فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
🌷سپهبدحاجقاسمسلیمانے:
شهادت در راه قدس و فلسطین نه تنها آرزوی هر مسلمان شرافتمند است بلکه انسانهای آزادیخواه نیز به انجام چنین کاری افتخار میکنند.
.
.
.
♡ ســاعت به وقــت دلتنگـے ♡
خون بهایت رهایے قدس است سردار دلها
روزگارے شهیدمرتضےآوینے گفته بود که راه قدس مرد جنگ میخواهد و مرد جنگ نیز کربلایےاست
و کربلایے مرد میدان عشق است و از سختےها و مشقات و سرباختنها و جان دادنها نمےهراسد
و شهید سرافراز ما حاج قاسم سلیمانے معناے اتم این گفتهے آوینے است.
#قدس_خونبهایت
#وفاء_لشهيد_القدس
#شبتون_شهدایے
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
هدایت شده از استیکر&متنگرافی&بنر
❇️دعای روز #بیست_و_نهم ماه مبارک رمضان
#التماسدعا
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
از مــن بعیـــد بـود
ولــے عاشقـــت شـــدم . . .
از تـو بعیـــد نیســـت
جهـــان عاشقـــت شـــود . . .
ســــــــــــــــــــــــردار
میــان دلتنگــےهایـــم باشــــــــ تا فراموشـــــت نکـــنم
تا بــه یاد داشــــــته باشمــــت
تا بویــــــت را حــس کنـــم
تا بـــدانــم که هستـــــے
ایـــن روزهــا دلــم از نبودنـــــت پـــر است
هر روز خاطراتـــــم را الکــــ میکنــــم
و جـــز دلتنگـــے تو چیـــزے برایـم نمـــے
مانــــد
نه تو آمـــدے
نه فراموشـــے
خیالـــے نیســـت
من کــوه میشـــوم و پاے نبودنهایــــت مـــےمانـــم
امـا اے کاشــــ میدانستـــے بــے تو تمـــام لحظاتــم به رنگــــ دلتنگـــےست
#سـردارشهیـدحـاجقاسـمسلیمانــے
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹فرمانده بروز
🔹مجموعه کلیپ #روایت_سلیمانی برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی حاج #قاسم_سلیمانی هست
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_نهم
💠 در تمام این مدت منتظر #شهادتش بودم و حالا خطش روشن بود که #عطش چشیدن صدایش آتشم میزد.
باطری نیمه بود و نباید این فرصت را از دست میدادم که پیامی فرستادم :«حیدر! تو رو خدا جواب بده!» پیام رفت و دلم از خیال پاسخ #عاشقانه حیدر از حال رفت.
💠 صبر کردن برایم سخت شده بود و نمیتوانستم در #انتظار پاسخ پیام بمانم که دوباره تماس گرفتم. مقابل چشمانم درصد باطری کمتر میشد و این جان من بود که تمام میشد و با هر نفس به #خدا التماس میکردم امیدم را از من نگیرد.
یک دستم به تمنا گوشی را کنار صورتم نگه داشته بود، با دست دیگرم لباس عروسم را کنار زدم و چوب لباسی بعدی با کت و شلوار مشکی دامادی حیدر در چشمم نشست.
💠 یکبار برای امتحان پوشیده و هنوز عطرش به یادگار مانده بود که دوباره مست محبتش شدم. بوق آزاد در گوشم، انتظار احساس حیدر و اشتیاق #عشقش که بیاختیار صورتم را سمت لباسش کشید.
سرم را در آغوش کتش تکیه دادم و از حسرت حضورش، دامن #صبوریام آتش گرفت که گوشی را روی زمین انداختم، با هر دو دست کتش را کشیدم و خودم را در آغوش جای خالیاش رها کردم تا ضجههای بیکسیام را کسی نشنود.
💠 دیگر تب و تشنگی از یادم رفته و پنهان از چشم همه، از هر آنچه بر دلم سنگینی میکرد به خدا شکایت میکردم؛ از #شهادت پدر و مادر جوانم به دست #بعثیها تا عباس و عمو که مظلومانه در برابر چشمانم پَرپَر شدند، از یوسف و حلیه که از حالشان بیخبر بودم و از همه سختتر این برزخ بیخبری از عشقم!
قبل از خبر #اسارت، خطش خاموش شد و حالا نمیدانستم چرا پاسخ دل بیقرارم را نمیدهد. در عوض #داعش خوب جواب جان به لب رسیده ما را میداد و برایمان سنگ تمام میگذاشت که نیمهشب با طوفان توپ و خمپاره به جانمان افتاد.
💠 اگر قرار بود این خمپارهها جانم را بگیرد، دوست داشتم قبل از مردن نغمه #عشقم را بشنوم که پنهان از چشم بقیه در اتاق با حیدر تماس گرفتم، اما قسمت نبود این قلب غمزده قرار بگیرد.
