🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂
🍂
💠| #تکہاےازآسماݩ
🕊| #شهید_میر_قاسم_حسینی
شهید میر قاسم حسینی در تاریخ ۱۳۳۵/۱۰/۲۹، در روستای زنجیره از توابع ماکو دیده به جهان گشود.
ایشان تحصیلات ابتدایی را تا کلاس چهارم، در محل زادگاهش گذراند؛ ولی به دلیل مشکلات زندگی از ادامه تحصیل باز ماند.
به دلیل علاقه ای که به ادامه تحصیل داشت، بعد ها با وجود مشغله کاری، در نهضت سواد آموزی دوره ابتدایی را به پایان رساند.
او که فردی سختکوش بود، دوشادوش پدرش برای تأمین معاش خانواده کار میکرد.
شهید میر قاسم حسینی، دوران کودکی و نوجوانی را با کار و تلاش زیاد، سپری نمود.
او بنابه سنت پیامبر اکرم(ص) در سن ۲۳سالگی به فکر تشکیل خانواده افتاد. وی پس از آشنایی با خانم نوبار محمدی اصل، با او ازدواج کرد.
حاصل ازدواج پر برکت، دو پسر و یک دختر شد.
👈🏻| #ادامهدارد...
مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻
🍃•°| @shohada_A_Gh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂
🍂
🕊| #شهید_میر_قاسم_حسینی
💠| #تکہاےازآسماݩ
👈🏻| #ادامه...
شهید حسینی به استخدام شهرداری ارومیه درآمد و به مدت چهار سال، به همشهریان خود خدمت نمود.
با آغاز جنگ تحمیلی، غیرت به او اجازه نداد که در منزل بنشیند. او به عنوان یک بسیجی داوطلب بارها به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت.
شهید حسینی به مدت نه ماه به دفاع از میهنش پرداخت. در همین روز ها بود که بر اثر جراحت در کتف در زمره جانبازان درآمد. سرانجام در تاریخ ۱۳۶۵/۱۱/۱۱ بر اثر بمباران هوایی رژیم بعثی عراق، در شهر ارومیه به همراه دخترش مریم دعوت حق را لبیک گفت و نامش در دفتر شهادت ثبت شد.
پیکر پاکش در باغ رضوان ارومیه به خاک سپرده شد.
مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻
🌼○° @shohada_A_Gh
🍂
🍂🍂
🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💠| #تکہاےازآسماݩ
🦋| #شهیدحسناحمدپنجہ
شهید حسن احمد پنجه فرزند علی در تاریخ ۱۳۳۹/۰۴/۱۴ در روستای درمان آباد از توابع سردشت در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
ایشان که سومین فرزند خانواده بود، یک برادر و یک خواهر بزرگتر و دو خواهر کوچکتر از خود داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن در زادگاهش پشت سر گذاشت؛ اما برای کمک به پدر برای تأمین معاش خانواده نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد.
وی پس از رسیدن به سنین اشتغال در سال ۱۳۶۲ به استخدام شهرداری سردشت درآمد و این توفیق را یافت که به مدت چهار سال در این اداره انجام وظیفه نماید.
مکانیکی نیز از دیگر شغل های او در شهرداری بود که به آن اشتغال داشت.
حسن فردی زحمتکش، مهربان و پر کار بود. به گونهای که بسیار به فکر تأمین خانواده و کمک به پدرش بود و نمیتوانست نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد. او برای خانواده خود و به ویژه مادرش احترام زیادی قائل بود و برای جلب رضایت او هرکاری که میتوانست انجام میداد.
منظقه سردشت به دلیل مجاورت با کشور عراق، تحت حملات شدید هواپیماهای بعثی بودو در جریان این بمباران ها شهید احمد پنجه، فداکاری های بسیاری از خود به نمایش گذارد؛ به طوریکه در موارد بسیاری به افراد پیر و سالخورده برای نجات از بمباران ها کمک مینمود.
اوبا شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلبانه به جبهه های پیرانشهر، سقز و بوکان شتافت و در پسن تدارکات چی در خط مقدم به مدت هفت سال به دفاع از میهن عزیزمان پرداخت.
در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۰۷ وی به همراه همکارانش مشغول کار با لودر بودند که همکارانش به شدت مجروح شیمیایی میشوند.
ایشان بعد از دیدن این صحنه همکارانش را به سرعت به بهداری انتقال میدهد و خودش نیز دچار جراحت شیمیایی میشود.
پس از هفت روز یعنی در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۱۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید والامقام را در گلزار شهدای سردشت به خاک سپردند.
پدر احمد پنجه نیز از شهدای هشت سال دفاع مقدس میباشند.
مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻
🌱| @shohada_A_Gh
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
💠| #تکہاےازآسماݩ
🦋| #شهیدحسناحمدپنجہ
شهید حسن احمد پنجه فرزند علی در تاریخ ۱۳۳۹/۰۴/۱۴ در روستای درمان آباد از توابع سردشت در خانوادهای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
ایشان که سومین فرزند خانواده بود، یک برادر و یک خواهر بزرگتر و دو خواهر کوچکتر از خود داشت. او تحصیلاتش را در حد خواندن و نوشتن در زادگاهش پشت سر گذاشت؛ اما برای کمک به پدر برای تأمین معاش خانواده نتوانست به تحصیلات خود ادامه دهد.
وی پس از رسیدن به سنین اشتغال در سال ۱۳۶۲ به استخدام شهرداری سردشت درآمد و این توفیق را یافت که به مدت چهار سال در این اداره انجام وظیفه نماید.
مکانیکی نیز از دیگر شغل های او در شهرداری بود که به آن اشتغال داشت.
حسن فردی زحمتکش، مهربان و پر کار بود. به گونهای که بسیار به فکر تأمین خانواده و کمک به پدرش بود و نمیتوانست نسبت به این موضوع بیتفاوت باشد. او برای خانواده خود و به ویژه مادرش احترام زیادی قائل بود و برای جلب رضایت او هرکاری که میتوانست انجام میداد.
منظقه سردشت به دلیل مجاورت با کشور عراق، تحت حملات شدید هواپیماهای بعثی بودو در جریان این بمباران ها شهید احمد پنجه، فداکاری های بسیاری از خود به نمایش گذارد؛ به طوریکه در موارد بسیاری به افراد پیر و سالخورده برای نجات از بمباران ها کمک مینمود.
اوبا شروع جنگ تحمیلی به طور داوطلبانه به جبهه های پیرانشهر، سقز و بوکان شتافت و در پسن تدارکات چی در خط مقدم به مدت هفت سال به دفاع از میهن عزیزمان پرداخت.
در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۰۷ وی به همراه همکارانش مشغول کار با لودر بودند که همکارانش به شدت مجروح شیمیایی میشوند.
ایشان بعد از دیدن این صحنه همکارانش را به سرعت به بهداری انتقال میدهد و خودش نیز دچار جراحت شیمیایی میشود.
پس از هفت روز یعنی در تاریخ ۱۳۶۶/۰۴/۱۴ به درجه رفیع شهادت نائل شد.
پیکر پاک این شهید والامقام را در گلزار شهدای سردشت به خاک سپردند.
پدر احمد پنجه نیز از شهدای هشت سال دفاع مقدس میباشند.
مهمانِ دوازده هزار شهید شو😉👇🏻
🌱| @shohada_A_Gh
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