|دیارِ باکریها و امینیها|
. 📝| #زندگینامه 🕊| #شهید_وحید_کاوهئی پگاه هفتم مرداد سال 1349 شمسی شهر سلماس شاهد تولد چهارمين فرز
.
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_وحید_کاوهئی
شروع دوران راهنمايی در مدرسه آيت الله طالقانی با عملياتهای بزرگ و پيروزمندانه ای در جبهه ها مصادف بود و فضای حماسی عجيبی در شهر و بين خانواده حاكم نموده بود؛ چرا كه سه برادر بزرگ تر از وی در جبهه ها بودند و او نيز در تشييع پيكر شهداء و مراسم های مختلف شركت میكرد.
سرانجام وحيد با ثبت نام در پايگاه مقاومت بسیج شهيد بهشتی، فرياد هل من ناصر ينصرنی حسين زمانش يعنی امام روح الله (ره) را در مورد تشكيل ارتش بيست ميليونی لبيك گفته و عليرغم سن و سال كم در نگهبانی و گشت زنی در محله و سركشی به خانواده معظم شهداء و عيادت مجروحين شركت میجست.☘
حضور در محفل بیريای بسيجيان و هم نشينی با آنان كه بسياری از ايشان در عمليات های مختلف به درجه رفيع شهادت نائل می آمدند روحيه معنوی غريبی در وی به وجود آورده بود.
القصه؛ نبرد با دژخيمان متجاوز بعثی به قدری طول كشيد كه وحيد، 15 ساله شد. هنگامی كه هنوز درخت ها صدايش میزدند، پاركها، اسباب بازی ها، چرخ و فلك ها .... نمیشنيد ، دلش هوای غزل كرده بود، هوای باران .....🌧
2⃣| #پارت_دوم
•°|🌸 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
. 📝| #زندگینامه 🕊| #شهید_وحید_کاوهئی شروع دوران راهنمايی در مدرسه آيت الله طالقانی با عملياتهای بز
.
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_وحید_کاوهئی
مادرش كه خود بسيجی و مربی قرآن است، میگويد " گفتم هنوز كوچك هستی، برادرهای ديگرت هم در جبهه هستند. كمی صبر كن.
چنان با صلابت جوابم را داد كه مادر مگر خون من از خون جناب قاسم بن الحسن(ع) رنگين تر است؟). با آن كلام ديگر هيچ مانعش نشدم." و رفت و به قافله عشق ملحق شد ....🌼
وحید در عمليات بزرگ و پيروزمندانه والفجر ۸ و فتح شهر بندری فاو عراق شركت كرد و بعد از عملیات مذکور و اعزام مجدد به جبهه، دوره های غواصی فشردهای را در تبريز و رود كارون در منطقه اهواز گذراند.
روزها به سرعت میگذشت و او از شوق وصال يار مصداق آيه شريفه " فرحين بما آتاهم من فضله " از شور و شوق پر میكشيد؛ به طوری كه از حالات روحی و سيمای نورانی اش هر كه او را میديد به شهادت و عروج قريب الوقوعش از خاك به افلاك پی میبرد.🌱
3⃣| #پارت_سوم
•°|🌸 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
. 📝| #زندگینامه 🕊| #شهید_وحید_کاوهئی مادرش كه خود بسيجی و مربی قرآن است، میگويد " گفتم هنوز كوچك
.
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_وحید_کاوهئی
زمستان ۱۳۶۵ با تمام سوز و سرمايش فرا رسيده بود و گردان غواصی حضرت ولی عصر (عج) لشكر ۳۱ عاشورا در هوای بارانی جنوب و آب هاي به شدت سرد رود كارون آماده انجام عمليات كربلای ۴ میگرديد. لحظه ديدار نزديك بود. با شروع عمليات در شب آفتابی سوم دی ماه غواصان بحر عشق لشكر عاشورا در اروند رود مابين جزاير ام الرصاص و بوارين به آب زدند و به معراجی از نور قدم گذاشتند. وحيد آن نوجوان ۱۶ ساله با پیکری خضاب کرده به خون سرخش، ره صدساله را يك شبه طی كرد که بسیاری از سالکان و مدعیان سلوک با دهها سال شب زنده داری و روزها روزه داری ناکام ماندند.
