#خاطرات_شهدا
شهید مصطفی صدر زاده میگفت:یه روز که "حاجی" اومده بودن مقر "مهدی" خواب بود بیدارش کردم گفتم:
حاجی"اومدن،سراسیمه خودشو رسوند و عکس گرفتیم.
پریشانی موهای شهید "صابری" هم بخاطر تازه بیدار شدن ایشون از خواب هستش.
#شهیدمهدی_صابری
#حاج_قاسم
#جان_فدا
@shohada27
#خاطرات_شهدا
عاشق تفنگ بود اونم تفنگ AK47
یا همون چیزی که ما بهش می گیم «کلاشنیکف»...
کلی اطلاعات ریز و درشت از این اسلحه داشت...
فکر می کنم مجلات مربوط به اسلحه رو نیز می خرید..
تو سایت اسلحه هم می رفت...
همیشه بهش می گفتم آخه تو با این هیکلت، تفنگ برای چی می خوای....
اما اون عزیز به هممون ثابت کرد
دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام نه هیکل می خواد نه ادعا...
بی ادعا رفت و به آرزوش رسید...🥀
#شهیدمهدی_صابری
#یادشهداباصلوات 🌹
@shohada27
همسرداری اش خاص بود؛ وقتی می خواستیم با هم بیرون برویم، لباس هایش را می چید واز من می خواست تا انتخاب کنم😍
توجه خاصی به مادرش داشت. هیچ وقت چیزی را بالاتر از مادرش نمی دید،
تعادل را رعایت میکرد به خاطر دل همسرش ، دل مادرش را نمی شکست و یا به خاطر مادرش به همسرش بی احترامی نمیکرد.👌🏻💚
همسر شهید مهدی نوروزی
#خاطرات_شهدا
@shohada27
#خاطرات_شهدا💌
مصطفی هراسان از خواب بیدار شد.
ولی دیدم داره می خنده علت را سوال کردم
گفت: خواب دیدم که بالای یک تپه ایستاده ام.
امام زمان( عج) را دیدم آقا دست روی شانه ام گذاشت و گفت مصطفی از تو راضی هستم.
راوی:همسرشهید
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن🕊
#خاطرات_شهدا💌
مصطفی هراسان از خواب بیدار شد.
ولی دیدم داره می خنده علت را سوال کردم
گفت: خواب دیدم که بالای یک تپه ایستاده ام.
امام زمان( عج) را دیدم آقا دست روی شانه ام گذاشت و گفت مصطفی از تو راضی هستم.
راوی:همسرشهید
#شهیدمصطفی_احمدی_روشن🕊
#خاطرات_شهدا
#محرم🏴
شهید مدافع حرم حامد جوانی🪴
وقتی عاشورا می شد برای هیئت چهار هزار تا نهار میدادیم که حامد منتظر می شد همه کم کم برن... تا کار شستن دیگ ها رو شروع کنه... با گریه و حال عجیبی شروع به کار می کرد...
بهش میگفتن آقا حامد شما افسری و همه میشناسنتون بهتره بقیه این کارو انجام بدن.
می گفت: "اینجا یه جایی هست که اگه سردارم باشی باید شکسته شوی تا بزرگ بشی"
و همینطور می گفت: "شفا تو آخر مجلسه، آخر مجلسم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها حاجتم رو خواهم گرفت"
که بالاخره این طور هم شد...
#هدیه_به_روح_شهید_صلوات🌷
@shohada27
#خاطرات_شهدا
#حضرت_رقیه
شهیدحسین معز غلامی🌷
هر وقت کسی جایی گیر می کرد یا مشکلش حل نمی شد حسین آقا بهش میگفت :
اگه جایی گیر کردی یه تسبیح بردار و ذکر " الهی به رقیه " بگو
بی بی حل میکنه
#هدیه_به_روح_شهید_صلوات🌷
@shohada27
#خاطرات_شهدا
#محرم
شهید مدافع حرم امیر سیاوشی🌷
از 2_3 ماه مانده به محرم روزشماری میکرد برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین. با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد.
هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد.