دیگر این صدای بوق داشت جانم را میگرفت و سقوط #خمپارهای نفسم را خفه کرد. دیوار اتاق بهشدت لرزید، طوریکه شکاف خورد و روی سر و صورتم خاک و گچ پاشید.
💠 با سر زانو وحشتزده از دیوار فاصله میگرفتم و زنعمو نگران حالم خودش را به اتاق رساند. ظاهراً خمپارهای خانه همسایه را با خاک یکی کرده و این فقط گرد و غبارش بود که خانه ما را پُر کرد.
نالهای از حیاط کناری شنیده میشد، زنعمو پابرهنه از اتاق بیرون دوید تا کمکشان کند و من تا خواستم بلند شوم صدای پیامک گوشی دلم را به زمین کوبید.
💠 نگاهم پیش از دستم به سمت گوشی کشیده شد، قلبم به انتظار خبری از #تپش افتاد و با چشمان پریشانم دیدم حیدر پیامی فرستاده است.
نبض نفسهایم به تندی میزد و دستانم طوری میلرزید که باز کردن پیامش جانم را گرفت و او تنها یک جمله نوشته بود :«نرجس نمیتونم جواب بدم.»
💠 نه فقط دست و دلم که نگاهم میلرزید و هنوز گیج پیامش بودم که پیامی دیگر رسید :«میتونی کمکم کنی نرجس؟»
ناله همسایه و همهمه مردم گوشم را کر کرده و باورم نمیشد حیدر هنوز نفس میکشد و حالا از من کمک میخواهد که با همه احساس پریشانیام به سمتش پَر کشیدم :«جانم؟»
💠 حدود هشتاد روز بود نگاه #عاشقش را ندیده بودم، چهل شب بیشتر میشد که لحن گرمش را نشنیده بودم و اشتیاقم برای چشیدن این فرصت #عاشقانه در یک جمله جا نمیشد که با کلماتم به نفس نفس افتادم :«حیدر حالت خوبه؟ کجایی؟ چرا تلفن رو جواب نمیدی؟»
انگشتانم برای نوشتن روی گوشی میدوید و چشمانم از شدت اشتیاق طوری میبارید که نگاهم از آب پُر شده و به سختی میدیدم.
💠 دیگر همه رنجها فراموشم شده و فقط میخواستم با همه هستیام به فدای حیدر شوم که پیام داد :«من خودم رو تا نزدیک #آمرلی رسوندم، ولی دیگه نمیتونم!»
نگاهم تا آخر پیامش نرسیده، دلم برای رفتن سینه سپر کرد و او بلافاصله نوشت :«نرجس! من فقط به تو اعتماد دارم! #داعش خیلیها رو خریده.»
💠 پیامش دلم را خالی کرد و جان حیدرم در میان بود که مردانه پاسخ دادم :«من میام حیدر! فقط بگو کجایی؟» که صدای زهرا دلم را از هوای حیدر بیرون کشید :«یه ساعت تا #نماز مونده، نمیخوابی؟»
نمیخواستم نگرانشان کنم که گوشی را میان مشتم پنهان کردم، با پشت دستم اشکم را پاک کردم و پیش از آنکه حرفی بزنم دوباره گوشی در دستم لرزید.
💠 دلم پیش اضطرار حیدر بود، باید زودتر پیامش را میخواندم و زهرا تازه میخواست درددل کند که به در تکیه زد و #مظلومانه زمزمه کرد :«امّ جعفر و بچهاش #شهید شدن!»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ صوت کمتر شنیده شده از نخستین پیام بیسیم به قرارگاه فتح، هنگام ورود رزمندگان به خرمشهر
💐سوم خرداد ١٣٦١ سالروز آزادسازی خرمشهر گرامی باد
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🔺 #خاطره_شهید
🔸ترکشي به سينهش خورده بود . برده بودنش برای آخرين عمل جراحي.
قبل از عمل بلند شد که بره؛ بهش گفتن : بمون! بعد از عمل مرخصت ميکنن؛ اينجوري خطرناکه.
گفت: «وقتي اسلام در خطر باشه من اين سينه رو نمي خوام...»
👈خاطره اي از زندگي خلبان شهيد احمد کشوري
📚برگرفته از شمیم یار ۹۲
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🌹 #شهید محمدعلی جهانآرا: بچهها؛ اگر شهر سقوط کرد، نگران نباشید؛ دوباره فتح میکنیم!
👈مراقب باشید ایمانتان سقوط نکند!
#عند_ربهم_یرزقون
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313
🔸شهید مدافع حرم هادی ذولفقاری
🔹از زندگی پرماجرای هادی، از ورزش و کار فرهنگی و فلافل فروشی و طلبگی در نجف و ... خاطره های زیادی میشه نقل کرد.
اما شاید این حرفش از همه موثر تر باشه
هادی میگفت: باید حواسمون به چشم هامون باشه، نگاه به نامحرم باعث میشه راه شهادت بسته بشه...
#عند_ربهم_یرزقون 🌹
#رسانه_تنگه_مرصاد_آنتی_منافق
🆔 @shohada_tmersad313