گوارای وجودت باد شهادت(هنیئا لکم) ای وحید عزیز تو که پیکرپاکت با جریان اروند رود به اقیانوس ها پیوست و روح بلند و ملکوتی ات به لقاءالله رسید. به سوی معبود پر کشیدی و به درجه " عند ربهم یرزقون " رسیدی و به حیات جاودان دست یافتی.💌
وه که زیرک بودی ! چرا که به تعبیر مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای( مدظله) آن یادگار شهداء که فرمودند: " شهادت ، مرگ انسانهای زیرک است که نمی گذارند این جان، مفت از دست شان خارج شود."😇
تو همچون غنچه های چیده بودی
که در پرپر شدن خندیده بودی
مگـــر راز حــــیــات جـــــاودان را
تو از فهمـیده ها فهمیده بودی..
⬅️| #پارت_آخر
•°|🌸 @shohada_A_Gh
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_طاهر_فقهبوکانی
شهید طاهر فقه بوکانی، دوم تیر ۱۳۴۲، در خانوادهای مذهبی و شهر بوکان دیده به جهان گشود. طاهر، پسر بزرگ خانواده که از کودکی به مسائل مذهبی علاقه وافری داشت؛ همیشه فرایض دینی را بجا میآورد.
چهره آشنا و صمیمی مردم بود، در بین فامیل و دوست و آشنا اخلاق اسلامیاش زبان زد عام بود. قناعت و صبر او قابل تحسین بود، و تا جائیکه میدانیم ایشان هرگز دروغ نمیگفت و زندگی ساده ای داشت.🌱
وی تا سال اول دبیرستان درس خواند و سپس به علت فقر خانوادگی، از تحصیل دست کشید و برای کمک اقتصادی به خانواده، مجبور به کار در شهرهای تبریز و تهران شد. طاهر با اوجگیری انقلاب، شروع به فعالیتهای سیاسی مذهبی کرد و همدوش دیگر هموطنان حزب ا... در به پیروزی رساندن انقلاب خونین بار اسلامی سهیم بود..🌹
1⃣| #پارت_اول
•°|🌟 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
📝| #زندگینامه 🕊| #شهید_طاهر_فقهبوکانی شهید طاهر فقه بوکانی، دوم تیر ۱۳۴۲، در خانوادهای مذهبی و شه
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_طاهر_فقهبوکانی
طاهر فردی روشنفکر، مسلمان و حزب الهی بود، موقعی که برادران ایرانی اش در جبهه ها مشغول نبرد با بعثیون بودند، نتوانست ساکت بنشیند. وظیفه اسلامی و انقلابی خود دانست که به کمک برادران رزمنده اش شتافت.🌿
وی که داوطلبانه به خدمت مقدس سربازی رفت، در صورتیکه تنها نان آور خانواده بود، پسر بزرگ خانواده با مخالفت شدید خانواده و مخصوصاً مادرش که نان آور و امیدی جز او نداشت روبرو شد، اما از آنجا که او عزم خود را برای نبرد جزم کرده بود، در خانه ماندن را ننگ میدانست، در همچنین شرایطی به مادرش گفت: مادر، جان پناه همه بی پناهان و کس همه بی کسان خداست، به خدا توکل کن و هرگز خدا را از یاد مبر؛ و این مخالفت ها در او اثری نداشت و او به سربازی رفت، و به عنوان سرباز ارتش در جبهه حق علیه باطل حضور داشت.
