↩️| #کلام_پدر
نهج البلاغه
و درود خدا بر او فرمود:
اگر از فتنه ها و لغزشگاه استوار بگذرم، دگرگونيهای بسيار پديد می آورم.
خـانہ پـدرے 😌👇🏻
|•♥️•| @shohada_A_Gh
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💠| #تکہاےازآسماݩ
🦋| #شهیدحسناحمدپنجہ
شهید حسن احمد پنجه فرزند علی در تاریخ ۱۳۳۹/۰۴/۱۴ در روستای درمان آباد از توابع سردشت در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
ایشان که سومین فرزند خانواده بود، یک برادر و یک خواهر بزرگتر و دو خواهر کوچکتر از خود داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن در زادگاهش پشت سر گذاشت؛ اما برای کمک به پدر برای تأمین معاش خانواده نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد.
وی پس از رسیدن به سنین اشتغال در سال ۱۳۶۲ به استخدام شهرداری سردشت درآمد و این توفیق را یافت که به مدت چهار سال در این اداره انجام وظیفه نماید.
مکانیکی نیز از دیگر شغل های او در شهرداری بود که به آن اشتغال داشت.
حسن فردی زحمتکش، مهربان و پر کار بود. به گونهای که بسیار به فکر تأمین خانواده و کمک به پدرش بود و نمیتوانست نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد. او برای خانواده خود و به ویژه مادرش احترام زیادی قائل بود و برای جلب رضایت او هرکاری که میتوانست انجام میداد.
منظقه سردشت به دلیل مجاورت با کشور عراق، تحت حملات شدید هواپیماهای بعثی بودو در جریان این بمباران ها شهید احمد پنجه، فداکاری های بسیاری از خود به نمایش گذارد؛ به طوریکه در موارد بسیاری به افراد پیر و سالخورده برای نجات از بمباران ها کمک مینمود.
اوبا شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلبانه به جبهه های پیرانشهر، سقز و بوکان شتافت و در پسن تدارکات چی در خط مقدم به مدت هفت سال به دفاع از میهن عزیزمان پرداخت.
در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۰۷ وی به همراه همکارانش مشغول کار با لودر بودند که همکارانش به شدت مجروح شیمیایی میشوند.
ایشان بعد از دیدن این صحنه همکارانش را به سرعت به بهداری انتقال میدهد و خودش نیز دچار جراحت شیمیایی میشود.
پس از هفت روز یعنی در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۱۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید والامقام را در گلزار شهدای سردشت به خاک سپردند.
پدر احمد پنجه نیز از شهدای هشت سال دفاع مقدس میباشند.
مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻
🌱| @shohada_A_Gh
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#مسیرِبندگے🌿
هيچ عملى نزد خداوند، محبوبتر از
نماز نيست. پس هيچكار دنيايى شما
را در وقـتِ نـمـاز بـه خـود مـشـغـول
ندارد.👩🏻🎨🌱 ↵ امام علی‹ع›
•°@shohada_A_Gh°•
منبع عکس:
https://semnan
.navideshahed.com
خدایا، تو میدانی که چه میکشیم، پنداری که چون شمع ذوب میشویم، آب میشویم ما ازمردن نمیهراسیم، اما میترسیم بعد ازما ایمان را سر ببرند و اگر نسوزیم هم که روشنائی میرود و جای خود را دوباره به شب میسپارد، پس چه باید کرد؟
از یک سو باید بمانیم تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند هم باید امروز شهید شویم تا فردا بماند وهم باید بمانیم تا فردا شهید نشود، عجب دردی چه میشد امروز شهید میشدیم و فردا زنده میشدیم تا دوباره شهید شویم...
منبع نوشته و متن: https://semnan.navideshahed.com
•°@shohada_A_Gh°•
#شهید_علیرضا_زارع_بجستانی🌱
درود برعاشقان زیارت کربلای تو یا حسین!
که عاشقانه در راه تو جان میسپارند و به عشق این که بر خاک میروم که دنباله رو خط سرخ اباعبداللهالحسین(ع) باشم..💚
🍃|•° @shohada_A_Gh
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞| #استورے
دلــہــــا ، تـنــہـــا بـا یـاد خـــدا
آرام مـیــگـــیــرد..:)♥️
🍀•°| @shohada_A_Gh
Khamenei.irصدای شهیدان.mp3
زمان:
حجم:
3.37M
🎧 شهدایی
"آقاجان"❤
@shahadatmardan
┄═✼ #تکهایازآسمان✼═┄
|💠| نام و نام خانوادگی: عسگربایرام زاده
|🌸| تاریخ تواد: 1330
|🍁| محل تولد: روستای گلوان- نقده
|📝| تصحیلات: ششم نظام قدیم
خبر رسید که بچه های گردان در روستای مهیند سلدوز به کمین حزب افتاده، چون رعد جهید، همیشه کارش چنین بود محاصره را می شکست، آتش عسگر رعب را به تن ضد انقلاب می انداخت. دانستند که او آمده است دستان خرچنگ گونه شان را میکوبید و روستا ایمن میشد و او نیز در سایه سار شهادت میآرمید.
شهید بایرام زاده با پیروزی انقلاب اسلامی به عزان((جوانمرد)) در ژاندارمری مشغول به خدمت شد و بعد از یک سال و نیم به عضویت سپاه پاسداران درآمد و به واسطه رشادت و شهامت، فرمانده گردان جندا... منصوب و در محورهای عملیاتی نقده، بانه، میاندوآب و مهاباد بر علیه ضد انقلاب شورید و سرانجام هنگام پاکسازی محور عملیاتی مهاباد ازناحیه سر، سمت راست بدن مجروح و به شهادت رسید.
|🕊| تاریخ شهادت: 12/4/1363
|🥀| محل شهادت: محور عملیاتی مهاباد
|🌱| آخرین مسئولیت در دفاع مقدس: فرماندهگردانجندا...
•°| @shohada_A_Gh