خـوآد..❤️ نَـه‌مــشترےبهـشت! ..!😍 🕊🌹 @Shohada27
💙 . توی ‌قیافه‌ی‌ همه‌ میشد‌ خستگے را دید..🍃 دومرحله‌عملیات‌کرده‌بودیم..✌️🏼 آقامهدی‌وضع‌را‌که‌دید، به‌بچه‌های‌فنے-مهندسےگفت:💁🏻‍♂ جایی ‌درست‌کنند‌ برای‌ صبحگاه.. درستش‌کردند، یک روزه..🔩 . همه‌ی‌ نیروهاهم ‌موظف‌شدند فردا صبحش ‌توی‌ محوطه‌ جمع‌شوند..🚶🏻‍♂ . صحبت‌های‌آقامهدی ‌جوری‌بود که ‌کسے نمےتوانست‌ ساکت‌باشد‌..✊🏼 آنقدر بلند‌بلند شعار‌مےدادند و فریادمےزدند ‌که ‌نگۅ...🗣 . بعد از صبحگاه‌، وقتے آقامهدی ‌مےخواست ‌برود، بچه‌ها ریختند دور و برش🏃🏽‍♂ هرکسے هرجوربود خودش ‌را بهش‌ مےرساند وصورتش را مےبوسید..😍 . بنده‌ی‌خدا ‌توی‌ همین ‌گیرودار چندبار زمین‌خورد. یک‌بار هم ‌ساعتش ‌از دستش‌افتاد. یکے‌ازبچه‌ها‌برش‌داشت..🙋🏻‍♂ بعدگفت: «بهش‌بگین‌نمیدم؛؛ مےخوام‌یه‌یادگارازش‌داشته‌باشم..꧇)» 🌱 @Shohada27.