وی بعد از آموزش نظامی در خلال آموزش نظامی به علت شجاعت و اخلاق حسنه اش، چندین دفعه کارت تشویق گرفت. همیشه به علت اخلاق شامخش در همه مسؤولیت داشت و هرجا که به او احتیاج بود، میرفت شب و روز و استراحت و خواب برای او معنی نداشت. تا اینکه بعد از تقسیم به جزیره مجنون اعزام شد و یازدهم تیر ۱۳۶۴، در آنجا بعد از نبردهای بی امان و دلاورانه اش به آرزوی دیرینه اش یعنی شهادت رسید..😇
🔸| #پارت_آخر
•°|🌟 @shohada_A_Gh
📝| #زندگینامه
🕊| #شهید_نوید_قاسمی
شهید نوید قاسمی بیست و دوم مهر ۱۳۴۳ در روستای باد محمود از توابع شهرستان تکاب دیده به جهان گشود. خانواده نوید زمینه را برایش مهیا کردند تا وی به فراگیری علوم قرآنی علاقمند شود و او توانست در ۵ سالگی ۱۵ سوره قرآن را حفظ کند و اسامی متبرک ائمه را با نوایی موزون بر زبان جاری سازد.✨
نوید در هفت سالگی نمازهای پنجگانه را با لحنی جذاب به جای میآورد و از همان اوایل دل خود را با فرامین الهی زینت داد و آرام گرفت..🌸
سال ها گذشت قرآن و مسجد در اخلاق نوید ریشه داد و تواضع را در رفتار وی نمایان کرد. تا اینکه شور عاشورایی از این دانش آموز دلاوری شجاع ساخت. وی در سال چهارم متوسطه صبر خود را لبریز دید و نتوانست شاهد هجوم بیگانه بعثی به حریم امن کشورش باشد لذا کمر همت بست و به عنوان بسیجی راهی جبهه های حق علیه باطل شد؛ شجاعانه جنگید و توفیق یافت در عملیات های مختلفی شرکت کند و سرانجام نوزدهم دی ۱۳۶۵ در کربلای جنوب (شلمچه) به یاران صدیق خمینی عزیز پیوست.🌱
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌹 @shohada_A_Gh
💠| #زندگينامه
🕊| #شهيد_نصرالله_صفائی
شهيد نصرا... صفائی چهارم فروردین ۱۳۴۸ ، در يک خانواده زحمتكش روستای یار عزیز در شهرستان تكاب، قدم به عرصه وجود نهاد.
بعد از سپری نمودن دوران مشقت بار كودکیاش، برای كسب علم و دانش راهی مدرسه شد و توانست تا كلاس پنجم ابتدائی تحصيل كند.📚
وی، فردی متقی و پرهيزگار بود، تمامی واجبات دينی را به نحو شايستهای انجام میداد.
زندگی او با حوادث تلخی مصادف بود.
از جمله اينكه، بعد از شروع جنگ تحميلی، منافقان و گروهكهای ضد انقلاب به خاك ميهن اسلامی ريختند و روستاها را به آتش كشيدند.
🔸| #ادامه_دارد...
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌼 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
💠| #زندگينامه 🕊| #شهيد_نصرالله_صفائی شهيد نصرا... صفائی چهارم فروردین ۱۳۴۸ ، در يک خانواده زحمتكش
💠| #زندگينامه
🕊| #شهيد_نصرالله_صفائی
او كه میديد منافقان از هر طرف به خاک وطن وارد میشوند و به جنايات فجيع دست میزنند، جهت دفاع از دين و قرآن و ميهن عزيزش ايران، در برابر كافران، لباس مقدس بسيجی را به تن نمود و به عضويت بسيج سپاه پاسداران درآمد.
در عمليات های بيشمار شركت کرد و به خاطر شجاعت و دلاوری، قدرت و نيروی ايمانيش خواب را از چشمان غافلان میربود. وی در درگيری و نبرد ديواندره ميان رزمندگان اسلام و مزدوران منافق، رشادت زيادی از خود نشان داد.
سرانجام پس از نجام خدمات زياد به اسلام و كشور در مورخه سی ام بهمن ۱۳۶۲،در سقر هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نائل آمد و به لقاءا.. پيوست..🍃
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌼 @shohada_A_Gh
💠| #زندگينامه
🕊| #شهید_محمد_صادق_زواری
شهید محمد صادق زواری هجدهم دی ۱۳۴۰، در یک خانواده مذهبی و متدین از یک مادر پاک در شهر تکاب متولد شد و ایام خردسالی را با کمک کردن به پدر و برادرانش در امر کشاورزی سپری نمود و در هفت سالگی قدم به مدرسه گذاشت و تا پنجم ابتدائی در مدارس تکاب تحصیل کرد؛ مدتی بعد از ادامه تحصیل منصرف شد و به شغل رانندگی مشغول شد.
وی دارای اخلاق حسنه و رفتار پسندیده بود و از ویژگی های اخلاقیش این بود که به اقوام سرکشی میکرد و از احوال آنها جویا میشد و در برخوردش با دیگران همیشه تبسمی بر لبهایش نقش میبست و این نشان دهنده حسن خلق وی بود.🙂
محمدصادق در همه کارهای خانواده به پدر و برادرانش کمک میکرد و بسیار فعال و زحمتکش بود.