خرید ملزومات و وسائل چای خانه رو با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. تمامی رو هم از بهترین ها .
معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت،
تا زمانی که اونها دستت رو با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی.
خادم امام زاده و هییت بود . ولی همیشه جلوی در هیئت می ایستاد.
معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد.
میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند
#یادشهداباصلوات 🪴
#خاطرات_شهدا #امام_حسین
«شبهای جمعه خدمت آقا اباعبدالله »
شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد.
خوابش را دیدم .
بغلش کردم و گفتم :
« تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم!»
گفت:
« فقط یک مطلب میگم اونم اینکه ما شهدا شب های جمعه می ریم خدمت آقا اباعبدالله عليه السلام ...
راوی :همرزم شهید
#شهیدمحمدرضافراهانی
#یادشهداباصلوات 🪴
#خاطرات_شهدا
#پیاده_روی_اربعین
🌷شهید ابوالفضل نیکزاد
چند سال است که می خواستم به کربلا بروم میسر نمیشد. تا این که یک سال ابوالفضل گفت بیا با هم به کربلا برویم. مقدمات را فراهم کرده و با هم عازم کربلا شدیم. سه چهار روز زودتر حرکت کردیم که به گفته ابوالفضل تا حرم خلوت است امام حسین(ع) را زیارت کنیم و بعد از کربلا به نجف برویم و از نجف در پیادهروی شرکت کنیم و مسیر نجف تا کربلا را پیاده طی کنیم. من اولین باری بود که به کربلا میرفتم و شرایط را نمیدانستم.
خدا ابوالفضل را رحمت کند با تدبیر ایشان ما توانستیم به خوبی حرم را زیارت کنیم. در کربلا مانند یک برادر کنار من بود و در این سفر به خوبی من را راهنمایی میکرد.
هنوز باورم نمیشود که ابوالفضل شهید شده است.
در سفر کربلا به او گفتم که سال بعد این گونه به کربلا بیاییم و چنین کارهایی کنیم؛
گفت : من سال بعد نیستم؛ گفتم ابوالفضل فیلم بازی نکن.
به شوخی به او گفتم که بادمجان بم آفت ندارد!
گفت حالا میبینیم
فقط من که شهید شدم عکس من را پشت کولهپشتیهایتان بچسبانید...
راوی:دوست شهید
#شهید_ابوالفضل_نیکزاد
#نایب_الزیاره_شهدا_باشیم
#خاطرات_شهدا
#پیاده_روی_اربعین
🌷شهید مدافع حرم مهدی نوروزی
آقا مهدی علاقه زیادی به زیارت امام حسین(ع) داشت. برای سفر اربعین هم برخی میگفتند چون سفر سختی است جای زن و بچه نیست. اما او معتقد بود مراسم پیاده روی اربعین را حتما باید با خانواده برویم چون در این سفر خانواده اباعبدالله(ع) حضور داشتند. سال 90،91،92 با شهید رفتیم پیاده روی اربعین اما سال 94 دیگر تنها رفتم.
راوی همسر شهید
#نایب_الزیاره_شهدا_باشیم
#اربعین
#خاطرات_شهدا
#پیاده_روی_اربعین
🌷شهید حسین ولایتی فر
حسین ولایتی فر متولد 1375 در شهرستان دزفول بود. او یکی از تکاورهای سپاه بود و با وجود اینکه پیگیر اعزام به سوریه شد؛ اما شرایط آنگونه رقم نخورد که بتواند مدافع حرم شود. سرانجام روز 31 شهریور ماه 97 در حمله تروریستها به مراسم رژه نیروهای مسلح اهواز، حسین ولایتی فر در سن 22 سالگی به شهادت رسید.
شهید حسین ولایتی فر سال های گذشته برات شهادتش را در پیادهروی اربعین از امام حسین علیه السلام گرفت. نماهنگی که در بردارنده جمله ای با این مضمون از شهید است در طی جریان پیاده روی میگوید: «انشاءالله سال دیگه عکس ما رو بگیرن و بگن به یاد حسین ولایتی»
#نایب_الزیاره_شهدا_باشیم
#اربعین