#شهیدانه 🕊🕊
● با آنکه یک فرمانده نظامی خوب بود ، یک معلم اخلاق و عقیده نیز بود . و با آنکه در مواقع لازم از قاطعیت و همچنین خشم و جسوری فراوان برخوردار بود اما در مواقع عادی از همه پاسداران متواضعتر و معمولی تر بود ، از اینکه به او به چشم یک فرمانده نگاه کنیم ناراحت می شد و با اینکه او می بایست بیشتر نقش فرماندهی ، و تصمیم گیری و طرح و نقشه را داشته باشد ولی علاوه بر آن همواره خود پیشقدم بود و بویژه در مواقع خطرناک حتما خودش نخست اقدام می کرد ، از خودنمائی بشدت پرهیز داشت ، حتی زیر گزارشات یا اطلاعیه هائی که اصولا با نام فرمانده سپاه اعلام یا ارسال می شود ، از نوشتن نامش خودداری می کرد.
#شهید_محمد_منتظر_قائم
#سالروز_شهادت 🌹
@shohada_hejab
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهرم سرخی خونم رو به سیاهی چادرت امانت دادم:)))🥺
#شهیدانه
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#حجاب
@shohada_hejab
#شهیدانه
در مدتی که در حلب بود، زبان عربی را دست و پا شکسته یاد گرفته بود.
اگر نمیتوانست کلمهای را بیان کند با حرکات دست و صورتش به طرف مقابل میفهماند که چه میخواهد بگوید.
یک روز به تعدادی از رزمندههای نبل و الزهراء درس میداد. وسط درس دادن ناگهان همه دراز کشیدند!
به عربی پرسید: «چهتون شده؟»
گفتند: «شما گفتید دراز بکشید!»😁😂
به جای این که بگوید ساکت باشید، کلمهای به کار برده بود که معنیاش میشد دراز بکشید!
به روی خودش نیاورد.
گفت:«میخواستم ببینم بیدارید یا نه!»
بعد از کلاس که این موضوع را برای دوستانش تعریف کرد، آنقدر خندید و خندیدند که اشک از چشمانشان جاری شد.😂😂
#شهید_حسین_جوینده
راوی همرزم شهید
https://eitaa.com/shohada_hejab
💚محو روضهی امام حسین علیه السلام؛
هر هفته توی خونه روضه داشتیم ، وقتی آقا شروع می کرد به خوندن ،
تا اسم امام حسین (ع) می اومد
حاجی رو میدیدی که اشکش جاری شده.
حال عجیبی میشد با روضه امام حسین علیه السلام
انگار توی عالم دیگه ای سیر می کرد...
یک بار وسطِ روضه ،
مصطفی رفته بود بشینه رو پاش
متوجه بچه نشده بود، انگار ندیده بودش!
گریهکنون اومد پیش من،
گفت: « بابا منو دوست نداره..
هر چی گفتم جوابم رو نداد ...»
روضه که تموم شد، گفتم:
«حاجی، مصطفی اینطوری میگه»
با تعجب گفت:
«خدا شاهده نه من کسی رو دیدم
نه صدایی شنیدم...»
از بس محوِ روضه بود ...
به روایت: همسر شهید
#شهیدعبدالمهدی_مغفوری
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهیدانه
@shohada_hejab
#شهیدانه🕊
از کانالهای آن روز
فقط به "خدا" می رسیدند
از کانال های امروز چه طور؟
کمی تامل
@shohada_hejab
#شــهیدانه
ازشناسایی آمد و خوابید..
بچهها چون میدونستن خستهاس، بیدارش نکردن
✨بیدار که شد با ناراحتی گفت:
"مگر نگفتم نمازشب بیدارم کنید؟!"
آهی کشید وگفت:
"افسوس
که آخرین نماز شبم قضا شد.."😔
فردایش مهدی شهید شد.
#شهید_مهدی_سامع🕊
▫️و سلام بر او که می گفت:
«حجاب، مانند اولین خاکریز جبهه است
که دشمن برای تصرفِ سرزمینی
حتماً باید اول آن را بگیرد»
| شهید مرتضی مطهری|
#شهیدانه
https://eitaa.com/shohada_hejab
#شهیدانه
به سوریه که اعزام شده بود
بعضۍشبها با هم در فضای مجازۍ چت میکردیم
بیشتر حرفهایمان احوالپرسۍ بود
او چیزی مینوشت و من چیزی مینوشتم
واندڪ آبۍ میریختیم بر آتش دلتنگۍمان...
روزهای آخر ماموریتش بود
گوشۍ تلفن همراهم را که روشن کردم
دیدم عباس برایم کلۍ پیام فرستاده است...!
وقتۍ دیده بود که من آنلاین نیستم
نوشته بود:
آمدم نبودۍ؛ وعدهۍ ما بهشت..🥲
#شهیدعباسدانشگر
@shohada_hejab
56.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞#کلیپخوبببینیم|شهدا اینطوری بودن:)❤️
🔹گفتوگو با خانواده و نزدیکان جوان ترین شهید مدافع حرم ایرانی شهید سیّد مصطفی موسوی
#شهیدانه
@shohada_hejab
#شهیدانه🌹🍃
محمد گفته بود: من در عملیاتی شهید می شوم که رمز آن یازهرا(سلام الله علیها) است. من هم فرمانده گردان یا زهرا(سلام الله علیها) هستم...
صبح 5 اردیبهشت، یکدفعه صدای انفجار خمپاره آمد. گلوله دقیق داخل سنگر فرماندهی خورده بود. محمد را از سنگر بیرون آوردند. شکاف عمیقی در پهلوی چپ او بود. بازوی راست او هم غرق خون بود.
یکی از دوستانش از شهادت محمد بسیار ناراحت بود. شب در خواب او را دید در حالی که خوشحال و با نشاط بود. لباس فرم سپاه هم بر تنش بود. چهره اش خیلی نورانی تر شده بود.
از محمد پرسید: محمد! این همه در دنیا از آقا خواندی، توانستی او را ببینی؟
محمدرضا تورجی زاده در حالی که می خندید گفت: من حتی آقا امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) را در آغوش گرفتم..
شهید#محمدرضا_تورجی_زاده
@shohada_hejab
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙شهید سیدمرتضی آوینی:
و سوگند به خدا
که اشتیاق من برای روبرو شدن با دشمن
از اشتیاق دشمن به فرار بیشتر است.
#شهیدانه 🕊
#وعده_صادق
#مرگ_بر_اسرائیل ✊
@shohada_hejab
-
از همان بچگی فرق
محرم و نامحرم را میدانست
معلم دبستان حسین بعد
مراسم تشییع گفت در دوران ابتدایی
قرآن را بسیار زیبا تلاوت میکرد
از بس زیبا خواند آمدم دستم را روی شانهاش بگذارم دیدم این بچه حیا
میکند و عقب عقب میرود
حسین واقعاً خاص بود..!
• شهیدحسینمعزغلامی •
#شهیدانه
@shohada_hejab