محمد صادق در سال ۵۹ به خدمت سربازی اعزام شد و بعد از سپری کردن دوره آموزشی در نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران، مشغول خدمت به اسلام و میهن گردید.
🔻| #ادامه_دارد
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌼 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
💠| #زندگينامه 🕊| #شهید_محمد_صادق_زواری شهید محمد صادق زواری هجدهم دی ۱۳۴۰، در یک خانواده مذهبی و مت
💠| #زندگينامه
🕊| #شهید_محمد_صادق_زواری
چند ماهی از خدمتش نگذشته بود که برادرش محمدرضا زوّاری به دست عوامل فاسد و جنایتکار گروهک های دمکرات و کومله و حامیان دروغین خلق، در روستای حسن آباد تکاب به اسارت گرفته شد و در روز سوم اسارتش همراه شش تن از امت مسلمان به شهادت رسیدند.🖤
محمدصادق یک سال بعد به سوگ مادر نشست و او را نیز از دست داد، اما با این همه اندوه و فشار روحی، کمترین قصوری را در انجام وظایف سربازیش مرتکب نشد و با افتخار خدمتش را به پایان رساند و در سال ۱۳۶۱ ازدواج نمود و پسرش تنها یادگارش بود.
عاقبت در بیست و ششم تیر ۱۳۶۳، در روستای امین آباد زادگاهش هنگام درگیری با گروه های ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید و به دیدار معبودش شتافت.🌱
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید😇👇🏻
•°|🌹 @shohada_A_Gh
💠| #زندگينامه
🕊| #شهید_فرامرز_مردانی
فرامرز مردانی در دومین روز از فروردین ۱۳۳۶ در روستای کوچکی به نام آیدیشه از توابع شهرستان میاندوآب متولد شد.
وی که دانش آموز درس خوانی بود در کلاس چهارم موفق شد قرآن را ختم کند، اما با وجود علاقه فراوان به تحصیل به خاطر فقر مالی خانواده در سال پنجم ابتدایی ناچار به ترک تحصیل شد. آنگاه برای کار به تهران عزیمت کرد. دو سال در آنجا به کارگری مشغول بود و هر ماه حقوقش را برای خانواده می فرستاد. خدمت سربازی را در سنندج به انجام رساند.
با آغاز اولین زمزمه های انقلاب او نیز همچون دیگران به مردم پیوست و در تظاهرات شرکت کرد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب درآمد. در لباس پاسداری عازم مناطق بحران زده کردستان شد.🌱
در سال ۱۳۵۹ با فریده فرج زاده ازدواج کرد اما ازدواج نتوانست مانع حضور وی در جبهه ها شود و عازم گیلانغرب و سومار میشود.
🔺| #ادامه_دارد
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌼 @shohada_A_Gh
|دیارِ باکریها و امینیها|
💠| #زندگينامه 🕊| #شهید_فرامرز_مردانی فرامرز مردانی در دومین روز از فروردین ۱۳۳۶ در روستای کوچکی به
💠| #زندگينامه
🕊| #شهید_فرامرز_مردانی
در جریان عملیات رمضان که در گردان آر.پی.جی.زنان حضور داشت در مقابله با پاتکهای سنگین دشمن شجاعتهای بسیاری از خود نشان داد.
مردانی به خاطر شجاعت، کاردانی و لیاقتی که از خود نشان داد به فرماندهی گردان ضربت منصوب شد. علاوه بر این فرماندهی عملیات سپاه میاندوآب را برعهده داشت.
وی که در دست نوشته هایش از شهادت بسیار سخن به میان آورده است در فرازی از وصیتنامه خود همه مسلمانان مومن و انقلابی و به خانواده توصیه به تبعیت از ولایت فقیه میکند و مینویسد همیشه در فکر مسلمانان در بند صهیونیسم بینالملل و جهانخوران شرق و غرب باشید و با دشمنان اسلام علی وار و حسین وار بجنگید.
وی سرانجام در ۱۲ اسفند ۱۳۶۲ در منطقه مرجان آباد مهاباد طی درگیری با ضد انقلابیون حزب دمکرات بر اثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید و پیکر مطهر او در زادگاهش روستای آیدیشه آرام گرفت. از شهید فرامرز مردانی پسری به نام مهدی و دختری به نام زینب به یادگار مانده است.😇
به دیارِ باکریها و امینیها بپیوندید☺️👇🏻
•°|🌼 @shohada_A_Gh