✨ماجرای مادر دو شهیدی که شفای خود را از دستان شهید باکرامت ابراهیم هادی گرفت... 🖇با این همه معجزه باز به زنده و حی و حاضر بودن شهدا شک داری؟! #شهید_ابراهیم_هادی #رفیق_شهید #شهدا #مذاکره #شهید ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

💔براۍ خرید عقد براۍ آقا جواد‌ ساعت‌ خریدم. بعد‌ از چند روز دیدم‌ ساعت‌ دستشون‌ نیست. پرسیدم‌:«چرا‌‌ساعت‌ را‌ دستت‌ نبستی؟» گفت:‌«راستش‌ رو‌ بگم‌ ناراحت‌ نمیشی!؟» گفت:‌‌«توی‌ قنوت‌ نماز‌ نگاهم‌ بہ‌ ساعت مےافتاد و فکرم‌ مےاومد‌ پیش‌ ٺـو... میدونے که‌ باید اول‌ خدا باشہ‌ بعد خانواده.» 🥀خاطره‌ای به یاد شهید معزز جواد محمدی #رفیق_شهید #شهدا #تسلیت #شهید #بندرعباس ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

ابراهیم برای مرخصی به شهرضا آمد. مادرش برای ناهار نان و کباب برایش فراهم کرد. چند لقمه ای بیشتر نخورد و کشید کنار. به او تعارف و اصرار کردم که غذایش را بخورد. ولی در حالی که اشک در چشمانش داشت، در پاسخم گفت: «پدر! من چگونه می توانم در این سفره ی پر محبت و گرم، نان تازه و کباب صرف کنم، در حالی که نمی دانم یارانم، همسنگرانم بسیجیان عزیز چه غذایی می خورند!» 🥀به یاد شهید معزز محمدابراهیم همت 🥀راوی: پدر شهید #رفیق_شهید #شهید_جمهور #شهید #خلیج_فارس ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

🥀مدرک حقیقی... 💔زمانی که در سوریه جنگ شد، آخرای دانشگاه مصطفی بود. دوستان دانشگاهی بهش زنگ می‌زدن و می‌گفتند: فقط یه ترم از درست باقی مانده. مدرک بگیر بعد برو. در جواب به آن‌ها می‌گفت: من می‌خوام مدرکم را از دست بی بی حضرت زینب سلام الله علیها بگیرم.... 🥀خاطره ای به یاد فرمانده شهید معزز مدافع حرم مصطفی صدرزاده #رفیق_شهید #شهید_جمهور #شهید_رئیسی #شهید_خدمت ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

🌱و سلام بر او که می گفت: خدا، خدا، خدا همه چیز دست خداست. تمام مشکلات بشر «به خاطر دوری از خداست.» #رفیق_شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

♦️خداوند از مومن ادای تکلیف را می خواهد، نه نوع کار و بزرگی و کوچکی آن را. فقط اخلاص، و با دید تکلیف به وظیفه توجه کردن. ✍🏻شهید «مهدی باکری» #رفیق_شهید ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

💔کاش مهدی فاطمه(عج) با اعمال ما ظهورش به تاخیر نمی افتاد؛ کاش وصیت شهدا که قاب اتاق‌های ما را اشغال کرده، دلمان را اشغال می کرد... ✍🏻شهید مدافع حرم قدیر سرلک #رفیق_شهید #امام_زمان #امام_حسین #ایستاده‌ایم | #مرگ_بر_اسرائیل #مرگ_بر_آمریکا ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

💔فرازی از وصیت‌نامه شهید "علاء حسن نجمه" ✍🏻هرگاه خواستی از حجاب خارج شوی و لباس اجنبی را بپوشی، به یاد آور که اشک امام زمانت را جاری میکنی! به خون های پاکی که ریخته شد برای حفظ این وصیت، خیانت میکنی! به یاد آر که غرب را در تهاجم فرهنگی اش یاری میکنی و فساد را منتشر میکنی و توجه جوانی که صبح و شب سعی کرده نگاهش را حفظ کند، جلب میکنی! به یاد آر حجابی که بر تو واجب شده تا تو را در حصن نجابت فاطمی حفظ کند تغییر میدهی... #رفیق_شهید #امام_زمان #حجاب ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

♥️باید صددرصد وجودت رو برای امام زمان(عج‌اللّه) خرج کنی؛ آقا "یارِ نیمهِ تمام" نمی‌پسندد. ✍🏻شهید حسین صحرائی #رفیق_شهید #امام_زمان ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

❤️‍🔥هر وقت دلت گرفت، زیارت عاشورا بخوان؛ و بر مصیبتهای سرور شهیدان تاریخ، امام حسین(علیه السلام) بنگر، و اندیشه کن... ✍🏻شهید علی تجلایی  #رفیق_شهید ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

❤️‍🔥سیدعباس وقتی دستش تنگ میشد، باقیمانده پولش را میداد به من که زندگی را تا سر ماه مدیریت کنم. یک روز دم غروب که آمد منزل، ته مانده پول را دادم به او که مقداری سبزی، سیبزمینی و نان تهیه کند تا افطاری آماده کنم. نزدیک غروب بود و هوا داشت تاریک میشد که سید عباس وارد شد. با عجله رفتم تا وسایل را از دستش بگیرم. اما به ناگاه با دستان خالی سید روبرو شدم. در همین حال پرسیدم: بازار بسته بود؟ سید ابروانش را به علامت انکار بالا برد. گفتم: افطار جایی دعوتیم؟ باز سید سرش را به نشانه انکار بالا برد. گفتم: حتماً پول ها را گم کردی؟ گفت: نه اصلاً، آنها را تبدیل به ده برابر کردم. منظورش صدقه بود. گفتم:«در خانه هیچ چیز نداریم جز تکه ای نان خشک که باید با آن فتوش درست کنم.» سید خندید و گفت: امیرالمؤمنین ما را با فتوش و آویشن و آب مهمان کرده است. نظرت چیست؟ نمی خواهی امشب میهمان امیرالمؤمنین علی باشیم؟ گفتم: چه چیزی بهتر از این. آماده کردن این غذا وقتی نمیخواست، در وقت اضافه هر دو مشغول دعا شدیم که ناگهان کسی در زد. سید رفت در را باز کند، اما من دلم هری ریخت. با خود گفتم نکند در این حال، نیازمندی باشد و چیزی بخواهد و یا مهمانی برای افطار آمده باشد. شنیدم که میگفت: سید لنگه دیگر در را هم باز کن. دو سینی یکی پر از غذا و دیگری پر از میوه. میوه ها و غذاهایی رنگارنگ و لذیذ. سید گفت:«امیرالمؤمنین نپسندید که ما را به کمتر از اینها مهمان کند. اشک هر دویمان سراریز شد. 📚کتاب هم قسم؛ زندگی ام یاسر، همسر شهید سیدعباس موسوی، صفحه ۱۵۱ #رفیق_شهید ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم

#رفیق_شهید 💔فرازی از وصیت‌نامه شهید رضا نادری 🎙️استاد علی‌اکبر رائفی‌پور #امام_حسین #کربلا ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ @khorshidenohom| 🍃خورشید نُهم @razedelbashohada|🌷 راز دل با شهدا @shohada_sharmandeeim|🍀شهدا شرمنده ایم